شنبه، شنبه درد

فخرالسادات محتشمی پور
فخرالسادات محتشمی پور

مزه دندون درد رو تقریبا همه چشیدن اما مزه دندون درد تو زندان و از اون بدتر تو انفرادی رو خیلی ها فقط وصفش رو شنیدن و دندان درد در انفرادی آن هم با زبان روزه را هیچ نمی دانم کسی تجربه کرده است یا حتی شنیده است یا خیر؟!

امروز همسرجان به من گفت که دندان ها را باید پزشک ببیند! این یعنی: این مرد درد دارد. خوب البته بازجوها ذوق مرگ می شن از این خبر چرا که بدون شکنجه شاهد درد کشیدن زندانی سیاسی شدن برایشان هم فال است هم تماشا. به بازجو کریمی که هزار اسم مستعار دیگر هم دارد زنگ نمی زنم چون همسرجان گفته زنگ نزن به بازجو قره باغی ولی زنگ زدم که در تنها دیدارمان در یکی از دفاتر مخفی بازجوهای سپاه گفته بود اگر روزی به این باور برسم که حق با شماست حتی یک روز این جا نمی مانم! در دسترس نبود. به سربازجو نبوی که اصلا زنگ نمی زنم نه برای این که در آخرین تماس که مربوط به نوروز دو سال پیش است با تندی گفت دیگر به من زنگ نزن. نه زنگ نمی زنم که ذوق مرگ نشود از درد کشیدن یک مرد که جرمش خواستن قانون است!

امشب من انگار دندانم درد می کند از بس که از صبح به نیاز همسرجان دربندم به دندانپزشک فکر کرده ام.

همسرجان می گوید به این ها زنگ نزن این ها هیچ کاره اند اما رئیس قوه قضائیه باید پاسخ گو باشد که چرا به جای آزادی، مرخصی و ملاقات حضوری و حتی روند درمان متوقف است. می گویم او هم که هیچ کاره است می خواهی به بزرگترش نامه بنویسم؟ می گوید حالانه اگر اقدام نکردند آن وقت هرکاری صلاح می دانی بکن.

می خواهم چندباره به جناب لاریجانی نامه بنویسم به برادر علی و جواد و فاضل لاریجانی یعنی یکی از مسئولان محترم از میان خانواده بزرگ لاریجانی. می خواهم بنویسم: شما معنی درد را می دانید آن هم درد دندان در زندان ستم. در انفرادی غیرقانونی آن هم با زبان روزه؟؟؟

منبع: فیسبوک نویسنده