صحنه

نویسنده
پیام رهنما

چندپارگی دراجرا

 

“اسب های پشت پنجره” دومین اثر ماتئی ویسنی یک پس از”خرس های پاندا” است که با ترجمه تینوش نظم جودرایران موجود است. اثری که با نگاه فانتزی به فجایع جنگ وحوادث تلخ آن می پردازد وبیننده رادرسحرنشانه های موجود تا به انتهای کار پیش می برد.

روج الله جعفری کارگردانی است که با اجرای اثرفوق درسالن سایه تئاترشهرتماشاگرایرانی را با یکی دیگرازآثارقابل تامل جنگی آشنا واو را واردار به کنکاش می کند. اما مسیری که کارگردان دراین مسیردرپیش می گیرد جای تامل دارد.

“ویسنی یک ” در سال 1956 م، در رومانی به دنیا آمد و در سن 31 سالگی به فرانسه پناهنده سیاسی شد. او در سال 1993 م، تابعیت فرانسه را اخذ کرد و هم اکنون در پاریس زندگی می کند و خبرنگار رادیوی بین المللی فرانسه است.

 

 
“ ویسنی یک ” تاکنون نمایشنامه های متعددی به دو زبان فرانسوی و رومانیایی نگاشته است.
از آثار این نمایشنامه نویس می توان به : “ مرد زباله “، ” سه شب با مادوکس “، “پاتیتورهای قلابی “، خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد “، ” زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی “، ” تماشاچی محکوم به اعدام “، ” نان در جیب “، ” آخرین گودو “،… و ” اسب های پشت پنجره “ اشاره کرد. البته مترجم نمایشنامه” اسب های پشت پنجره “، ” تینوش نظم جو “ است که او نیز ساکن فرانسه است.
“ ماتئی ویسنی یک ” در اکثر آثار خود از سبک “ واقعیت جادویی ” پیروی کرده و بهره گرفته است. او سبک سورئالیست، دادائیست، تئاتر ابزورد و گروتسک، ادبیات تخیلی، رئالیسم جادویی رمان های آمریکای لاتین و تئاتر رئالیست انگلیسی را نیز دوست دارد.

نمایشنامه هایش هرگز دور از واقعیت نیستند ولی همزمان در پی جنبه ی جادویی زندگی نیز هستند.تلاش می کند پل های میان واقعیت وتخیل را پیدا کند.او اصطلاح واقعیت جادویی را بسیار دوست دارد اما به صراحت بیان می کند: نمی توانم بگویم که سبک من چیست،چرا که همیشه در پی سبک خودم هستم.مدام در اضطراب این جستجو زندگی می کنم. بی شک نمی توانم تئاترم را بدون بعد شاعرانه در نظر بگیرم…

 

جعفری با انتخاب شیوه ای که نویسنده به عنوان دستورصحنه ازآن یاد می کند پیش می رود وبا روایت خطی از نمایشنامه ای که ساختار اپیزودیک مدور دارد سعی دربرقراری ارتباط با مخاطب ایرانی خود دارد.روایتی که شاید لحن وزاویه چندان موفقی دراجرایی با این مختصات را برای فرهنگ عامه تماشاگران ما ندارد.

دراجرای جعفری از متن ویسنی یک،داستان و مشخصه‌های داستانی به طور مستقیم مسئله اصلی را به جنگ و حضور مردها در جبهه محدود کرده است، اما سبک و سیاق پرداخت نمایشنامه و تمایل جدی به نمادها و نشانه‌ها و لحن شاعرانه آن حتی می‌تواند تصور وسعت یافتن معنا و مفهوم جنگ و قرار گرفتن آن در گستره نامحدودتر زندگی را نیز امکان‌پذیر سازد. به این معنا که حتی می‌توان مبارزه و جنگ و نوع تقابل زن‌ها و مردها با آن را به راحتی به مسئله و موقعیتی وسیع‌تر از جبهه نیز تعمیم داد. اما روح‌الله جعفری به طور مشخص و با قراردادن تصاویر و تاکید بر نشانه های جبهه و جنگ خواسته تا تمرکز و توجه را بر رویدادی معلوم و آشنا به حافظه معطوف سازد.

چینش های کارگردان دراجرا به شدت تحت تاثیرفضای تعریف شده ویسنی یک به عنوان نویسنده است اما درفاصله اجرا تا نتیجه این نشانه های ایرانی است که به عنوان اهرمی شکننده درشکل کلی اثرلطمات جبران ناپذیری را به خط انتقال مفهوم اثر به مخاطب وارد می کند.

جعفری درکارگردانی نمایش دچارچندپارگی مشهودی است که دریک اجرا به راحتی می توان آن را تشخیص داد.او دراجرا با درهم تنیدن صحنه های مختلف نمایش نامه به شکلی ناهموار رسوخ می کند که برای درپی آن تماشاگررا نوعی از گیجی وگنگی فرومی برد.نشانه های موجود درنمایش و تلاش د رکشف هریک ازآنها ستودنی وقابل تحسین است اما استفاده ناهمگون آن نمادها درزمان های متغییری که دراجرا به نتیجه رسیده است به شکلی نامنظم طراحی می شود که گاها نظام ساختاری اجرا را به هم ریخته می کند.به طور مثال کاربردهای پوتین درنقاط مختلف نمایش تعاریف ومفاهیم مختص به خودرا به همراه دارد.این تعاریف به شکل جداگانه ودرلحظه می تواند قابل درک مفهوم باشد اماکاربردهای نشانه یادشده درطول اجرای نمایشنامه درکناردیگرمفاهیم قالب دراجراکارکردخود را از دست می دهد.

جعفری درطراحی میزانسن های خود هم دچارازهم گسیختگی وشتاب است.به طور مثال اجرای بازیگران از صحنه ای که ظروف مسی وآهنی درآن به عنوان نماد ابزار جنگی است را به یاد آورید.ایجاد سروصداهای فراوان درمدت زمان طولانی به منظور فضاسازی اجراباعث سقوط مساقیم دیالوگ هایی است که نویسنده گنجانده است.درهمین صحنه است که تماشاگربا قطع ارتباط نمایش و خود مواجه شده واثررابه شکل بی رحمانه ای پس می زند.

بازی بازیگران “اسب های پشت پنجره”نیز در مرحله هدایت با آسیب های جدی مواجه است.اغراق در نوع ارائه بازی ها و ناهنماهنگی بی شماردرارتباطات صحنه هایی که اغلب دونفره است نشان از تمرینات کم حجم گروه برای رسیدن به مرحله اجرا است.

طراحی نور،صحنه ولباس اجرای سالن سایه تئاترشهردچار نوعی شلختگی مفرط است که هیچ یک از اینها درمسیر تحلیل اثر کمک شایان توجهی به اجرا نمی کند.