علائم گمراه کننده اسرائیلی‌ها پیش از حمله ‏

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

رهبران حماس حق داشتند که از حمله اسرائیل غافلگیر شوند چرا که هیچ نشانه‌ای از احتمال اینکه اسرائیل به ‏چنین حمله بزرگی آن هم در روز شنبه (سبت) علیه نوار غزه دست بزند، وجود نداشت.‏

حتی به عکس، اسرائیلی‌ها علائمی می‌فرستادند که نشان می‌داد بین اهود باراک زیر دفاع و تسیپی لیونی وزیر ‏خارجه برای حمله به نوار غزه حتی در ماههای آینده، اختلاف نظر جدی وجود دارد.‏

باراک بخصوص با انتقاد شدید از کسانی که هیچ جنگی را تجربه نکرده‌اند اما حمله علیه نوار غزه را تجویز ‏می‌کنند، علائم گمراه کننده‌ای فرستاد.‏

ظاهرا اسرائیلی‌ها به این اصل که “جنگ یعنی خدعه” باور عمیقی دارند. شاید اطلاع از این باور، باید سبب ‏احتیاط رهبران حماس می‌شد تا حداقل مراسم فارغ‌التحصیلی نیروهای انتظامی و امنیتی خود را در روزهای ‏پس از اعلام پایان آتش بس شش ماهه برگزار نکنند تا فرصتی برای نیروی هوایی اسرائیل در جهت کشتار ‏یکجای شماری از آنها فراهم نیاید.‏

در واقع، حمله ناگهانی اسرائیل به نوار غزه مرا به یاد جمله‌ای از نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه ‏می‌اندازد که گفته بود: ممکن است یک روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم، اعلام شود که اسرائیل به ‏تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کرده است.‏

من نمی‌دانم که مسئولان کشور ما احتمال یک حمله غافلگیر کننده از سوی اسرائیل را تا چه اندازه جدی ‏گرفته‌اند، اما هر چه باشد، دیگر نمی‌توان به اظهارات رسمی رهبران آن کشور بخصوص شیمون پرز که این ‏روزها مرتب از نبود برنامه‌ای از طرف اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران سخن می‌گوید، استناد ‏کرد.‏

واقعیت این است که نیروی هوایی اسرائیل خود را برای وارد کردن یک ضربه برق آسا علیه تاسیسات اتمی ‏ایران آماده می‌کند و من تردید ندارم که علاوه بر برخی قدرت‌های بزرگ جهانی، شماری از کشورهای متنفذ ‏عرب نیز از چنین حمله‌ای در پشت صحنه حمایت می‌کنند، همانطور که از حمله به نوار غزه ناراضی به نظر ‏نمی‌رسند.‏

مسلما نمی‌توان به انجام قطعی چنین حمله‌ای مطمئن بود، اما بی‌احتیاطی در این مورد، عواقب ناگواری دارد، ‏همانطور که برای حماس داشته است.‏

قاعدتا واکنش احتمالی ایران به حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای را نمی‌توان دقیقا حدس زد، اما این ‏واکنش‌ها هر چه باشد امیدوارم شبیه برخی برنامه‌هایی که این روزها در تهران در حال انجام است نباشد.‏

این روزها شماری از دانشجویان بسیجی برای انجام عملیات “استشهادی” علیه نیروهای اسرائیلی در نوار ‏غزه مشغول نام نویسی هستند، اما قبل از این اقدام آیا لازم نبود که از خود بپرسند از چه راهی و به چه ‏ترتیبی می‌خواهند خود را به نوار غزه برسانند؟

نوار غزه منطقه‌ای محصور بین اسرائیل و مصر است و به جز از طریق این دو کشور و یا ساحل دریای غزه ‏در مدیترانه نمی‌توان به آن نقطه رسید، ساحلی که کاملا در کنترل و محاصره اسرائیل است.‏

از راه اسرائیل و ساحل غزه که نمی‌توان به باریکه غزه رسید، می‌ماند صحرای سینا در مصر. آیا کسانی که ‏برای انجام عملیات “استشهادی” نام نویسی می‌کنند، انتظار دارند که دولت حسنی مبارک به آنان اجازه دهد که ‏از خاک آن کشور وارد نوار غزه شوند؟

این افراد، خودشان دولت مصر را به همراهی با اسرائیل در جنگ علیه نوار غزه متهم می‌کنندف آنگاه انتظار ‏دارند که مصر مرز رفح را که بر روی فلسطینی‌ها نمی‌گشاید به روی آنان بگشاید؟

همین اشکالات به طرح برخی از نمایندگان مجلس مبنی بر ضرورت آغاز جنگ زمینی با اسرائیل و یا ‏راهپیمایی دسته جمعی مسلمانان به سمت آن منطقه وارد است و نشان می‌دهد که برخی مسئولان، شناخت لازم ‏را از جغرافیایی که جنگ در آنجا جاری است، ندارند.‏

متاسفانه در کشور ما هر گونه دعوت به واقع بینی از سوی برخی محافل تندرو، حمل بر همراهی با بیگانگان ‏می‌شود، اما این نوع حساسیت‌های نامعقول، فقط کشور ما را در برابر تهدیدها بی‌حفاظ می‌گذارد.‏