ضیا جان! من با چند هزار کیلومتر فاصله از و به امید آزادی تو و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی ، به تو در سلول های سرد و نمور زندان کارون اهواز سلام میگویم.
سلام من بر تو و بر همه آزادی خواهان وحق طلبان در بند.
این پیام به بهانه سالروز تولد تو در شب یلداست ، یلدای امسال با یاد تو و به نام تو برای همیشه در تاریخ خواهد ماند.
تولدت مبارک ضیا جان! بر تو و بر خانواده ات که آزادمردی همچون تویی را پروش داده اند.
ضیا عزیزم!
تو در کنکور کارشناسی ارشد سال 87 ستاره دار شدی و علی رغم کسب رتبه تک رقمی ات ، به شیوه ای ناجوانمردانه و غیرقانونی از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بازماندی و من نیز در سال 88 به جمع دانشجویان ستاره دار پیوستم. یادم می آید در روزهای قبل از کنکور کارشناسی ارشد سال 88 ، تو که با همراهی دیگر یارانت شورای دفاع از حق تحصیل را تاسیس کرده بودی ، به من امیدواری میدادی و میگفتی : “ علی ! خوب کنکور بده که امسال دیگر ستاره دار نخواهیم داشت و همه با هم به دانشگاه میرویم. “
میگفتی هر دولتی که غیر از این دولت بیاید ، دیگر ستاره دار نخواهیم داشت. ولی نشد آنجه ما و ملت میخواستیم و این دروغگو هایی که وجود من و تو را انکار میکردند ،همچنان و برای چند روزی بیشتر در قدرت مانند. و من و تو ایمان داریم که “ظلم” رفتنی است و “حق” است ، که ماندنیست.
قرار گذاشته بودیم که “ همه با هم” در سال 88 به “ دانشگاه ” برویم ، ولی از “ اوین” سر درآوردیم و اوین شد دانشگاهمان.
همان ها که تو را ستاره دار و وجودت را تکذیب کردند ، تو را در اوین هم تحمل نکردند و به دورترین مکان ممکن در زندان کارون اهواز تبعیدت کردند. زندانی که دیگر “ دانشگاه اوین ” نباشد و حتی از امکان ملاقات با پدر و مادرت هم محروم شوی.
اما من یقین دارم که تو “ کارون” را هم “دانشگاه” خواهی کرد و رنج دوری از دوستان و خانواده ات را تحمل خواهی کرد.
ضیا عزیزم!
تو را از 4 سال پیش که برای اولین بار در نشست های دفتر تحکیم وحدت دیدمت ، به خوبی میشناسم. من هم مانند دیگر دوستانت به بیگناهی تو شهادت میدهم. و شهادت میدهم بر اینکه ایراد اتهام کذب و مضحک هواداری از باند تروریستی رجوی به تو ، تنها یک دستاویز است برای انتقام جویی از تو و فعالیت های مسالمت آمیزت در دفاع از حق انسانی و اولیه تحصیل و تلاشهای شجاعانه ات در افشای وقیح ترین دروغگویان تاریخ ایران زمین.
همانطور که خودت این اتهام را یک ننگ دانستی و هرگز آن را قبول نکردی ، من نیز آن را نمایشنامه ای زشت از کینه جویی قلدرهای زمان از تو میدانم.
در دادگاهی که به دستور بازجویانت قرار باشد تو محکوم شوی ، همین انکار اتهام هم شده است مدرک علیه تو! گفته اند چون بعضی از بستگان تو مجاهد هستند ، تو نیز به این گروه گرایش داری.
چه ادعای مضحکی! اگر گرایش های سیاسی بستگان جرم محسوب شود ، پیش از تو باید حسین شریعتمداری و همسرش به این جرم محاکمه شوند که بستگانشان از روسای این گروه تروریست ضد میهنی هستند.
و تو چه بی پروا این سناریو را در نامه هایت به بیرون از زندان رسوا کردی و گفتی که هیچ مدرکی بر علیه تو در پرونده ات وجود ندارد و از این گروه انزجار داری.
ضیا جان!
هیچ شب و روزی نیست که به تو و دیگر یاران دربندمان فکر نکنم. به تو ، بهاره ، عبدالله ، مجید دری ، مهدیه ، مجید توکلی ، عماد ، میلاد ، حسن اسدی و …
عزیزم! تولدت مبارک . امسال که نشد ، اما سال آینده با هم و درکنار پدر و مادرت تولدت را جشن میگیریم.