برقراری روابط منطقی با ایران

نویسنده

رامین خوری

شاید جالب ترین صحنه ای که در این روزهای انتقال قدرت در آمریکا باید شاهدش باشیم، ایران است.‏

موضوع فقط تهدیدی به نام ایران یا چنانچه بعضی از تندرو های آمریکا و اسرائیل از آن یاد می کنند، پازل ایران، ‏نیست؛ بلکه منظور ما ایرانی است که درحال غنی سازی اورانیوم برای بدست آوردن سوخت اتمی است. بدترین و ‏درحالی که گروه های مختلف در داخل و خارج از آمریکا با یکدیگر مبارزه می کنند تا موقعیت بهتری برای ایجاد نفوذ ‏در سیاست آمریکا در قبال ایران در دولت اوباما برای خود پیدا کنند، بهترین جنبه های فرهنگ سیاسی را در اینجا می ‏توان دید. ‏

جنبه بد آن بر می گردد به گروه های تندرویی که وکیل کشورهای دیگر بخصوص منافع اسرائیل هستند و دلشان می ‏خواهد که آمریکا رهبر مبارزات جهانی علیه ایران بشود و با استفاده از تحریم و تهدید ایران را مجبود کند تا دست از ‏غنی سازی اورانیوم بردارد و پیشرفات های تکنولوژیکی خود را بعنوان یک کشور نادیده بگیرد. آنها می ترسند که ‏ایران بمب اتمی بسازد، بر تولیدات نفتی منطقه خلیج فارس تسلط پیدا کند، اسرائیل را تهدید کند یا به این کشور حمله ‏کند، تکیه گاهی برای متحدانش از جمله حزب الله لبنان و سوریه بشود، و حتی قدرت های غربی را هم تهدید کند. ترس ‏آنها بر پایه فرضیاتی است که هنوز ثابت نشده اند یا اغلب نادرست اند.‏

اما در اینجا باید به جنبه خوب فرهنگ سیاسی آمریکا نگاه کرد: انتشار آزاد عقایدی که پایه های علمی دارند و قصدشان ‏ارزیابی عمومی همه جنبه های سیاست خارجی یا ملی است. در هفته های اخیر، آمریکا شاهد هجوم تحقیقات گوناگون و ‏توصیه های مختلف درباره ایران بود که بازتاب حرف هایی بود که بسیاری در خاورمیانه طی سال های متمادی درباره ‏آن حرف می زنند: ایران را وارد کانال های عادی دیپلماتیک بکنید، با احترام با آنها مواجه بشوید، آنها را با همان قانون ‏یا میثاق بین المللی ساکت کنید که دلتان می خواهد به آن گوش بکنند و در مذاکرات منافع هر دو طرف را درنظر بگیرید ‏که بر پایه حقوق برابر است، نه اینکه منافع اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه برتر باشد.‏

در هفته های گدشته دو مقاله توجه من را بخودش جلب کرد که خیال کسانی را که از این بیم دارند که سیاست خارجی ‏آمریکا در دست محافظه کارانی است که از دانش عمومی در مورد جهان و کسانی که باید با آنها وارد معامله بشوند بی ‏بهره اند، راحت می کند. واقعیت این است که واشنگتن پر است از زنان و مردان دانایی که هم به حقایق دنیا واقفند و هم ‏به محدودیت قدرت در آمریکا.‏

یکی از این مقالات چند هفته پیش توسط انجمن صلح بین المللی کارنگی منتشر شد که عنوانش بود: آیا مداخله سازنده ‏امکانپذیر است؟ این تحلیل ده صفحه ای از کریم سجادپور بود. او در این مقاله به این موضوع می پردازد که واشنگتن و ‏ایران در موارد بسیاری منافع مشترک دارند، مثل: عراق، بازار سوخت، افغانستان، تولید هسته ای، مناقشه اعراب و ‏اسرائیل و تروریسم. به گمان من ایران و آمریکا در ابتدا باید وارد مباحثی بشوند که در آن نگرانی های مشترک دارند تا ‏بتوانند به توافق دیپلماتیک برسند این امر با توجه به نکته که چه کسی در حال حاضر در ایران تصمیم گیرنده است، ‏امکان پذیر است و اینکه بهتر است با مدارا به دنبال توسعه دموکراسی و حقوق بشر در ایران بود تا نقض کردن مدرن ‏شدن و تطابق یافتن کشوربا اقتصاد جهانی. ‏

یک هفته بعد، گزارش دیگری را در مورد ایران دیدم که این بار توسط گروهی از کارشناسان با تجربه و پیش رودر ‏آمریکا منتشر شده بود که ایران و خاورمیانه را خوب می شناسند و درمیان گروه لابی کنندگان همیشگی با مقامات ‏آمریکایی نیستند که سیاست خارجی آمریکا را تعیین می کنند. چهار ان جی او گروه مطالعاتی را تشکیل داده اند که از ‏‏20 کارشناس تشکیل شده که توسط سفرای سابق، توماس پیکرینگ و جیمز اف دابینز و پروفسور گری سیک از اساتید ‏دانشگاه کلمبیا، انتخاب شده اند. آنها قصد دارند اسطوره ها و عدم تفاهم هایی را که طی این سال ها در افکار عمومی ‏آمریکا در مورد ایران وجود داشته است را از بین ببرند.‏

آنها مشخصا به به شکست سیاست آمریکا که طی دو دهه تلاش می کرد تا ایران را از طریق اعمال تحریم و تهدید و ‏منزوی کردن، اداره کند شکست خورده می دانند که نه تنها مشکل عمده ای از روابط بین ایران و آمریکا حل نکرد، ‏بلکه بیشتر این مشکلات را بدتر کرد.‏

آنها می گویند:« تحلیل های بی طرفانه نشان می دهد که هر حمله ای به ایران مسلما واکنشی دارد که باعث از بین رفتن ‏انسان ها، تحریک تندروها و از بین بردن امنیت دراز مدت اسرائیل و آمریکا می شود و این درحالی است که بعید به ‏نظر می رسد که اعمال تحریم ها علیه ایران تغییری درسیاست این کشور بوجود بیاورد.»‏

آنها راه دیگری را پیشنهاد می کنند که گمان می کنند موفقیت آمیز تر است:« در ها را به روی مذاکرات مستقیم، بی قید ‏و شرط و تفاهم آمیز در سطح بالای دیپلماتیک باز کنید تا با بوجود آمدن توسعه در دیدار های شخصی از قصد یکدیگر ‏آگاه بشوند و احتمال کشف کردن یکدیگر بوجود بیاید. ایجاد روابط تردید آمیز به سختی امنیت ملی را برای مردم آمریکا ‏به ارمغان می آورد. در این مرحله هم تهدید به جنگ و هم تهدید به تحریم ایران را بی اعتماد می کند.‏

انتشار این دو متن و متن های دیگری نظیر این از منشا خود سرچشمه گرفته اند: استاید دانشگاه با تجربه و مقامات ‏رسمی سابق در قلب آمریکا که می توانند منافع مردم آمریکا را در نظر بگیرند و اجرای قانون در راس فهرست کاری ‏شان قرار بگیرد. این انسان های حساس با موقعیتشان در راه رو های کاخ سفید کمیاب بودند. اگر بتوانند در سیاست ‏های دولت جدید آمریکا تاثیرگزار باشند، نیروی تازه ای ایجاد می شود.‏

منبع: میدل ایست آنلاین 26 نوامبر‏

‏ ‏

‏ ‏