این بار انتخابات در ایران پر از انرژی است.چه اتفاق تازه ای رخ داده؟ انتخابات در ایران آزاد شده؟ شخصیت خارق العاده ای در مسابقه وارد شده؟ اگر اینها اتفاق نیفتاده انرژی از کدام منبع تامین می شود و چرا چنین است؟
چهره های حاضر درانتخابات همان چهره هائی هستند که سی سال است در جنگ و صلح پست و مقام دارند و همواره در صحنه سیاست کشور حضور داشته اند. با این وصف فضای انتخاباتی ایران با تاریخ سی ساله انقلاب فرق دارد.شخصیت های همیشه حاضر در صحنه حرفهائی می زنند که تازگی دارد. حرفها با قد و قواره نامزدها و محدوده ای که باید در آن کار کنند نمی خواند.تازگی حرفها و حدیث ها چنان است که بدون امیدواری نسبت به اجرای آن موج ایجاد می کند.حتی خاتمی که ظاهرا به اراده خود از صحنه خارج شد کاشف به عمل می آید که پیغامی دریافت کرده و در اجرای پیغام صحنه را ترک کرده است. گزارش های اقتصادی که کارشناسان تدوین می کنند از تخلفات دولت نهم خبر می دهد که رئیس آن دولت داعیه نامزدی در انتخابات را دارد. گزارش ها از سانسور عبور کرده، انتشار می یابد و به انتخابات وجهه علمی بخشیده، از غلظت شعاری آن می کاهد.
هرگز نامزدها در انتخابات رئیس جمهور این چنین صریح سخن نمی گفتند و به کجرویهای یکدیگراشاره نمی کردند. ورود به علل و عوامل مرگ زنده یاد سعیدی سیرجانی و مانند آن در رقابت های انتخاباتی مرسوم نبود. هرگز نامزدی به احتمال تقلب در انتخابات اصرارنمی ورزید و برای ایجاد کمیته صیانت از آرا مردم و پیشگیری از تقلب خطر نمی کرد.صدا و سیما سالهای سال است بی دغدغه خاطر تمام قد در خدمت یک نامزد قرار می گیرد.این سازمان گردن کلفت دولتی در انتخابات سالهای سکوت و رکود ندیده بود جمعیتی معترض دورش حلقه بزنند و بخواهند تا حساب پس بدهد و از صرف بی دریغ بودجه کشور برای تبلیغ یک نامزد خاص خود داری کند.هرگز حریم کبریائی حسین شریعتمداری از سوی یکی از بزرگان انقلاب ویکی از برادران دینی و سیاسی اش به گونه ای غیر قابل جبران دریده نشده بود.
همه اینها و بسیار تازگی های دیگر را شاهد شده ایم، بی آنکه انتظا رش راداشته باشیم.زنان و دانشجویان ایرانی به گونه دیگری با این انتخابات برخورد می کنند. زنان بر مطالبات تاکید دارند، دانشجویان انتخابات را ازهر زاویه بررسی کرده و به نقد می گذارند. دریک رویداد غیرمنتظره رهبر در نفی دستور رئیس جمهوری که همواره او را تقدیر کرده دستور داده است و جمعی از اصولگرایان از میرحسین موسوی که وابستگی رسمی به اصولگرایان ندارد حمایت کرده اند.
هر اندازه بدبین و دلزده باشیم نمی توانیم این رویداد ها را ناگفته بگذاریم و بگذریم.
در بررسی رخدادهای انتخاباتی آینده نگری از گذشته دشوارترشده است. زد و خوردهائی چنان جدی در جمع برادران دینی و دولتی نمی تواند فرجام آرام و موزونی داشته باشد. می شود خوش بینانه گفت دموکراسی دارد از پنجره وارد می شود و خود را به مخالفانش تحمیل می کند. از طرفی نمی توان امید بست که جنگ تن به تن برادران خوش عاقبت باشد و آنها با همان متانتی که در ذات دموکراسی است نتیجه انتخابات را به فرض صحت بپذیرند و دست یکدیگر را بفشارند.احتمال خطر را نباید از نظر دور داشت.
وقتی نظام سیاسی ظرفیت های کافی برای هدایت انرژی انتخاباتی در مسیردموکراسی ندارد، در فقدان احزاب مستقل سیاسی، در فقدان رادیو تلویزیون مستقل، در فقدان مطبوعات آزاد و انتخابات آزاد هر یک از نامزدها که بازنده بشود، خود و تمام ایل و تبار و همراهانش کمر به نابودی برنده و ایل و تبارش می بندند. سیال شدن انرژی در فضای سیاسی غیردموکراتیک جز این ثمری ندارد. با وجود دغدغه های فکری هنوز پرتو امیدی سوسو می زند. شاید برخلاف نگرانی ها دموکراسی به جای در از پنجره وارد بشود!