اقای حسن رحیم پور ازغدی استاد دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در خصوص عدم علاقه زنان ایرانی به بچه دار شدن مسائلی را مطرح کرده اند که از شبکه اول صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز پخش شده است.
به نقل از سایت تحلیلی خبری عصر ایران آقای پور ازغدی با اشاره به موضوع ازدیاد جمعیت و زاد و ولد در جامعه گفته اند: “هم اکنون برخی از خانمها می گویند بچه دار نمی شویم برای اینکه هیکل مون به هم میخوره. ای مورد شور ببره هیکلت رو. مگه هیکلت رو میخواهی ببری آخرت؟ تو این هیکل را میخواهی چه کار؟ غیر از اینکه میخواهی ببری تو قبر یا اینکه میخواهی هیکلت رو ببری تو خیابون نشون بدی. استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای تو و برای بچه آوردن”.
چندین مرتبه این جملات آقای ازغدی را با صدای بلند خواندم. باورش کمی سخت بود که یک استاد دانشگاه چنین در خصوص زنان ایران زمین سخن بگوید و دردناک تر آنکه صدا و سیما آن را پخش کند.
به راستی هدف از پخش چنین برنامه هایی چیست؟ جای تردید نیست که صدا و سیمای دولتی با پخش این قبیل برنامهها سعی در ترویج ادبیات مردسالار و پدر سالار دارد تا از این رهگذر شاید مانعی شود برای پیشرفت جنبش برابر خواهی زنان ایرانی.
بی شک این ادبیات توهین آمیز دل هر زن و مرد آزاده ای را میرنجاند. چگونه است که یک استاد دانشگاه به خود اجازه می دهد با این ادبیات تحقیر آمیز زنان ایرانی را مورد خطاب قرار دهد. این نحو گفتار جزء اهانت به زنان و توهین به شعور، فهم و درک مردم چیز دیگری را متبادر ذهن نمی سازد.
بهتر آن است که ایشان در مقام استادی دانشگاه تحقیقی در این زمینه انجام دهند و علت واقعی مساله را جویا شوند. میزان زاد و ولد در جهان طبق گزارشهای یونسکو و دیگر ارگانهای سازمان ملل متحد رابطه مستقیم با میزان سواد و درک و آگاهی زنان هر جامعه ای دارد.
جناب آقای دکتر ازغدی شما که عنوان استادی دانشگاه را یدک میکشید خوبست بدانید که زنان ایرانی علیرغم تبعیضات قانونی که بر علیه شان وجود داشته و دارد به حق به دانشگاهها و مراکز علمی راه یافته اند و کسب علم و دانش را پیشه خویش ساخته اند و خوشبختانه باید یاد آور شوم که طبق آمارهای موسسات آموزشی و دانشگاهی هم اکنون زنان فرهیخته ایرانی گوی سبقت از مردان را نیز ربوده اند.
بی انصافی است به جای تقدیر و سپاس از این سرمایههای ملی بگوییم ”ای مرده شور……“!
دیگر آنکه زنان ایرانی حدودا صد سال بعد از زنان در جوامع صنعتی در بازار کار حضور پیدا کردند و همواره در تثبیت وضعیت و مقام حرفه ای خود با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم کرده اند. ساختار اجتماعی همواره مانعی در مقابل پیشرفت زنان بوده. پستهای کلیدی و شغل های مهم همواره در دست مردان بوده. لذا زنان همیشه باید با چنگ و دندان از موقعیتی که به دست آورده اند مراقبت کنند.
فارغ از همه مسائل و موارد مربوط به حق تولید مثل و مالکیت زن بر بدن خویش و حق تصمیمگیری او در مورد تعداد فرزندان که از اصول بنیادین حقوق زن است فقط به یک نکته اشاره میکنم و آن عدم وجود قوانین حمایتی از زنان در زمان بارداری، زایمان و پس از زایمان است.
به طور مثال مطابق ماده ۷۶ قانون کار مرخصی بارداری و زایمان کارگران زن جمعا ۹۰ روز است. حتی الامکان ۴۵روز این مرخصی باید پس از زایمان مورد استفاده قرار گیرد. واضح است که این قانون حمایتی از زنان شاغل نمی کند. نبود خدمات دولتی، کمبود شیرخوارگاهها و مهد کودک در محیط کار، عدم مرخصی برای زنان در جهت مراقبت از فرزندان بیمار و موارد دیگر باعث میشود تا زنان شاغلی که مسئولیت تامین بخش یا تمام هزینههای زندگی را بر دوش دارند لذت مادر بودن را قربانی بر آورده ساختن نیازهای اولیه معیشتی خانواده سازند. شگفتا که حقوق این مادران ضایع و بر حقشان جفا میشود. واضح است که زنان ایرانی این توهین را که آشکارا از طریق رسانه جمعی پخش شده بر خود بر نمی تابند و طبق ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی که توهین به افراد را جرم دانسته حق شکایت را بر خود محفوظ می دارند تا شاید دیگر کسی اجازه اهانت و دست درازی به حریم خصوصی آنها را ندهد.
منبع: مدرسه فمینیستی