در راستای سیاستهای عدالت طلبانه، برای کاهش فاصله طبقاتی میان پولدارها و فقرا، برای کمک به پابرهنگان و جانبازان، برای توسعه اسلام و کمک به مسلمین جهان، برای افزایش قدرت ارتباطی ایران با جهان، برای حفظ شعائر انقلاب اسلامی، برای مبارزه با قله های ثروت و در جهت کاهش صرفه جویی های اقتصادی، اولین پرواز تهران به کاراکاس با نوزده صندلی پر و 431 صندلی خالی و به اصرار زیاد رئیس جمهور آغاز شد. این پرواز هر هفته انجام می شود و هر هفته پنج میلیارد ضرردارد. با این حساب بر زیانهای ماهیانه شخص احمدی نژاد، هر ماه 20 میلیارد تومان افزوده می شود.
احمدی نژاد تمام می شود.
چیزی شبیه جنگ اتفاق نمی افتد و حالت بین جنگ و صلح و با یک تحریم نرم آمریکا و اروپا واقع شود، وقایع دو سال آینده را اینطوری می شود پیش بینی کرد که تورم اقتصادی و بحران عدم مقبولیت احمدی نژاد( مرد کوچک با چشمانی ریز در نسخه اصلی نوستراداموس آمده است) در سال آینده بسیار شدت می یابد، مجلس یکی دو وزیر احمدی نژاد را استیضاح و تعویض می کند. سفرهای استانی عملا با بحران شدید مواجه می شود، به شکلی که در یکی دو استان درگیری اتفاق می افتد، سفرهای خارجی احمدی نژاد تقریبا بطور کامل متوقف می شود. در بهار کاسترو می میرد و آمریکایی ها قدرت را در آمریکای لاتین جز آرژانتین و ونزوئلا و برزیل در دست می گیرند. از اواخر بهار سال آینده مجلس هفتم شدیدا با احمدی نژاد درگیر می شود و از آن پس تمام سال تا اسفند فضای سیاسی ایران درگیر مجلس جدید و رقابت انتخاباتی مجلس جدید خواهد بود. در مجلس جدید گروه وسیعی از میانه روها و اصلاح طلبان اکثریت را به دست می آورند و اقلیتی از اصولگرایان میانه رو وارد می شوند. در جریان رقابت های سیاسی چند پرونده مفاسد اقتصادی سنگین حامیان احمدی نژاد رو می شود و این گروه با بن بست مقبولیت و مشروعیت مواجه می شود. با روی کار آمدن مجلس هفتم، احمدی نژاد در حقیقت کابینه ای کاملا بدون قدرت و زیر نظر مجلس را در دست می گیرد و به تدریج از حمایت آیت الله حامنه ای و زندگی سیاسی کشور محو می شود. بحران یاس و سرخوردگی شدید در میان نیروهای اصولگرا در سال آینده تشدید می شود و نیمی از سال، آزادی سیاسی بسیار گسترده در کشور وجود خواهد داشت. ( این پیش بینی ها از صفحه 423 کتاب نوستراداموس عینا از زبان یونانی به فارسی برگردانده شده است.)
یک، دو، سه، به غرب غرب
آقا! شما اگر طرف واشنگتن به یکی از مهمانی های برادران حزب اللهی سابق بروید یک باره به واقعه عجیبی برمی خورید، احساس می کنید انگار وسط پادگان های قدیمی سپاه راه می روید. همه آشنا هستند و همه برادران سابق. البته این موضوع خیلی مهمی نیست، چون جاهای دیگر هم بروید چیزهای دیگری می بینید. بنا به اخبار واصله، علیرضا عسگری سردار ناپدید شده ایرانی که در دوره گذشته معاون وزارت دفاع بوده و گمان می رفت که مجاهدین یا موساد یا سیا وی را دزدیده باشند، ظاهرا قضیه اینجوری نبوده و یک خودربایی معمولی بوده و طرف به سفارت یکی از کشورهای اروپای شمالی پناهنده شده است و همین روزها، هم خودش می آید و هم خبرش. البته جمهوری اسلامی حال موساد و سیا را بدجوری گرفت و اعلام کرد که همسر و فرزندان علیرضا عسگری در ایران هستند. ظاهرا خانواده سردار مذکور طوری هستند که نمی توانند بلیط هواپیما بخرند و بروند پیش بابا.
قلب های مردم
آقا! این هاشمی رفسنجانی خیلی یواش است. تا یک سفر به قم برود، احمدی نژاد چهار دور دور کره زمین را گشته و برای بیکار نبودن یک سفری هم رفته شاه عبدالعظیم، تازه وقتی می روی دفترش می بینی رفته دستشویی و پشت در که گوش می ایستی می بینی صدا می آید که نود و هفت، نود و هشت، نود و نه…. این جوری نمی شود رقابت کرد و مسابقه داد. هاشمی رفسنجانی گفت: « سربازان واقعی اسلام و ایران قلب های مردم هستند.» کارشناسان پزشکی کشور در همین رابطه گزارش دادند که میزان سکته قلبی اخیرا بشدت اضافه شده است.
مراجع و گرانی کالاها
دکتر الفنون در شهر قم به دیدار مراجع تقلید رفت و توسط آنان با تعداد زیادی دمپایی مورد استقبال قرار گرفت. وی که به دیدار آیات عظام صافی گلپایگانی و فاضل و مکارم شیرازی رفته بود، ضمن اینکه احتمالا توضیحاتی در مورد خوبی های خودش داده بود، با واکنش مراجع مواجه شد. آیت الله صافی گلپایگانی در حالی که اصلا به صورت محمود جان نگاه نمی کرد، گفت: « گرانی فشار مضاعفی را بر آبرومندان کم بضاعت تحمیل کرده است.» محمود یواشکی گفت: از زمان خاتمی و هاشمی بود حاج آقا، اما منشی دفتر آقا گفت: آقا دارن حرف می زنن، ساکت. آیت الله صافی در حالی که سرش را تکان می داد و ناراحت بود، گفت: « هرگز نباید بر این خدمت منت گذارد.» وی در حالی که مستقیما تمام سیاست خارجی و داخلی و رفتارهای احمدی نژاد را مورد انتقاد قرار داده بود، گفت: « در تصمیمات مهم با درایت و تدبیر لازم عمل شود.» ایشان سپس به نقد جدی از فاطی رجبی پرداخته و گفت: « افرادی که به مدح و ثنای افراطی و زیاد از والیان و حاکمان می پردازند، نباید نزد دولتمرد اسلامی جایگاهی داشته باشند.» پس از این جلسه که باعث شد وزن احمدی نژاد کاسته شده و از 45 کیلو به 44.5 کیلو برسد، وی به دفتر آیت الله مکارم رفت. آیت الله مکارم که طبعا با شنیدن نام احمدی نژاد یاد کلمه « اشتباه» می افتد، گفت: « باید شجاعانه از اشتباهات عذرخواهی کرد.» احمدی نژاد هم گفت: با شجاعت اعلام می کنم که هاشمی و خاتمی در 16 سال گذشته اشتباهات بزرگی کردند.
رو به باد یا بر لب خزینه؟
من نمی دانم آیا تا به حال وزیر آموزش و پرورش رو به باد ایستاده است یا نه؟ یا در زمانی کودکی لب خزینه نزول اجلال کرده است یا نه؟ وی که دارای ظرافت ها و زیبایی های فراوانی در زمینه های نادیدنی زیادی است، و اخیرا نیز با دعای خیر هزاران معلم در هفته گذشته مواجه شده است که دسته جمعی می گفتند فرشیدی فرشیدی استعفا استعفا، گفت: « دعا کنید عیدی بخشی از معلمان به سال آینده موکول نشود.» آگاهان پیشنهاد کردند که به جای اینکه ما دعا کنیم، شما جلوی پرواز تهران کاراکاس را بگیرید که بخشی از عیدی ها را بتوانید بدهید. فرشیدی، وزیر فعلی آموزش و پرورش و نویسنده سابق روزنامه رسالت گفت: « در مورد تظاهرات معلمان ترجیح می دهم سکوت کنم.» آگاهان به ایشان پیشنهاد کردند هرچه بیشتر سکوت کند بهتر است و اصولا سعی کند زیاد به هم نزند، چون بدتر می شود.
زنده باد اوباش شهیدپرور ایران
آقایان حق آدم را نمی دهند، خب ندهند. خیلی کار بدی می کنند، ولی خب حالا یک طوری شده است که نمی دهند، باشد. حالا چرا فحش می دهید؟ هم حق آدم را نمی دهید و هم فحاشی می کنید؟ این کار درستی است؟ فاطمه حقیقت جو گفت: « حقوق بشر دارد فدای مساله هسته ای می شود.» از طرف دیگر آیت الله جغجغه در نمازجمعه این هفته تهران گفت: « چهار تا اوباش و لاابالی می گویند در ایران حقوق بشر نقض می شود و دموکراسی وجود ندارد.» آگاهان توضیح دادند که تمام شیشه های خانه های اطراف دانشگاه تهران زمانی که آیت الله جنتی دچار جیغ و جیغ و هیجان مفرط ناشی از خشم ضداستکباری شده بود، شکست. یکی از آگاهان از آقای جنتی پرسید: به نظر شما نفض حقوق بشر که این چهار تا اوباش و لاابالی می گویند، در ایران اتفاق می افتد یا نه؟ آقای جنتی گفت: ما اصلا حقوق بشر را قبول نداریم. همان آقای آگاهان پرسید: پس چرا از نقض آن ناراحت می شوید؟ مگر شما حقوق بشر را رعایت می کنید؟ جنتی گفت: ما حقوق بشر را آلت دست ابرقدرتها می دانیم و آن را قبول نداریم. همان آقای آگاهان پرسید: آیا آن را رعایت می کنید؟ جنتی گفت: ما هرگز حاضر نمی شویم چیزی را که آلت دست ابرقدرتهاست و قبول نداریم رعایت کنیم. همان آقای آگاهان پرسید: پس چرا ناراحت می شوید؟ ایشان گفت: اینها چهار نفر اوباش هستند که در مورد حقوق بشر حرف می زنند و ما از این موضوع ناراحت می شویم. آقای آگاهان پرسید: روزنامه نگاران چه کسانی هستند؟ جنتی گفت: آنهایی که در کسوت روزنامه نگار علیه اسلام می نویسند چهار تا اوباش هستند. آقای آگاهان پرسید: آنهایی که علیه دولت تظاهرات می کنند، چه کسانی هستند؟ ایشان گفت: آنها هم اوباش هستند. آقای آگاهان پرسید: کسانی که در انتخابات علیه شما رای می دهند چه کسانی هستند؟ ایشان فرمودند: آنها هم هفت هشت نفر اوباش هستند. آقای آگاهان پرسید: کسانی که در انتخابات شرکت نمی کنند، چه کسانی هستند؟ ایشان فرمودند: آنها هم چند میلیون اوباش هستند. آقای آگاهان قاط زد و پرسید: کسانی که دائما در اینترنت هستند چه کسانی هستند؟ جنتی گفت: تا آنجایی که ما می دانیم اوباش هستند. آگاهان پرسیدند: جمعیت اوباش در حال حاضر چقدر است؟ ابشان فرمودند سرشماری امسال می گفت حدود هفتاد میلیون، ولی ما فکر می کنیم هفتاد و چهار میلیون هستند. آگاهان پرسیدند: پس منظورتان از اوباش ملت ایران هستند؟ جنتی گفت: نه، ملت ایران که ما و علی آقا و خانواده هستیم.
شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده را آزاد کنید
حالا خوب شد این زنان مملکت ما به حرف این سلطان حسین دوم گوش نکردند و به روشهای شادی صدری عمل نکردند، وگرنه همه شان کنج زندان بودند. هی گفت به روش های شادی صدری عمل کنید، آخرش همه را ول کردند، همین شادی صدر ماند در زندان. البته او را هم انشاء الله بزودی آزاد می کنند و به کارش ادامه می دهد. ولی به نظر من یک شلوغ بازی درست و حسابی باید برای شادی و محبوبه راه انداخت، وگرنه می خواهند زندان آنان را کش بدهند. از طرف دیگر اعضای جدید مرکزیت دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدند و مهدی عربشاهی، علی عزیزی، علی نیکونسبتی، علی وفقی، محمد هاشمی، بهاره هدایت و حنیف یزدانی به عنوان اعضای مرکزیت جدید، کار را در دست شان گرفتند، امیدواریم این انتخاب جدید، آغاز کننده یک مجموعه فعالیت های جدید باشد.
من معذرت می خواهم
در دو سه روز گذشته بطور اتفاقی با چند تایی از بچه های اینترنتی مواجه شدم و دیدم چیزی که در مورد آنها نوشته بودم، اذیت شان کرده است. من واقعا عذر می خواهم، عصبانی بودم، یک غلطی کردم و سعی می کنم دیگر تکرار نشود. البته دلیل نمی شود آدم وقتی عصبانی بود هر غلطی بکند، ولی ترجیح می دهم، حالا که روی حرفم بیشتر فکر کردم از بچه های وبلاگ نویس عذر بخواهم. از همه وبلاگ نویس های عزیز می خواهم مرا ببخشند. سعی می کنم دیگر تکرار نشود.