جمع آوری و خمیر کردن مثنوی مولانا در ایران به تصحیح دکتر سروش
پروژهی جدید دولت: جمعآوری کامل آثار منتقدان؟
هر چند مدتهاست کتابهای دکتر عبدالکریم سروش در ایران اجازهی چاپ ندارند اما تاکنون خبری مبنی بر جمع آوری کامل آثار منتشرهی قبلی حسین حاج فرج دباغ، نواندیش دینی منتشر نشده بود که این اتفاق هم اواخر هفتهی گذشته روی داد.
مثنوی مولانا به تصحیح دکتر سروش که از سالها قبل، در ایران تجدید چاپ میشد، جمعآوری و خمیر شد.
“سروش” که در حال حاضر مشغول تدریس اسلام و اندیشه سیاسی در دانشگاه جورج تاون آمریکا است در سال ۲۰۰۹ از سوی مجلهی فارین پالیسی به عنوان هفتمین روشنفکر مردمی جهان معرفی شد، هنوز در خصوص این خبر موضعگیری نکرده است.
اما روشن است که دلیل خمیر کردن مثنوی مولانا نه مخالفت با مولانا که نوعی انتقام و برخورد با “سروش” است، که اگر جز این بود بیش از 3450 عنوان مقاله، کتاب و پایاننامه با موضوع مولوی در ایران تألیف نمیشد.
معنای ویژه دموکراسی در ایران
اما سروش مردی است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته صریحا از در مخالفت با مشی نظام جمهوری اسلامی در برخورد با معترضان انتخاباتی و مخصوصاً رهبر آن علی خامنهای در آمد.
انتخاباتی که سروش در موردش گفت “این اتفاقی که در ایران افتاد و خیلی هم جالب بود یک معنای ویژهای از دمکراسی را هم نشان داد. مردم عزمشان را جزم کرده بودند که احمدینژاد را عزل کنند و این یکی از نمادهای بارز دمکراسی و جمهوریت در کشور ما بود که موانعی آمد و آن را سد کرد.”
خیانت در صندوق امانت
وی همچنین نتیجهی انتخابات را خیانت در صندوق امانت دانست: “هیچ چیز مهیبتر از زخمی کردن غرور یک قوم” نیست.
صدای مردم ،صدای خدا
همچنین در نشستی در دانشگاه سواس لندن در مورد تحلیل آیندهی جنبش اعتراضی و جنبش سبز، صدای مردم را صدای خدا دانست که چون سایهی مبارکی باید جامعه را فرا بگیرد.
تقلب خونین و معصیت خجسته
سروش “تقلب خونین” در انتخابات را هم “معصیت خجسته” نام نهاد و گفت: “معصیت از آن جهت که گناه حاکمان بود و خجسته از آن جهت که مردم راه خود را یافتند.”
به عقیدهی سروش، مهمترین دستاورد جنبش سبز دو مساله “حق” و “آزادی” بوده است. بعد از انقلاب اسلامی که استقلال کشور تا حدود زیادی تامین شده است “استبداد” اهمیت و برجستگی بیشتری پیدا کرده و جنبش سبز هم به دنبال این است که به طور کلی تمامی ریشههای استبداد را تحت هر نامی که باشد از کشور بزداید. وی معتقد است:“در حال حاضر اسلام حاکم دو مشخصه دارد: اول اینکه اسلام استبدادی است و دوم اینکه اسلام خرافی است. با خرافهزدایی و استبدادزدایی به سوی یک “تفسیر سبز” از اسلام خواهیم رفت.”
یک نامه و بذر کینه
این اندیشمند شهریور سال گذشته در نامهای سراسر انتقادی به سید علی خامنهای یادآور شد که:“خطا کرده، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید.”
در همین نامه بود که از همکاری با جمهوری اسلامی ابراز تاسف کرد و گفت: “بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشتهام و درس دین دادهام، از بیداد این نظام استبداد آئین برائت میجویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کردهام از تو پوزش و آمرزش میطلبم.”
داستان آثار سروش و حاکمیت ایران
عبدالکریم سروش که تالیفات خود را قبل از انقلاب 57 شروع کرده در دولتهای بعد از انقلاب اجازه پیدا کرد که کژدار و مریز آثار خود را چاپ و منتشر کند.
هر چند که بسیاری از تالیفاتش با انتقادات تند مدافعان جمهوری اسلامی و گاه روحانیون حوزهی علمیه قم هم مواجه میشد. و تعدادی مانند قبض و بسط تئوریک شریعت که اول بار سال ۱۳6۹ چاپ شد علی رغم استقبال اجازهی تجدید چاپ بیش از 7بار پیدا نکرد.
جلوگیری از حضور سروش در دانشگاههای مختلف ایران حتا به عنوان سخنران و در پایان خروج وی از ایران هم از جمله پیامدهای انتشار کتب و ابراز عقیدهی این اندیشمند پیرامون دین اسلام و نقد حاکمیت بود.
اما کتابهایی مانند اوصاف پارسایان،رازدانی و روشنفکری و دینداری،قصه ارباب معرفت، فربه تر از ایدئولوژی،حکمت و معیشت، حدیث بندگی و دلبردگی،مثنوی معنوی،مدارا و مدیریت،سیاست نامه، بسط تجربه نبوی، نهاد نا آرام جهان، صراطهای مستقیم ،قمار عاشقانه،آیین شهریاری و دینداری،اخلاق خدایان،سنت و سکولاریسم تا سال ۱۳8۲ و قبل از پلمپ انتشارات صراط در میدان فلسطین تهران در صورت داشتن مخاطب تجدید چاپ میشد.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته اما ورق برگشت و منتقدان که تا پیش از این هم برای سروش شمشیر از رو بسته بودند حتا خواستار اعلام حکم ارتداد برای وی شدند و روزنامه کیهان هم نوشت که هزینه چاپ کتابهای سروش را ستاد ارتش آمریکا میپردازد!
شریعتمداری با کنار هم گذاشتن فرضیههایی از قبیل حضور سروش قبل از آشوبهای 18 تیر 78 از آمریکا به ایران و بازگشت وی بعد از آشوبها به آمریکا و این مطلب که 18 تیر زیر سر آمریکا بوده است نوشت: “سروش عامل مستقیم آمریکار در ایران بوده.” البته داستان پردازی کیهان در اینجا به پایان نرسید و نوشت که: “قبل از تحصن تعدادی از نمایندگان مجلس ششم هم این آقا با عجله به ایران آمد و بعدها معلوم شد این تحصن هم به توصیه آمریکاییها صورت گرفته بود.”
شریعتمداری در پایان مدعی شده که سروش به قوانین و آموزههای اسلامی که عامل ایستادگی ملتها در مقابل آمریکا و اسرائیل است حمله میکند پس ستاد ارتش آمریکا - پنتاگون- هزینه چاپ و ترجمه کتابهای سروش و توزیع آن در کشورهای اسلامی را بر عهده گرفته است.
هر چند که گفته میشود داستان خمیر شدن کتاب سروش به نوعی دیگر برای برخی کتب از جمله مناجاتنامهی خواجه عبدالله انصاری هم اتقاق افتاده است اما باید منتظر ماند و مشاهده کرد که سرنوشت آثار به جای مانده از منتقدان جمهوری اسلامی که اتفاقا کم تعداد هم نیستند به کجا میرسد.
که اگر تصمیم بر خمیر کردن و جمعآوری کلیه آثار اپوزیسیون فعلی جمهوری اسلامی ایران باشد باید قفسههای زیادی از کتابخانه چند هزار جلدی رهبر ایران هم خالی شود.