جمهوری اسلامی مسیحیان را به خوب و بد تقسیم کرده

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» ادعای رواداری آیت‌الله خامنه‌ای در گفت‌وگو با کشیش منصور برجی

آیت‌الله خامنه‌ای مدعی است که “در جمهوری اسلامی، تعرّض به غیر مسلمان از سوی مسلمانها هیچ سابقه‌ای ندارد” و از اروپا و آمریکا می‌خواهد که “رواداری” نسبت به غیرمسلمان‌ها را از جمهوری اسلامی بیاموزند؛ ادعایی که در این گزارش با منصور برجی، سخنگوی “کمیته ماده ۱۸” وابسته به “شورای کلیساهای همگام” در باب آن به گفت و گو نشسته ایم.

پیش از این در دو گزارش ادعای آیت‌الله خامنه‌ای را نسبت به پیروان آیین بهاییت در ایران بررسی کردیم. سخنگوی جامعه جهانی بهاییان در گفت‌وگو با روزآنلاین این ادعا را زیر سوال برد و توضیح داد که “ای کاش سخنان آقای خامنه‌ای درست بود اما کمال تاسف هیچ انطباقی با واقعیت زندگی شهروندان بهایی ندارد”. همچنین اسنادی منتشر شد که از دستور صریح و مستقیم شخص رهبر و سایر مقامات عالی‌رتبه برای نقض حقوق بهاییان حکایت می‌کرد.

یک گزارش هم به ادعاهای مقامات رسمی درباره رعایت حقوق مسیحیان در ایران اختصاص پیدا کرد و اکنون منصور برجی، سخنگوی “کمیته ماده ۱۸” وابسته به “شورای کلیساهای همگام” جزییات بیشتری را عنوان می‌کند.

او می‌گوید: “به هیچ عنوان با ادعای ایشان موافق نیستیم. نهادهای بی‌طرف و بین‌المللی به اندازه کافی نقض حقوق مسیحیان در ایران را مستندسازی کرده‌اند. در باور آقای خامنه‌ای و همفکران‌شان تعریف منحصر به فردی از مسیحیان وجود دارد و آن‌ها را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرده‌اند. آن عده که مشروعیت دارند و به رسمیت شناخته می‌شوند همان‌ها هستند که باید پیام تساهل و مدارای جمهوری اسلامی نسبت به پیروان سایر ادیان را به محافل جهانی مخابره کنند. این دسته بخشی از مسیحیان سنتی ایران(آشوریان و ارمنی‌ها) را دربرمی‌گیرند که زبان عبادی و تعلیمی آنها فارسی نیست. عموما حکومت با اینها مشکل خاصی ندارد اما باز هم در مورد آنها نمی‌شود به قطعیت از «رواداری» صحبت کرد. در همین جامعه ارتدوکس هم افرادی بوده‌اند که مشمول نقض حقوق قرار گرفته‌اند.”

برجی درباره آن دسته از مسیحیان که به نظر او جمهوری اسلامی با آنها مشکل دارد، عنوان می‌کند: “در حال حاضر به یقین می‌توان گفت که برخلاف ۳۰ سال گذشته، جامعه «پروتستان» اکثریت مسیحیان ایران را تشکیل می‌دهد و زبان مشترک آنها فارسی است. کتاب مقدس‌ و مراسم‌شان به زبان فارسی است. اقبال عمومی به آنها فزاینده بوده و این برای آقایان ناخوشایند است. بنابراین از آن‌ها با عناوینی مثل توطئه استکبار و توطئه صهیونیزم و … یاد می‌کنند تا به خیال خودشان حساب آنها را از مسیحیت جدا کنند و بگویند ما با مسیحیت مشکلی نداریم با این گروه که اهداف سیاسی دارند برخورد می‌کنیم. درحالی که این تعریف خودساخته و نادرست است.”

صحبت‌های یوناتن بت کلیا، نماینده چهار دوره آشوریان در مجلس شورای اسلامی را با منصور برجی درمیان می‌گذارم که بارها گفته است مسیحیان در انجام فعالیت‌های فرهنگی و دینی خود در ایران از آزادی کامل برخوردارند. برجی، کشیش ایرانی در پاسخ می‌گوید: “ایشان نماینده آشوریان هستند که بیش از آنکه یک اقلیت مذهبی باشند یک اقلیت قومی هستند. از این گذشته آقای بت کلیا در انتخابات مجلس نهم با ۲۵۲۱ رای از مجموع ۴۲۵۹ رای وارد مجلس شده است. تعداد کسانی که بنده را در فیس‌بوک و توییتر دنبال می‌کنند از این تعداد بیشتر است. اما بنده به هیچ عنوان به خودم جرات این جسارت را نمی‌دهم که به عنوان سخنگوی مسیحیان ایران صحبت کنم. با این حال ایشان به طور مداوم در مجامع داخلی و خارجی از طرف مسیحیان ایران صحبت می‌کند و توجیه‌گر رفتار جمهوری اسلامی است. از طرفی خود ایشان هم به عنوان یکی از عوامل فشار و نقض حقوق مسیحیان عمل می‌کند؛ از جمله در بستن تعدادی از کلیساها فعالیت بسیار داشتند. ایشان به هیچ عنوان نماینده جامعه دینی مسیحیان ایران نیست و حتی در بین آشوری‌ها هم مخالفان بسیار دارد. کریسمس گذشته «ویکتور بت تمرز» از کشیشان رسمی کلیسای آشوری دستگیر شد و با وجود سالخوردگی و بیماری به دلیل برگزاری مهمانی کریسمس در منزل خود دو ماه زندانی بود. آقای بت‌ کلیا در مورد بازداشت غیرقانونی این کشیش آشوری چه کرد؟اما کافیست موضوعی در اروپا و آمریکا اتفاق بیفتد تا ایشان سریعا موضع‌گیری و مطالبی علیه دنیای مسحیت عنوان کند.”

سخنگوی “کمیته ماده ۱۸” وابسته به “شورای کلیساهای همگام” در پاسخ به سوالی درباره تعداد دقیق مسیحیان ایران توضیح می‌دهد که به دلیل محدودیت‌های موجود و مسائل امنیتی، آمار دقیق و قابل استنادی وجود ندارد اما به صورت تقریبی از ۳۰۰ هزار نفر تا ۳ میلیون نفر برآورد شده است.

 

مسیحیان ایران و ارتباط با خارج از کشور

کلیساهای خانگی در ایران از سوی مقامات به عنوان شبکه‌ای سیاسی و ضدنظام معرفی می‌شوند که از خارج کشور ماموریت دارند تا با اهدافی سیاسی، مسیحیت را در بین جوانان ایرانی ترویج و تبلیغ کنند. منصور برجی درباره این تصویر ارائه شده توضیح می‌دهد: “هم اکنون ۸۹ مسیحی در زندان هستند. بالای ۹۰ درصد از این تعداد اساسا با شبکه‌های خارجی در ارتباط نبودند. اینها به خاطر فشارهای امنیتی موجود ناچار در خانه‌ها به صورت مخفیانه جمع می‌شوند و پس از افزایش تعداد ممکن است به دو گروه و یا بیشتر تقسیم شوند. خیلی وقت‌ها پس از شناسایی و بازداشت این افراد است که متوجه آنها می‌شویم و معلوم می‌شود جوانانی در شهرها و روستاهای دور افتاده بوده اند که صرفا عبادت می‌کرده‌اند. این توصیفات بازتاب سرخوردگی مقامات جمهوری اسلامی است که می‌بینند به رغم این همه امکانات و قدرت تبلیغاتی، جوانانی از نسل جوان کشور جذب مسیحیت می‌شوند.”

مشابه اتهامی که به بهایی‌ها وارد می‌شوند مسیحیان هم متهم اند که به سودای دریافت پناهندگی به مسیحیت گرویده و پس از خروج از کشور اطلاعات و گزارش‌های غلط ارائه می‌کنند که همین‌ها مبنای گزارش‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد: “اگرعده‌ای به دروغ ادعا کنند زندانی سیاسی بوده‌اند تا پناهندگی کسب کنند، آیا به معنای وجود آزادی سیاسی در ایران است؟ آیا ادعای دروغ چند نفر می‌تواند ثابت کننده این ادعا باشد که حقوق شهروندی در ایران نقض نمی‌شود؟ در مورد مسیحیان هم فرض کنیم چنین باشد و مواردی از ادعای نادرست وجود داشته باشد، اما این چه ربطی به دستورات واضح و مشخص مقامات برای برخورد با مسیحیان در ایران دارد؟ کشیش سالمندی که نیاز به دیالیز دارد را به جرم برگزاری مهمانی کریسمس بازداشت وکلیساها را تهدید می‌کنید که برنامه‌های فارسی‌زبان خود را لغو کنند، از برگزاری برنامه‌های کلیساها در روز جمعه ممانعت می‌کنید… اینها که ادعای پناهندگان نیست. اینها عذرهای کودکانه‌ است.”

 

تغییر رویه در قبال نقض حقوق مسیحیان

گفته می‌شود که گرایش به مسیحیت در ایران، اتفاقی نسبتا نوظهور است که پیش از این در انحصار قومیت‌هایی خاص بوده است. آیا در طی این سال‌ها تلاش شده تا از بدبینی مقامات جمهوری اسلامی نسبت به اهداف غیرسیاسی نوکیشان مسیحی کاسته شود تا کار به برخورد و بازداشت و زندان نرسد؟ سخنگوی “کمیته ماده ۱۸” توضیح می‌دهد: “کلیسا سالیان سال است که سعی می‌کند در روندی تعاملی و در حد مقدور خواسته‌های حکومت را مدنظر قرار بدهد. اساسا باورهای دینی هم مسیحیان را تشویق می‌کند که با حاکمان برخورد خوب و همکاری داشته باشند. ولی وقتی حاکمان نسبت به وظایف خود کوتاهی و از کلیسا تکالیفی نامعقول طلب می‌کنند آنجاست که مشکل به وجود می‌آید. از زمانی که کشیشان ما کشته شدند، کلیساها یکی یکی بسته شد، دریچه‌های گفت‌وگو و تعامل هم بسته شد. منتها روند حذف تدریجی کلیساهای فارسی‌زبان را در پیش گرفته‌اند و به قول آقای یونسی [دستیار ویژه رییس‌جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی] فضای امنیتی حاکم شد.”

او اضافه می‌کند: “حرف‌های قشنگ زیاد گفته می‌شود اما در عمل جور دیگری رفتار می‌شود. مثلا همین آقای یونسی که منتقد این نگاه امنیتی بودند در یکی از مصاحبه‌های‌شان گفته بودند که ما در مملکت اسلامی اجازه تبلیغ مسیحیت را نمی‌دهیم. قانون این حق را به ما می‌دهد، هرچند این حق را در چارچوب تحریک کننده‌ای انجام ندادیم. شما چگونه این حق مسیحیان را،که مطابق قانون اساسی و کنوانسیون‌های بین‌المللی مورد پذیرش ایران به رسمیت شناخته شده، به شکلی فراقانونی سلب می‌کنید؟”

در سوی مقابل انتقاد دیگری هم به جامعه مسیحیان ایران وارد می‌شود: این که در سال‌های گذشته در قبال آزار و اذیت‌های بسیار راه سکوت را در پیش گرفته و حتی قتل چندین کشیش را هم آن گونه که باید و شاید مورد پیگیری قرار نداده‌اند تا اکنون کار به این مرحله رسیده است. برجی می‌گوید که این انتقاد را تا حدی می‌پذیرد و اضافه می‌کند: “این بخشی‌اش مربوط به نگاه سنتی مسیحیان نسبت به تعامل با حکومت و پرهیز از تنش است. یکی از ثمرات فشارهای جمهوری اسلامی، مهاجرت اجباری برخی مسیحیان به خارج از کشور بود و طبق مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که وظیفه دینی حکم می‌کند نه فقط در برابر نقض حقوق مسیحیان بلکه در برابر ظلم به هر مظلومی، اعتراضی رسا و بلند داشته باشیم. این تغییر نگرش در حال حاضر ایجاد شده است.”

 

نمونه‌هایی از رواداری؟!

تعداد کشیش‌هایی که پس از انقلاب ۵۷ تاکنون به قتل رسیده‌اند دو رقمی شده اما عموم این قتل‌ها از سوی مقامات، غیرسیاسی قلمداد شده و با کنترل شدید بر جریان اطلاع‌رسانی، مرگ آنها مبهم و مرموز باقی مانده است. حتی روایتی وجود دارد که قتل کشیش‌های منتقد و معترض را به اقدامات جریان سعید امامی در وزارت اطلاعات پیوند می‌زند.

در ابتدای دهه ۷۰ کشیش مهدی دیباج پس از تحمل ۱۰ سال حبس در آستانه اعدام قرار داشت اما هایک هوسپیان، رهبر مسیحیان پروتستان ایران با فعالیت‌های گسترده بین‌المللی زمینه آزادی او را فراهم کرد.

مقامات رسمی اعدام دیباج را به اتهام ارتداد تکذیب می‌کردند اما تنها سه روز پس از آزادی دیباج در دی ماه ۱۳۷۳ ، کشیش هوسپیان در راه فرودگاه مهرآباد ناپدید شد. پس از تلاش‌های بسیار خانواده و جامعه مسیحیان ایران اطلاع داده شد که هوسپیان به عنوان جسد مجهول‌الهویه به خاک سپرده شده و عکسی از جسد مثله شده او به وسیله جسمی برنده را در اختیار خانواده قرار دادند.

 

۶ ماه بعد نوبت به ناپدید شدن طاطائوس میکائیلیان، رئیس شورای کشیشان پروتستان رسید. جسد او هم در حالی که با شلیک گلوله به قتل رسیده بود کشف شد. چند روز بعد جسد مهدی دیباج که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود نیز پیدا شد.

 

هایک هوسپیان

مهدی دیباج

طاطائوس میکائیلیان