به این راحتی هم نیست که رهبری، تشری بزند یا اعلام دل شکستگی کند و یا به خدا و آخرت حواله دهد و آن وقت قصه شیرین شود و لاریجانی و احمدی نژاد، صلواتی بفرستند و روی هم را ببوسند.
شخص رهبری هم کار را به این راحتی نمی داند و به سادگی نمی گذرد. قصه ی شاه و وزیر سرِ دراز دارد و در تاریخ پر خشونت ایران، قدیمی و مکرر است. وزرای قاجار وقتی می دانستند که شاه نظرش برگشته و عن قریب، فرمان عزل و پشت بندش قهوه قجری در راه است، دست به دامانِ سفارتخانه ای می شدند، بلکه مصونیت سیاسی پیدا کنند و جان به در برند.
به دوره ی پهلوی، مصدق محصور شد و امینی رهسپار غربت و هویدای بینوا پیشمرگ شاه تا امام رسید و سرش را برداشت. در جمهوری اسلامی، وضع وخیم تر بود و از همان دوره ی بنی صدر رسم وزیر کشی احیا گشت و حالا پس از 34 سال در تاریخ شفاهی جمهوری اسلامی که از زبانِ خطیبان جمعه بیان می شود، همه ی روسای جمهورِ سابق خائن هستند الا دو نفری که یکی رجایی بود که زنده نماند و یکی که رهبر شد و از وزارت به شاهنشاهی رسید.
با همه ی تلاشی که رهبری در این دو دهه کرد تا از وزیر، عروسک خیمه شب بازی بسازد و در این راه حتی از تقلب بزرگ نیز فروگذار نکرد، افاقه ای نداشت و آخرین وزیر اعظم که احمدی نژاد باشد و امید می رفت رام و سر براه تا آخر دوره، راهی رود و باری بَرد، از همه بدتر شد و حالا در این چهار ماه باقی مانده، سر مویی فاصله دارد با خیانت در امانتِ رهبری و عزل و حذف.
هر چند که احمدی نژاد بارها اعلام کرده که چنته اش پُر است و اسناد و مدارک برای افشای بالا و و پایین نظام موجود، اما گمان نمی رود با این زیاده روی که ایشان کرده و گوش فلک پر است از این افشاگری ها و دست ناپاکی که دوستان و همراهانش دارند به جایی رسد و افکار عمومی ایران نیز اصولا بی خیال تر از این حرفهاست که شنونده باشد. گو اینکه رهبری هم سالهاست طشت رسوایی اش افتاده و بیدی نیست که از این بادها بلرزد و آبرویی ندارد که ترس رفتنش باشد. اما آنچه می تواند احمدی نژاد را با رهبر سرشاخ کند و کار را به عزل کشاند، اخلال در انتخابات است.
احمدی نژاد می داند که به محض فرو افتادن از قدرت، صادق لاریجانی همه کارش را رها خواهد کرد و اطرافِ محمود را از هر چه دوست و آشناست، پاکسازی کرده و به یکسال نکشیده، احمدی نژاد سر از انفرادی اوین در خواهد آورد و “آقا” آنقدر کینه از این غلام چموش دارد که شخصا بیاید و تعزیر کند.
با این آینده ی هولناک، باید در این چند ماهه که هنوز اعتباری دارد و لقب ریاست الدوله را داراست، کاری کند و کسی را رییس جمهور کند که اگر نه همان معشوقِ دلخواه اسفندیار مشایی باشد لااقل سر سازگاری داشته و بتوان در دل و دولتش جایی باز کرد و گوشه امنی یافت.
احمدی نژاد آنقدر در این هشت سال بیت المال را خالی کرده و به دوست و آشنا داده که بتوان گفت مافیایی دست و پا کرده است و این اژدهای فساد فقط سر کم دارد. اگر مشایی می شد که اژدها دود و دمی هم داشت و اگر نشود و یک فامیل دور به ریاست برسد، یال و دُم و اشکمِ اژدها باقی خواهد ماند.
از طرفی عزل احمدی نژاد اگر بخواهد دست در انتخابات ببرد و یا در برگزاری اش “اِن قلتی” کند، برای رهبری از نانِ شب واجب تر است. حسابش را بکنید چه وضع مسخره ای خواهد شد اگر حکومت و دولت با هم در یک انتخابات تقلب کنند. برگزاری یک انتخاباتِ ولایت پسند که رهبری با یک رای، رییس جمهورش را انتخاب کند از اوجب واجبات است و عزل محمود در صورتِ کوچکترین چموشی در برگزاری و یا اعتراض به آن، حتی در دقیقه نود هم حتمی است.
اما چگونه رهبری می تواند کسی که از همه به او نزدیکتر بود راعزل کند، بی اینکه یک جواب مختصری به کارگزارن نظام بدهد- مردم که هیچ- زیاد نباید نگران بود، رهبری بلد است که در یک جستجو در تاریخ اسلام و امام، مشابه تاریخی اش را پیدا کند و مثلا آیت الله منتظری را مثال بزند که شاگرد و یاور امام خمینی بود و امام به خون جگر حذفش کرد. با این حال، چنین کاری نیازمند مقدماتی است که از غرب تا شرق کار می برد. وضعیت اقتصادی فروپاشیده و تحریم ها کار خود کرده است، رهبری باید با همان حالت انقلابی نسبت به آمریکا، تواضعی مخفی نشان دهد و مُهلتی بطلبد تا انتخابات ریاست جمهوری که وزیری را برای مذاکره بفرستد و رابطه با آمریکا و عقب نشینی بعدی را به گردن او اندازد و از طرفی باید برای عزل احمدی نژاد از اصلاح طلبان نیز یاری بگیرد.
آمدن اصلاح طلبان در واقع سم پاشی های احمدی نژاد را کم تاثیر می کند و زبانِ مدعیان را کمی لال، چرا که بسیاری از طعنه زنان از همین اصلاح طلبان هستند.
بااین حال رهبری از اصلاح طلبان مثل واکسن استفاده خواهد کرد و آن قسمتی را به حضور خواهد پذیرفت که مثل ویروسی بی آزار، نظام را کمی بیمه کنند و بعد هم بروند.
باید ماند و دید که آیا احمدی نژاد به انتخبات حمله ور می شود و آن وقت رهبری فرمان آتش خواهد داد و آیا اصلاح طلبان بی امتیاز و بی حاصل، سپر بلا خواهند شد یا اینکه کیاستی به خرج خواهند داد و راهی به ساختار قدرت باز خواهند کرد و در آغاز، حصر و حبس را خواهند شکست.