صلح پیشاجنگ

مینو مرتاضی لنگرودی
مینو مرتاضی لنگرودی

هرساله در سراسر جهان شاهد گرامیداشت روز جهانی صلح در بیست‌ویکم سپتامبر هستیم. مجمع عمومی سازمان ملل متحد این روز را به تقویت آرمان‌های صلح در تمامی کشورها و در میان همه مردم جهان اختصاص داده است. موضوع گرامیداشت امسال این روز “مشارکت برای صلح، سربلندی برای همه” است که هدفش تاکید بر اهمیت همکاری تمامی بخش‌های جامعه برای رسیدن به صلح است. اقدامات سازمان ملل متحد بدون مشارکت‌های اولیه‌ای که منجر به ایجاد این سازمان شد، میسر نیست. سال ۱۹۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل روز جهانی صلح را سومین سه‌شنبه ماه سپتامبر هر سال اعلام کرد و نخستین روز جهانی صلح سپتامبر سال ۱۹۸۲ برگزار شد. اما سال ۲۰۰۱ بیست‌ویکم سپتامبر روز بدون خشونت و آتش‌‌بس اعلام شد. سازمان ملل متحد در این روز تمامی ملت‌ها را به پایان خصومت و درگیری دعوت می‌کند و از طریق آگاهی دادن درباره مسائل مربوط به صلح این روز را گرامی می‌دارد. طبق گفته دبیرکل سازمان ملل “بان کی‌-مون”: “روی صحبتم با احزاب و فرقه‌های متخاصم است، سلاح خود را زمین بگذارید و شاهد آتش‌بسی جهانی باشید. خطاب به آنها می‌گویم دست از کشتار و نابودی ‌بردارید و دنیایی بسازید که صلح در آن جاویدان شود.”

صلح پیشاجنگ، از انواع صلح و مفهومی ناظر بر جست‌وجوی راه‌های سازش و منع وقوع جنگ از طریق تمرکز بر حق صلح و امنیت انسانی در روابط ملی و بین‌المللی است.

صلح پیشاجنگ از موثر‌ترین راه‌های جلوگیری از گسترش خشونت و پرهیز از پرداخت هزینه‌های مرگ‌زا و خانه‌خراب‌کن تنازعات مسلحانه داخلی و بین دولت‌هاست که در وضعیت‌های نه جنگ و نه صلح که به واسطه زیاده‌خواهی‌های عاشقان قدرت و ثروت بر جامعه و جهان حاکم می‌شود عمل می‌کند. چنین صلحی در زمینه تعمیق مولفه‌های مفهومی صلح یعنی حسن نیت و احترام و پرهیز از خشونت در روابط فردی با خود، با دیگران و در رابطه دولت با مردم در داخل و با مردم جهان در روابط بین‌الملل عمل می‌کند. پیش‌فرض‌های موجود در این نگرش صلح‌جویانه درک متقابل و افزایش حسن تفاهم از طریق مذاکره و گفت‌وگو است. در این نگرش نیز مانند سایر نگرش‌های موجود و مطرح درباره صلح، صلح ابتدا از درون فرد با خودش آغاز و به صلح با جمع در گستره طبیعت و ملت و جهان ختم می‌شود. تفاوت عمده صلح پیشاجنگ با صلح پساجنگ در این است که در صلح پیشاجنگ با جست‌وجوی راه‌های سازش برای تحقق “حق بر صلح” و “حق بر توسعه” است. در چنین تلاشی دولت و جامعه نه‌تنها از هزینه‌های کمرشکن جنگ و آوارگی نجات می‌یابند که طرفین نزاع آگاهانه سعی و همت‌شان را براین قرار می‌دهند تا اختلافات موجود تبدیل به نزاع و بازی حیثیتی برد و باخت نشود. از آنجا که در فضای صلح نهایتا گفتمان مبتنی بر صلح‌خواهی غلبه دارد، قدرت آشتی بر قدرت مبتنی بر زور و تنازع در سیاست داخلی و بین‌المللی غلبه می‌یابد و جا خالی دادن در برابر فشار بیهوده زور و تنازع احساس خوب برنده شدن را به دو طرف رابطه می‌دهد و بدین‌وسیله موازنه قدرت را به نفع صلح و امنیت‌طلبان واقعی یعنی مردم تعدیل می‌کند. در همه حال و به ویژه در وضعیت صلح پیشاجنگ هر کس با توجه به رابطه متقابل حق و وظیفه در قبال حق به صلح، وظیفه مراقبت و پاسداری از صلح را نیز بر عهده دارد. از این رو همگان رفتار و گفتار خود را درصلح پیشاجنگ با وضعیت جامعه و جهانی که در آن به سر می‌برند بر اساس تفاهم و گفت‌وگو طراحی و تنظیم می‌کنند. صلح پیشاجنگ فرصت توازن و تعدیل روابط درونی و داخلی و بین‌المللی در درگیری‌ها و اختلافات را از طریق درک متقابل و تساهل در گفت‌وگو فراهم می‌سازد و فرصتی می‌سازد تا نگاه حقوق بشری ولو حداقلی در سطوح روابط دولت‌ها با ملت‌های خودی و غیرخودی تسری یابد. اتخاذ رویکرد صلح پیشاجنگ، دولت‌ها را وامی‌دارد در جست‌وجوی راه‌های صلح و در فرآیند سازش و آشتی خود را از وضعیت مخاطب ناراضی و مجری منفعل تعهدات حقوق بشری در قبال جامعه خودی و جهانی و سازمان ملل خلاص کرده و به صورت مجری فعال و علاقه‌مند به احقاق حقوق بشر و حق ملت‌ها برصلح و توسعه در‌آید. در این صورت قدرت سیاسی با پشتیبانی بی‌دریغ مردم به عنوان صاحبان حق زندگی و صلح و توسعه، قادر خواهد بود همزمان با رفع موانع موجود وضعیت را به نفع صلح و برقراری امنیت و افزایش ثبات و نظم اجتماعی تثبیت کند. اما از آنجا که صلح مفهومی پویا و متغیر است برداشت‌های متفاوت و متکثر از صلح وجود دارد که به نوبه خود می‌تواند مانع تحقق صلح شود. صلح پیشاجنگ با محترم شمردن حق بر صلح این امکان را فراهم می‌سازد تا مردم آرا و نظریات متفاوت و برداشت‌های گوناگون از صلح در فرهنگ‌های مختلف را از طریق گفت‌وگو‌های بین‌الاذهانی و گفت‌وگوهای بین‌المللی بشنوند از این رو ایجاد فرصت‌های برابر و آزادی برای بیان نظرات و برای گفت‌وگو در زمینه تفاوت‌ها و اشتراکات برداشت‌ها در زمینه انواع صلح قابل تحقق در جامعه و جهان ضرورتی غیرقابل انکار است. در صلح پیشاجنگ، گفت‌وگو، اصلی‌ترین ابزار پیشبرد صلح و پرقدرت‌ترین مانع جهت جلوگیری از وقوع جنگ محسوب می‌شود. جریانات اجتماعی و اهرم‌های اقتصادی و سو‌گیری‌های سیاسی در فضای صلح پیشاجنگ در مدار‌های جدیدی ساماندهی می‌شوند؛ مدارهایی که حول محور صلح و سازش می‌چرخند. صلح پیشاجنگ به مراتب سازنده‌تر از صلح پساجنگ است که بر مدار جنگ قدرت و رابطه نابرابر غالب و مغلوب و از طریق مقاوله‌نامه‌ها تعهدات دولت و ملت مغلوب در برابر قدرت غالب بنا می‌شود. پایه‌ها و ستون‌های صلح و امنیت و توسعه پایدار در فضای صلح پیشاجنگ تقویت می‌شوند زیرا در این رویکرد برای جلب حمایت همگان از صلح و پرهیز از جنگ باید بر صلح مثبت و مولفه‌های ایجابی صلح تکیه کرد. منظور از صلح مثبت وضعیتی است که در آن مفهوم صلح به وضعیت “نه جنگ” تقلیل نمی‌یابد. همان طور که مفهوم آزادی را به وضعیت “نه زندان” نمی‌توان تقلیل داد. به همین دلیل در خوانش نوین صلح‌خواهی مفهوم صلح از محدود‌سازی کنترل یا ممنوعیت‌های ساخت و صدور سلاح‌های
کشتار‌جمعی و تخریب شهرها و آوارگی‌های اجباری فراتر رفته و هرگونه خشونت را که منجر به تخریب امنیت و سلامت و آرامش فردی و جمعی انسان‌ها شود دربرمی‌گیرد. در خوانش مثبت و ایجابی صلح صرفا رویدادی سیاسی و بین دولت‌ها نیست بلکه پدیده‌ای انسانی و بین گروهی است. رویکرد نوین صلح‌خواهی به دلیل توجه و عنایت به گستره وسیعی که در پرتو خوانش حقوق بشری از صلح ایجاد شده نه‌تنها در ایجاد و حفظ روابط بهنجار میان دولت‌ها اصرار دارد که به تکریم و تحکیم هنجار‌هایی همچون عدالت، آزادی و برابری‌های جنسیتی، قومیتی، نژادی و… در روابط بین انسانی و مردم با خودشان و بین مردم با دولت‌ها و به ایمنی در حوزه رفاه اجتماعی و اقتصادی هم توجه و تاکید دارد. از این رو هر کنشی که در راستای مبارزه با فقر و بیکاری و بی‌سوادی و عقب‌ماندگی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام می‌گیرد، در چارچوب کنش‌ها و فعالیت‌های صلح‌خواهانه دسته‌بندی می‌شود. کنشگران صلح‌خواه در زمره اصلی‌ترین بستر‌سازان امنیت و صلح و توسعه پایدار به شمار می‌روند.

از جمله پرتلاش‌ترین کنشگران صلح پیشاجنگ و حامیان صلح مثبت در ایران و جهان، زنان هستند. بنا به گفته آگاهان بیشترین شرکت‌کنندگان در جنبش‌های صلح‌خواهانه، زنان هستند. بعضا این صلح‌خواهی را ناشی از ضعف بدنی زنان و تمایل ذاتی آنها به رفاه و آرامش می‌دانند. اما واقعیت مستقل از ذهن نشانگر این معناست که با کمال تاسف هنوز فقر، بیکاری، بی‌سوادی و عقب‌ماندگی‌های سیاسی اجتماعی چهره‌های زنانه دارند. از این رو امنیت برای زنان مانند نان شب واجب است. تجربه سلاح‌های کشتار جمعی و پناهجویان جنگ‌های اخیر سوریه، عراق، افغانستان، لیبی و منطقه نشان داد که هر جنگی در هر کجای جهان اتفاق بیفتد آثار زیانبارش تمام جهان را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. فضای صلح پیشاجنگ فضایی است که زنان می‌توانند در آن عملکرد بسیار مفیدی برای ساخت پایه‌های توسعه و امنیت پایدار داشته باشند. خوانش نوین توسعه بر مفهوم توسعه انسانی تمرکز دارد. در این خوانش برخلاف برداشت کلاسیک از مفهوم توسعه که بر ابزار و فناوری تمرکز داشت تمرکز بر انسان است. هدف توسعه پایدار ایجاد محیط امن برای رشد و بالندگی و زندگی طولانی انسان و سالم انسان‌هاست. از مهم‌ترین شاخصه‌های توسعه و امنیت انسانی (پایدار) علاوه بر زندگی سالم و خلاق و طولانی، دسترسی انسان‌ها به آموزش و استاندارد‌های زندگی آبرومندانه (قدرت خرید و استقلال مالی) و برخورداری از آزادی‌های سیاسی، اجتماعی با تاکید بر توانمندی‌سازی زنان و اشتغال واستقلال اقتصادی آنان است. در توسعه پایدار به زن و مرد به چشم ابزار کسب درآمد و ثروت نگاه نمی‌شود بلکه به ثروت و درآمد به چشم ابزار رفاه و بالندگی انسانی توجه می‌شود. از این رو در فضای صلح‌آمیز انسان‌ها به ویژه زنان می‌توانند به عنوان مشارکت‌کنندگان جدی در فرآیند توسعه و امنیت انسانی (پایدار) نقش موثر ایفا کنند.

از آنجا که در خوانش جدید مفهوم صلح پایدار بر سه پایه حقوق بشر و امنیت و توسعه انسانی استوار شده است و از آنجا که برابری جنسیتی در بهرمندی از فرصت‌ها و منابع اقتصادی اجتماعی از اساسی‌ترین ارزش‌های شاخص توسعه انسانی است، پافشاری بر روابط و نقوش کلیشه‌ای و رویکردی که اصرار دارد همچنان به زنان به چشم قربانیان جنگ و آسیب‌های اجتماعی ناشی از فقر و نابرابری‌های حقوقی انسانی نگاه کند رویکرد ضدصلح و توسعه و امنیت انسانی تلقی می‌شود.

نقش‌آفرینی زنان اروپایی و امریکایی در گفت‌وگوها و مذاکرات برای دستیابی به توافق هسته‌ای اخیر ایران با کشورهای۱+۵ بیانگر این واقعیت است که کشورهای قدرتمند جهان نقش موثر زنان در برقراری صلح و امنیت را باور کرده‌اند. آیا روزی می‌رسد که دولتمردان ایرانی همان باوری که نسبت به توانایی‌های خانم اشتون، موگرینی، اشمید و شرمن در صلح پیشاجنگ از طریق گفت‌وگو برای دستیابی به توافق جامع هسته‌ای و به پایان رساندن تنازع ۳۰ساله ایران و دولت‌های امریکایی و اروپایی ایفا کردند را نسبت به زنان توانمند هموطن‌شان داشته باشند؟ این زنان توانمند و دانا از کرات دیگر نیامده‌اند بلکه محصول نگرش و رویکرد توسعه‌یافته‌ای هستند که معتقد است کشورها زمانی که به زنان حقوق و فرصت‌های کامل بدهند در صلح و شکوفایی بیشتری به سر می‌برند و زمانی که آن حقوق و فرصت‌ها را از زنان دریغ کنند کشورهایی عقب‌افتاده می‌مانند.

منبع: اعتماد، ۳۰ شهریور