امید معماریان
info
دکتر احمد شیرزاد نماینده مردم درمجلس ششم و استاد دانشگاه در گفت وگو با روز درخصوص ویژگی های پاسخ ایران به کشورهای غربی سخن گفته است. به گفته او ایران می کوشد تا با خریدن زمان بتواند در نهایت ازتغییراتی که در عرصه بین المللی به وجود می آید- از جمله تغییرهیات حاکمه آمریکا- بهره لازم را ببرد. این گفت وگو را می خوانید.
ایران درپاسخ به بسته پیشنهادی غرب مواردی را مطرح کرده که به اعتقاد خاویر سولانا پاسخی پیچیده است. به صورت کلی آیا جوابی که ایران به کشورهای غربی داده است با جواب سالهای گذشته به بسته های مشوق پیشین متفاوت است یا ادامه روند قبلی است؟
ایران نسبت به گذشته نرم تر شده است. به اصطلاح باب گفت و گو را بیش ازگذشته باز کرده است. اینکه ایران مطرح کرده که به تعداد سانتریفوژها اضافه نخواهد شد و گاز هم به آنها تزریق نمی شود، اینها نقطه نظرات جدیدی است. هرچند در مورد اینکه چنین موضوعی به معنای توقف غنی سازی است یا نه اختلاف نظر وجود دارد. اما مسلما ایران از موضع ملایم تری نسبت به گذشته صحبت می کند. هرچند یک موضع سیاسی ابهام را درپیش گرفته تا هم بتواند فرصت بخرد و هم موقعیت را از آنچه که هست دشوار تر نکند.
با توجه به شرایط کنونی این زمان خریدن به چه معنی است؟ زمان را درواقع برای چه بخرد؟
سیاست زمان خریدن از ابتدای پرونده هسته ای مد نظر دست اندرکاران پرونده هسته ای ایران بود. رفتارظاهری مقامات ایرانی نشان می دهد امیدوارند تا شاید با تغییر در ادبیات سیاسی کشورهای منطقه و آمریکا شرایطی فراهم شود که فشارهای قبلی بر ایران کاهش پیدا کند و اقدام جدیدی علیه ایران متصور نباشد. مشخصا، تغییر هیات حاکمه در واشنگتن می تواند تحولی را درعرصه جهانی ایجاد کند که ممکن است روی پرونده هسته ای ایران هم تاثیر گذار باشد. این که حالا تاثیرگذارخواهد بود یا نه، البته موضوع دیگری است. من این موضوع را به عنوان یک احتمال درذهن تصمیم گیران ایرانی مطرح می کنم که وضعیت را به نفع ایران تغییر بدهد. ظاهرا آنان هرچقدر بتوانند استراتژی به تاخیر انداختن فشارها را به جلو ببرند، این کار را انجام می دهند.
آیا اساسادر ایران اجماعی درخصوص پذیرفتن بسته پیشنهادی غرب وجود دارد؟ با توجه به اظهارات اخیر آقای ولایتی مبنی برلزوم پذیرفتن پرونده هسته ای ونقطه نظرات آقای احمدی نژاد مبنی بر اینکه این سخنان نظر شخصی ایشان بوده است؟
به صورت خاص میان دست اندرکاران فعلی پرونده هسته ای و گروه هایی که در گذشته پرونده هسته ای ایران را مدیریت کرده اند مانند آقای روحانی و کلا تیم آقای خاتمی تفاوت جدی وجود دارد. ولی در داخل هیات حاکمه فعلی ایران نیز کسانی که درگیر پرونده هسته ای هستند با اختلافاتی مواجهند وآن انسجام و یکپارچگی گذشته کمتر در ارکان نظام مشاهده می شود. در واقع دولت آقای احمدی نژاد یک اجماع نظری را می خواهد به دنیا نشان بدهد و مایل است این را به نمایش بگذارد که که با قاطعیت پرونده هسته ای را دنبال می کند و به پیش می برد و گمان می کند با چنین موضعی دشمنان خارجی کوتاه می آیند. اما این اتفاق نیفتاده است. یعنی شرایط، آنچنان که دولت می خواست پیش نرفته است. بلکه به اجماع جهانی علیه ایران دامن زده شده است. طبیعتا بعد ازاین بوده که اختلافاتی بین طبقه حاکم بروز کرده است. کنار کشیدن آقای لاریجانی از پرونده هسته ای، نمونه ای بارز دراین زمینه است. معمولا این مشکل وجود دارد که دست اندرکاران نمی دانند می خواهند در قدم بعد چه بکنند. مضاف بر اینکه در این زمینه یک سری دیدگاه های ارزشی را هم دنبال می کنند. این که تصمیم گیران واقعا بدانند و تصوری داشته باشند که در گام بعدی چه اتفاقی خواهد افتاد و چه برنامه عمل سیاسی را درپیش خواهند داشت عملا کمرنگ است واین ابهام می تواند نهایتا به تناقض گویی هم منجر شود.
اینکه ایران پذیرفته است که به تعداد سانتریفوژهای فعلی اضافه نکند ودر عین حال گازهگزافلوراید هم به درون سانتریفوژهای فعلی تزریق نکند از نظر فنی به چه معنی است؟ آیا به این معنی است که ایران غنی سازی را متوقف می کند؟ یا حداقل سرعت آن را کاهش می دهد؟
حداقل به این معناست که ذخایر اورانیوم ایران درحد فعلی باقی خواهد ماند. چرا که درحال حاضر تعداد سانتریفوژها کم است و با توجه به فعالیت آنها تا کنون مقادیر اورانیوم غنی شده ذخیره سازی می شود. چون ما الان حلقه های بعدی را برای تهیه سوخت نداریم وعلاوه برآن، این مقادیری که مطرح است برای تهیه سوخت قابل توجه نیست. حتی برای استفاده در نیروگاه بوشهر. پس اورانیوم غنی شده چهار درصد برای آینده ای که معلوم نیست که چه زمانی باشد ذخیره شده است. افزایش میزان ذخایر باعث احساس خطر کشورهای غربی می شود. مثلا درصحبت های اوباما یک بار به ذخیره اورانیوم ایران اشاره شده بود که طبیعتا این احساس خطر می تواند موجب تشدید فشار سیاسی بر ایران بشود. اینکه حالا غربی ها بپذیرند که آنچهایران قبول کرده به معنای قبول تعلیق غنی سازی است یا نه مساله ای است که باید منتظر آن بود.
آگر قرارباشد یک عدد بدهیم وبگوییم مثلا پیشنهاد ایران به معنای تعلیق تا چنین درصدی است، تخمین شما چه عددی خواهد بود؟
اگربخواهیم به صورت خیلی تقریبی عددی را در این زمینه بیان کنیم، چنین موضعی به آن معنی است که تا ۷۰ درصد تعلیق پذیرفته شده است. اما خوب طبعا با آن تعلیقی که اروپایی ها آن را مطرح کرده اند تفاوت دارد. چون آنها همان طور که درزمان هیات مذاکره کننده هسته ای مطرح کرده بودند، حتی خواسته بودند که تولید قطعات سانتریفوژ هم متوقف شود. که درآن زمان ایران اصرار داشت که تعلیق به معنای نصب سانتریفوژهاست و نه تولید آنها. این اختلاف ادامه پیدا کرد تا زمانی که ایران تعلیق را شکست. بنابراین وقتی موضوع تعلیق مطرح شود، می تواند در سطوح مختلفی مطرح شود. اگر ایران بخواهد به خواست اروپایی ها وآمریکایی ها جامه عمل بپوشاند، آنها سطوح وسیع تری را مدنظر دارند و اصولا هرنوع فعالیت درزمینه فن آوری هسته ای را ممنوع می دانند.