کارشناسان آموزشی و پژوهشگران زبان اقلیتهای ایران در مصاحبه با روز اظهارات اخیر معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش در خصوص حق استفاده از زبان و پوشش “قومی و قبیلهای” در برنامههای جانبی مدارس را “تصمیمات ویرانگر و برنامهریزیهای غلط”ی خواندهاند که به گفته آنها منجر به آسیبهای بلند مدت بر پیکر جامعه میشود.
سخنان اخیر معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش در مورد زبان قومیتها بار دیگر به اعتراض سخنوران زبانهای مختلف ایران در شبکههای اجتماعی دامن زده است.
حمیدرضا کفاش با تاکید بر آزادی آموزش زبان قومیتها در ایران، اجرای آن را محدود به برنامههای فوق آموزشی کرده؛ اقدامی که در گذشته نیز مخالفتی برای آن وجود نداشته است.
به گزارش خبرگزاری مهر معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش “زبان فارسی را هویت ملی” خوانده و گفته است: “دانش آموزان میتوانند با حفظ وحدت در یادگیری زبان فارسی، در فعالیتهای فوق برنامه از زبان ولباس قومی خود استفاده کنند.”
او از وزیر آموزش و پرورش نقل کرده که در “برنامههای فوق برنامه و فعالیتهای جنبی نه تنها نباید مانع آموزش زبان و ادبیات مختلف قومی شد که باید از آن استقبال کرد.”
“حفظ زبان پایه و وحدت آفرین فارسی”
طبق اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی”زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.”
فارسی بر اساس این اصل،زبان اصلی آموزش در ایران است.حمیدرضا کفاش، معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش هم برنامههای این وزارت را “حفظ زبان پایه و وحدت آفرین فارسی” خوانده و گفته است: “با استفاده از زبان و لباس قومی در فعالیتهای فوق برنامه، دانش آموزان میتوانند هویت قومی و قبیلهای خود را حفظ کنند.”
در مقابل این اظهارات شاهد علوی، عضو سابق کانون معلمان کردستان و از پژوهشگران مساله زبان مادری در ایران به روز میگوید: “زبان فارسی را هویت ملی خواندن در اساس بیمعنی است. احتمالا منظور معاون پرورشی و فرهنگی اشاره به زبان فارسی به عنوان یکی از ممیزههای هویت ملی ایرانی است.”
آقای علوی تاکید میکند که گزاره “یک زبان واحد همچون عامل تشکیل و تثبیت هویت و وحدت ملی، تنها در چارچوب تعریف کلاسیک و اکنون منسوخ از هویت ملی معتبر است و نظریات جدید و البته نمونههای واقعا موجود هم بیاعتباری آن را نشان دادهاند.”
این کارشناس آموزشی و فعال سابق صنفی میافزاید: “اصرار ملیگرایی متاخر ایرانی برای الگو برداری از نظریههای ناسیونالیستی قرن هیجده میلادی و عدم درک واقعیتهای جهان معاصر قاعدتا مدعی را به این تصور باطل میرساند که سیاستهای چند زبانی را مانع حفظ وحدت در یادگیری زبان فارسی بداند.”
” دولت موظف به فراهم کردن اجرای اصل ۱۵ است”
برخی از نهادهای مدافع حقوق بشر و همچنین سازمان ملل متحد در سالهای گذشته دولتها وشهروندان را به اشاعه چند فرهنگی و چند زبانی بودن تشویق و بر اهمیت زبانها و سنتهای فرهنگی در سراسر جهان برای رسیدن به نوعی مفاهمه، مدارا و دیالوگ تاکید کردهاند.
در ایران نیز به علت تنوع زبانی، برخی از مدافعان حقوق اقلیتها بر تقویت سیاستهای چند زبانی تاکید کرده و اجرای آن را از جمله راه حل های مساله زبان در ایران دانستهاند.
ایران از جمله کشورهای چند فرهنگی و چند ملیتی است که تا کنون در هیچ دوره تاریخی حق آموزش به زبان مادری را به رسمیت نشناخته است. هر چند طی دورههای مختلف بحثهایی متفاوتی پیرامون مطالبه حق آموزش به زبان مادری یا آموزش زبان مادری مطرح شده، اما هیچگاه زبان، ادبیات و فرهنگ جوامع اقلیتی ایران با وجود تاکیدات قانونی وارد سیستم آموزشی نشده است.
به گفته شاهد علوی برابر با اصل ۱۵ قانون اساسی “آموزش زبان و ادبیات قومی” آزاد است، قاعدتا چنین اعلامی در قانون اساسی، دولت را موظف به فراهم کردن شرایط و امکانات لازم برای تحقق آن میکند.
با این حال دولتهای پی در پی جمهوری اسلامی تا کنون موفق به اجرایی کردن این اصل نشده و برخی از مسئولان نیز نه تنها این موضوع را نقض حقوق شهروندان نمیدانند بلکه به مخالفت با آن هم برخاسته و در نمونههایی مانند اظهارات اخیر معاون وزیر آموزش و پرورش، حق آموزش به زبان مادری را به برنامههای فوق درسی و تفریحی کاستهاند.
عضو سابق کانون معلمان کردستان میگوید تقلیل حق آموزش زبان مادری به “استفاده دانش آموزان از لباس و زبان محلی” در فعالیتهای فوق برنامه ناشی از فهم نادرست و سلیقهای از قانون و البته واقعیتهای جامعه است.
“حضور زبان قومی و لباس بومی در جشنوارهها”
وعدههای حسن روحانی قبل و بعد از انتخابات خرداد ۹۲ در خصوص حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی و به ویژه اجرایی کردن اصل پانزدهم قانون اساسی، بار دیگر پس از تجربه دولت هشت ساله محمد خاتمی بر اهمیت و ضرورت توجه به مساله زبان مادری افزود.
در میان مقامات دولت کنونی، علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش، در بهمن ماه گذشته در ملاقات با اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفته بود: “مطابق اصل ۱۵ قانون اساسی، آموزش ادبیات بومی و قومی میبایست صورت پذیرد و آقای رئیسجمهور هم در نطقهای انتخاباتیشان این قول را دادهاند.”
این اظهارات با واکنش تند اعضای فرهنگستان روبرو شد. آنان در دستور کار قرار گرفتن این طرح در دولت روحانی را “تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کمرنگ کردن این زبان” خوانده و فراتر از آن، این موضوع را وارداتی و توطئه خارجیها در ایران دانستهاند که به گفته آنها با انگیزههای جناحی” مطرح میشود.
البته برخی مانند میرجلالالدین کزازی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر زبان فارسی، ترس و نگرانی اعضای فرهنگستان نسبت به آموزش زبان اقلیتها در مدارس را “از بیخ و بن بیهوده و نادرست” خواند و یادآوری کرد که آموزش زبان مادری در کنار زبان فارسی ناسازگار نیست و نباید یکی برگزیده و دیگری فروگذارده شود.
این مباحث که در آستانه سالگرد روز جهانی زبان مادری مطرح شد، واکنشهای گستردهای میان سخنواران زبانهای غیر فارسی داشت. همزمان شماری از مدافعان آموزش به زبان مادری که مقامات نظامی از آنها با عنوان “فعالان به اصطلاح قوم گرا” اسم بردند به دنبال برگزاری مراسم هایی به مناسبت روز جهانی زبان مادری از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
به دنبال این بازداشتها واکنشها به اجرایی کردن اصل پانزدهم یا در سطحی دیگر آموزش به زبان مادری نیز در رسانهها و شبکههای اجتماعی فروکش کرد.
حالا بار دیگر یکی از مقامات ارشد وزارت آموزش و پرورش با طرح مساله زبان قومیتها و تاکید بر استفاده از زبانهای مختلف در برنامههای جانبی تحصیلی گفته است که “این امر باید در پوشش دانش آموزان نیز اتفاق بیفتد و دانش آموزان با توجه به قومیتهای خود میتوانند لباس محلی بپوشند و در جشنوارههای مختلف دانش آموزی با لباس و زبان محلی حضور پیدا کنند.”
“نگاه شرقشناسانه به هویتهای قومی”
شاهد علوی، که پیرامون مساله زبانها در ایران هم پژوهشهایی انجام داده، با اشاره به اظهارات حمید رضا کفاش میگوید: “مسئولان دولتی در انتخاب کلمات دقت نمیکنند و اصطلاحات را در معنایی که خود میفهمند، و نه معنایی که مورد توافق است، به کار میبرند. نتیجه در مسند امر نشستن آدمهای جاهل، تصمیمات ویرانگر، برنامهریزیهای غلط و وارد کردن آسیبهای بلند مدت بر پیکر جامعه است.”
این فعال کرد با “شرقشناسانه” توصیف کردن نگاه برخی مسئولان به “هویتهای قومی” و تقلیل زبان و فرهنگ آنها به لباس محلی و یا “قبایل بومی” در جامعهای که سخن گفتن از “قبایل” در آن بیمعنی است را قابل نقد میداند.
وی ابراز امیدواری میکند که “مقامات مسئول پیش از سخن گفتن با کارشناسانی که خبره این کار هستند مشورت کنند تا از اظهارنظرهایی که وهن مقام و جایگاه آنان است پرهیز کنند.”
این معلم سابق آموزش و پرورش میگوید: “از آقای وزیر و معاونش باید درخواست کرد نام یکی از قبایل کرد یا ترک در ایران کنونی را نام ببرند و سپس بفرمایند مشخصههای فرهنگ و هویت قبیلهای اینان چیست؟ احتمالا توقع اینکه معاون فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در یک کشور فرق بین عشیره، ایل، خاندان و تیره را که هنوز با تمایزاتی و در مواردی میتوان نمونههایی از آنان را در میان اعراب و بلوچها در ایران دید با قبیله را بداند توقع زیادی است.”
حسن روحانی، در بیانیه ده گانهای خود در مورد اقلیتهای قومی و مذهبی به صراحت تاکید کرده بود که تدریس زبان مادری ایرانیان (کردی، آذری، عربی و…) باید به صورت رسمی در سطوح مدارس و دانشگاهها در راستای اصل ۱۵ قانون اساسی اجرایی شود.
او در راستای عمل به این وعدهها، علی یونسی، وزیر سابق اطلاعات را به عنوان دستیار ویژه خود در امور “اقلیت های مذهبی و قومی” برگزید.
یونسی به دنبال شدت گرفتن مباحث مربوط به زبان مادری، در اوایل اسفندماه “نگرانی عدهای” نسبت به اجرایی شدن اصل پانزدهم قانون اساسی را “بدآموزیهایی” خواند که مخالفان زبان مادری ترویج میدهند. او با تاکید بر اجرایی شدن این اصل همچنین گفته بود که آموزش زبان مادری موضوع و مساله مردم کردستان و آذربایجان و بلوچستان نیست بلکه مسأله جریانهای سیاسی است و باید این بهانه از دست آنها خارج شود.