[سبکشناسی هویت دینی در استفتائات رهبر جمهوری اسلامی]
منازعات نظری، در معماری و شهرسازی از جایگاه ویژهای برخوردار است. برای مثال مباحثه پیرامون مواجهه سنت و مدرنیته، به لحاظ تاثیر مستقیمی که بر خلق فضاهای شهری و معماری میگذارد، همواره از دغدغههای اصلی طراحان و برنامهریزان فضایی بوده است. معماران این دغدغه تقابل سنت و مدرنیته را گاه به عرصههای دیگری که در آن فعالیت کردهاند نیز تسری دادهاند. آخرین منازعه جدی در عرصه سیاسی ایران میان یک معمار، میرحسین موسوی، و یک شهرساز، محمود احمدی نژاد را نیز میتوان از دریچه همین تقابل تحلیل کرد. این منازعه که در جریان انتخابات ریاستجمهوری در سال 88 شکل گرفت، منجر به تنش میان حکومت و معترضان به نتایج انتخابات شد.
آنچه اما اخیرا به بحث پیرامون سنت و مدرنیته در معماری دامن زده است، مجموعه استفتائاتی است که در حوزه معماری و شهرسازی منتشر شده (اینجا و اینجا). منبع اصلی انتشار دهنده خبر یعنی “مرکز مطالعات حکمت دانش و فن معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی” در حالی مژده پاسخهای “دفتر مقام معظم رهبری” را میداد که مدیر دفتر استفتائات ایشان، با طمانینهای به طول چهار هفته، انتساب پاسخها به رهبر را تکذیب نمود (اینجا). آنچه باور به این تکذیبیه را دشوار میکند این است که اگر حجت السلام رضایی فتاوی را متعلق به رهبر نمیداند، چرا بخش اصلی و اولیه توضیح خود را معطوف به این امر کرده است که چنین سئوالاتی اساسا “در قالب استفتاء نمیگنجد” بلکه صرفا پرسشهایی اجتماعیاند. از طرفی مرکز مطالعات نیز که سریعا اقدام به حذف مطلب مربوط به آیتالله خامنهای کردهاست، در توضیحات خود میکوشد که فتواها را نه آنگونه که پیشتر مدعی بود به “دفتر مقام معظم رهبری،” بلکه اینبار به “نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها” منتسب کند (اینجا).
با این همه، نفس این استفتائات، و پاسخهای دو مرجع تقلید، پرسش در مورد دامنه نفوذ دین را احیا کرده است. اینکه کدام یک از انتظارات پیروان ادیان از مذهب موجه است؟ دین در چه عرصههایی ناتوان است که به نیازهای پیروانش پاسخ دهد؟ و مداخله دین در حوزههایی تخصصی چه تبعاتی دارد؟
استفتائاتی که در روز 27 مردادماه سال 1392 منتشر شده، شامل 32 سئوال است که تدوین آن بر عهده تیمی از مهندسان، پژوهشگران، و طلاب “مرکز مطالعات شما” بوده است. این سئوالات دایره گسترده ای از مباحث معماری و شهرسازی نظیر گونهشناسی، سازماندهی فضایی، ضوابط شهری، جهتگیری ساختمان، برنامهریزی فضایی، فرایند طراحی، مکانیابی تا مسایل خردتری نظیر تزئینات، مبلمان، و حتی آکوستیک بناها را شامل میشود. با این همه متخصصان ذکر شده پس از تلاش دوسالهشان، قادر نبودهاند پرسشهای اساسی حوزه معماری و شهرسازی را مطرح کنند. در مجموعه سئوالات طرح شده، نه نشانی از دغدغههای روز موسسات آموزش معماری، نظیر پایداری و انرژی، دیده می-شود و نه اثری است از مشکلات حاکم بر فضای ساختوساز در ایران، نظیر مقاومسازی بناها برای زلزله و ضوابط شهری مناسب برای توسعه پایدار. در عوض پرسشکننده دغدغههایی را مطرح کرده که نه تنها تخصصی نیستند، بلکه از درکی نازل از مسایل فضایی حکایت دارند. برای نمونه، در موردی سئوال شده که “آیا مهندس معمار طراح پارک شرعا اجازه طراحی فضای ویژه بانوان را دارد؟” علاوه بر این بسیاری از سئوالات مطرح شده نامهفوم و مبهم هستند به طوری که آیتالله خامنهای در 4 مورد اذعان کرده که منظور پرسشکننده روشن نیست.
سئوالبرانگیزترین مساله در مورد پرسشهای مطرح شده، اما مخاطب آنهاست. اینکه پرسشکننده انتظار داشته مراجع تقلید پاسخ به سئوالاتش را بدانند یا موظف باشند در عرصه مهندسی معماری و شهرسازی تعیین تکلیف نمایند، امری بیسابقه است. خصوصا در مواردی که سئوالات کاملا تخصصی است، برای مثال پرسیده شده که “[ارتفاع] جانپناه –دیوار بالای پشت بام– به نظر شارع مقدس حداقل باید چقدر باشد؟” بیدلیل نیست که تیم طراح سئوال، پس از دو سال تلاش و “پیگیری مستمر و چندین و چندباره” تنها توانسته است از دو تن از مراجع پاسخ بگیرد.
از این دو مرجع، آیتالله مکارم شیرازی در 23 مورد از 32 مورد پاسخ خود به سئوالات، با گزارههایی نظیر “موردی ندارد” و “ضرورتی ندارد”، از اظهار نظر قطعی طفره رفتهاست. آیتالله خامنهای، نهاد نمایندگی ایشان در دانشگاه، یا هر فرد خیالیای که با ادبیات و اعتقادات ایشان به سئوالات پرداختهاست، پاسخهایش 6 برابر مبسوط تر از آقای مکارم است و با اشتیاق بیشتری به سئوالات جواب گفته. منبع ایشان برای پاسخ دادن به سئوالات تخصصی معماری و شهرسازی، آیات و روایت اسلامی، بازمانده خانه اهلبیت، شاکله خانه ملاصدار در قم، الگوی قدیم معماری ایران، و حتی علوم طبیعی بودهاست؛ به طوری که ایشان در توجیه توصیهشان در مورد جهتگیری فضاها میگوید “رو به قبله خوابیدن از حیث زیستشناختی بهترین حالت است.”
آنچه بیش از همه در این مجموعه متناقضنماست این است که آیتالله خامنهای، رهبر تنها نظام جمهوری اسلامی جهان، از موضع اپوزیسیون فتوا میدهد. طبیعتا در حکومتی که مدعی است مشروعیتش را از دین کسب میکند، و نهادهای دینی بر قوه قانون گذار آن نظارت کامل دارد، انتظار میرود ضوابط شهرسازی و معماری و همین طور طرحهای جامع و تفصیلی نیز اسلامی تلقی شوند. با این همه، آقای خامنهای که خود را منتقد وضعیت معماری شهرسازی در کشور تحت امرش نشان میدهد، تنها در یک مورد به استفتائات تخصصی مطرح شده جواب مورد انتظار را میدهد؛ اینکه “اگر خلاف قانون نباشد بلا اشکال است.”
در بیشتر موارد، آیتالله خامنهای ترجیح داده پاسخهایش را به سمت تقابل “معماری اسلامی” و “معماری غرب” هدایت کند. ایشان واژه “معماری اسلامی” را که مداوما در متنش تکرار کرده، به یک سبک فروکاسته است. تکرار 7 باره کلمه “سبک”، و تقابل آن با غرب، و همینطور تجلیل ایشان از “معماری قدیم ایران” در مقابل “معماری امروز،” نهتنها بازتولید دوگانههای موهوم خودی/غیرخودی و دوست/دشمن در عرصه معماری است، که حکایت از درک “هویتی” آیتالله خامنهای از دین دارد. دین هویتی، “ایدئولوژی” را نشان از “معرفت” میانگارد و “ایماژ” را به جای “ایمان” مینشاند. ایماژ میتواند هر چیز هویت بخشی تعریف شود؛ شکلها، رنگها، مناسک، حتا لباس یا مدل مو نیز میتواند ایماژی هویتی از دین باشد. در چنین دستگاه فکری، عجیب نیست اگر همانطور که آیتالله خامنهای در این مجموعه استفتائات آورده “ لباس امروزی مردم ما هم لباس غیر اسلامی” تلقی شود. جالب اینجاست که آیتالله خامنهای، معماری را نیز پوششی (بخوانید حجابی) برای زندگی میداند و در عمده پاسخهایش به سئوالات از پنهان کردن نگرانیاش بابت دیده و حتی شنیده شدن زنان در فضاهای معماری و شهری ناتوان است. با چنین قیاس پدرسالارانهای غریب نیست اگر آیتالله خامنهای “فرهنگ اُپنسازی در حیطه معماری” را معادل “فرهنگ بیحجابی… درحیطه پوشش” بپندارد.
نگاه سبکمحور آیتالله خامنهای به معماری اسلامی، که بازتاب نگاه هویتمحور او به دین است، میتواند زمینهساز نوعی بنیادگرایی در عرصه دین باشد؛ خصوصا وقتی که ایشان و سایر متولیان دینی “سبک زندگی امروز ما [را] از سر تا پا، غیر اسلامی” تلقی میکنند. آیتالله خامنهای در حالی پارک را “پدیدهای غیر اسلامی” میخواند و آپارتمان را “از اساس غیر اسلامی” میانگارد که با دستاوردهای دیگر دنیای مدرن، از تلویزیون و پیپ گرفته تا ماشین ضدگلوله و شهاب سه، میانه خوبی دارد. فتواهای آیتالله خامنهای را نباید به سیاق اظهارنظرهای سایر غیرمتخصصین بیاهمیت تلقی کرد. پیوند چنین اندیشههای تناقضآلودی با مذهب میتواند به فرجامی هولناک بیانجامد. محمد عطا، طراح و مجری عملیات یازده سپتامبر، در پایاننامه کارشناسیارشد شهرسازی خود از دانشگاه صنعتی هامبورگ، همانند آیتالله خامنهای “آپارتمان را تحمیل دنیای مدرن غرب بر شهرهای عربی” میداند. او که دانشآموخته معماری از مصر بود، هنگام ارایه طرح احیای محله بابالنصر در بافت تاریخی حلب، همانند آیتالله خامنهای معماری اسلامی را سبک میپندارد و آنرا در تقابل با معماری غرب صورتبندی میکند و از وجود زنان در فضای مصنوع بیمناک است.
باید اذعان کرد که تکذیبیه مدیر استفتائات دفتر آیتالله خامنهای گرچه باورپذیر نباشد، اما خبری نیکوست. خبری که حکایت از عقبنشینی محدود آن دسته از متولیان دینی در ایران است که علاقهمندند از متون دینی دریافتی حداکثری ارایه دهند. دریافت حداکثری، قلمرو دین را نامحدود و ناظر به تمامی امور بشری میپندارد. به باور قائلان به فهم حداکثری، مذهب علاوه بر ارائه دستورالعملهای عبادی به منظور تقویت معنویت فردی پیروانش، میتواند و میباید در اموری نظیر اخلاق، علوم تربیتی، سیاست، اقتصاد، بهداشت، و حتا معماری و شهرسازی نیز اظهارنظر کند. به تعبیر آیتالله جوادی آملی، مرجع تقلید و از روحانیون صاحب نفوذ در حکومت ایران، مسلمانان حتی میتوانند بهرهوری صحیح از صنعت کشتیسازی را از حضرت نوح بیاموزند. فتح باب صورت گرفته در زمینه معماری این نگرانی را دامن میزند که شاهد تولید جزوههای مفصلتر از متولیان دینی در حوزههای دیگر مهندسی و علوم انسانی باشیم. کافی است برای لحظه ای تجسم کنید مراجع تقلید در رشتههایی نظیر عمران، هوافضا، کامپیوتر، و الکترونیک نیز فتوا صادر نمایند. به نظر میرسد، این استفتائات زنگ خطری است برای فعالان عرصههای تخصصی تا سکولاریزم را، نه فقط برای زدودن سیاست از دین، بلکه به معنای عام آن، یعنی تفکیک دین از تمامی حوزههای عقلی، خواستار شوند.
کارشناس تاریخ و نظریه معماری و فضای شهری