چند روز پیش دوستی فیلمی برایم آورد که گزارش مستندی بود از هموطنانی که بجهت مشکلات مالی تصمیم به فروش کلیهی خود داشتند. مستندی ناخوشایند که نهتنها حکایت از فقر فراگیر در جامعهمان دارد، بلکه بیانگر گوشهای از استیصال هموطنانی است که ناچارشان میکند برای رفع مشکلات مالی، عضوی از بدن خود را بفروشند.
با دیدن این فیلم آه از نهادم برآمد؛ ولی نمیدانم چرا بجای آنکه مانند بسیاری گله از تصمیمات نادرست اقتصادی حکومت کنم، به یاد این جملهی معروف “سوزان ارتس” که گفت: “روحانی نسبت به برهنگی و رابطه طبیعی دو جنس حساسیت دارد، اما از کنار فقر و فلاکت می گذرد” افتادم. شاید دلیلش آن باشد که اولا همیشه از خود میپرسیدم که ثمر و خدماترسانیی روحانی به عنوان فردی که از امکانات اجتماع استفاده میکند در چیست؟ و دوم حساسیت و موضعگیریهای شدید و غلیظ حضرات علماء، تنها در خصوص مواردی چون پوشش زنان و مردان و حضور بانوان در استادیوم های ورزشی و امثال ذلک باشد؛ بدون آنکه به همان مقدار، به فقر فزایندهای که بر جامعه سایه گسترانده است توجه نشان دهند؛ و آن حدیث معروف را بیاد آورند: “زمانی که فقر از دری وارد شود ایمان از درب دیگر خارج خواهد شد”.
در اینکه برنامهها و تصمیمات غلط حکومتی باعث افزایش درصد فقر اجتماعی گردیده شکی نیست؛ ولی در این گفتار قصد ندارم که به انتقاد از عملکرد اقتصادی حکومت بپردازم. زیرا سوادش را ندارم؛ بلکه میخواهم از عملکرد روحانیون و همصنفانی انتقاد کنم که به قول حضرت عیسی(ص): “بارهای سنگین را میبندند و بر دوش مردم مینهند، و خود نمیخواهند به انگشتی آن را حرکت دهند”.
همیشه در این کشور عدهای از هموطنانمان با فقر دست و پنجه نرم میکردند. روحانیون برای برداشتن گوشهای از این بارهای طاقتفرسا از دوش آن انسانهای گرفتار چه کار مؤثری انجام دادهاند؟ جز گفتار درمانی، و موعظه و توصیه به اغنیاء و حاکمان که ضمن پرداخت وجوهات شرعیهی خود، گوشهی چشمی هم به فقرای جامعه داشته باشند؟! آیا فقط حکومت و اغنیاء وظیفهی دستگیری از نیازمندان جامعه را به عهده دارند؟ در کشورهای قدرتمند اقتصادی، ضمن اینکه دولت تمهیداتی برای رسیدگی به امور نیازمندان اتخاذ میکند، مع ذلک کلیساها و مردم نیز مراکزی را جهت خدمات دهی به اقشار نیازمند تاسیس کردهاند و بطور مستمر در رفع مشکلات هموطنانشان فعالیت میکنند.
پیش از انقلاب، حکومت هر عیب و ایرادی داشت حداقل اقتصادش تقریبا دارای ثبات بود؛در آن دوران نیز افراد فقیری وجود داشتند که در گذران زندگی دچار مشکل بودند. اما آقایان علماء که انواع و اقسام وجوهات را از خلقالله دریافت میکردند فریادشان به آسمان بلند بود که مردم در حلبیآبادها زندگی میکنند!! ولی نه شنیده و نه دیدهایم که ریالی از آن وجوهات هنگفت خرج ساخت یتیمخانهای، گرمخانهای یا مرکزی برای نگهداری سالمندان و معلولین فقیر شده باشد. مایی که بالای منابر برای مردم حدیث نبوی(ص) میخواندیم که:“من اصبح و لم یهتم بالامور المسلمین فلیس بمسلم” به اسم پیامبر(ص) و امام(ع) از دسترنج مردم وجوهات میگرفتیم و آنگاه از دولت وقت انتظار داشتیم تا فقرزدایی کند و گره از کاربسته مسلمین باز نماید!؛ در عوض به اسم ترویج مکتب علوی(ع) انواع مساجد و حسینهها ساختیم و کتابها در تبلیغ خود چاپ کردیم! بدون توجه به اینکه امیرالمومنین علی(ع) نه در طول حیاتش و نه در پنج سال خلافتش حتی یک مسجد یا عمارت نساخت، بلکه باغات خرما و حلقههای چاه آب احداث کرد و وقف فقرا نمود. البته چند نفری از آقایان علماء بودند که یک بیمارستان یا درمانگاهی ساختند؛ اما این اقدامات نه کفایت میکند و نه رفع مسئولیت.
امروزه هیچ فرقی با گذشته نکرده. فقرزا بودن حکومت بخاطر برنامهها و تصمیمات غلطاش، نمیتواند توجیهی بر بیتوجهی ما نسبت به هموطنان گرفتارمان باشد. چرا یک جوان رعنای این مرز و بوم بخاطر چند میلیون تومان، باید تن به ناقص کردن جسم خود دهد؟ چرا یک زن این کشور بخاطر فقر باید به خودفروشی دست بزند؟ پس این وجوهات بیحساب و کتابی که هیچگاه بیلانی از آن بدست نمیآید و مالیاتی هم بدان تعلق نمیگیرد، باید صرف چه چیزی بشود؟ ساختن مسجد و حسینه و چاپ کتب مذهبی و پرداخت شهریه به طلاب علوم دینیه؟ فرق طلاب با دانشجویان دانشگاهها در چیست که آن یکی برای درس خواندن شهریه میگیرد و این دیگری باید شهریه بپردازد!؛ و حال آنکه اگر فقط چهار روز پزشکان یک شهر از کار کردن استنکاف کنند، جان بسیاری به خطر میافتد؛ ولی اگر تمام روحانیون بیش از یک ماه فعالیتهای مشعشع خود را متوقف کنند، هیچ خللی در زندگی روزمره مردم وارد نخواهد شد؛ مع ذلک بحدی خودشیفهایم که بدون آنکه مجهولی را معلوم کرده باشیم، تمام علوم را مدیون خود میدانیم و وجود قدسیمان را مایهی برکت زندگی مردم میشناسیم! و پس از گذشت شش قرن هنوز نتوانستهایم به پرسش خواجه شیراز پاسخ دهیم!
خدمات رسانی روحانیت به اجتماعی که از امکاناتش استفاده میکند در چیست؟ اقامهی جماعت؟ خواندن نماز و تلقین میت؟ اجرای عقد و طلاق؟ وعظ و مسئله گفتن؟ اخیرا نیز کارمان به جایی رسیده که همچون سادنان و جادوگران قبایل ابتدایی، در صدد جلوگیری و کاهش بلایای طبیعی هستیم! آیا فراموش کردهاید که امیرالمؤمنین فرمود: “خدا از عالمان پیمان گرفته است که در برابر پرخوری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان آرام نگیرند”؟[نهج البلاغه/52] آیا آنانی که در طول سال بطور مستمر امام حسین(ع) را به گودال قتلگاه میفرستند تا نانی بخورند، کلام آن حضرت در نکوهش عالمان بیعمل و دکاندار را نیز خواندهاند که فرمود: “شما به خاطر خدا در میان مردم صاحب عزت و احترامید…کوران و گنگان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شدهاند و هیچ به حال آنان رحمت نمیآورید و به کاری که شایسته شماست بر نمیخیزید… حق ضعیفان را شما ضایع کردید؛ ضعیفان را بدست جباران سپردید که یا همچون برده مقهور باشند یا همچون مستضعفی که برای امور زندگی در دست آنان اسیر است. کاش میدانستید که “منزلت علما” که به آن دست یافتهاید، مصیبت شما را بزرگتر کرده است.[تحف العقول/172]
ما نه مقدس هستیم، نه لنگر زمین و آسمان، نه مرتبط با عالم لاهوت و ناسوت، و نه حتی امروزه حافظ دین و شریعتی که به اسمش نان میخوریم هستیم. شاهد؛ گرویدن افراد بسیاری به ادیان دیگر است که هر از چند گاهی گوشهی کوچکی از این کوه یخی از زیر آب بیرون میزند. کشف 180 کلیسای خانگی در شهر مذهبی مشهد تنها قسمت کوچکی از آن کوه یخی بود. این تغییر دین دادنها نشان میدهد که آن افراد، انسانهایی دینمدار و خداپرست هستند؛ از گفتار و عمل و خودشیفتگیهای مفرط متولیان دین بیزار و گلهمند شدهاند؛ والا ضد ادیان میشدند.
دولت و حکومت، چه کارآمد باشد چه ناکارآمد مسئول عملکرد خودش است، و ما مسئول عملکرد خودمان میباشیم. هر یک نفری که بجهت نیازمندی، جسم خود را ناقص میکند؛ به تن فروشی دست میزند یا بخاطر نداشتن سرپناهی، شبها در کنار خیابان میخوابد و از سرما میلرزد، قسمتی از گناه بیتوجهی به مشکلات این هموطنان به گردن علماء معزز است. اگر حقیقتا به قیامت و روز حسابرسی معتقدیم، باید یقین بدانیم ما از جمله کسانی هستیم که در آن روز مخاطب این کلام خواهیم بود که: “و قفوهم انهم مسؤلون”.[صافات/24]
فیلم مورد بحث در لینک زیر قابل دریافت است:
http://www.4shared.com/video/Ct8HGXGr/foroshe-koliyeh.html