شکایت شب هجران نه آن حکایت حال است
که شمه ای زبیانش به صد رساله برآید (حافظ)
“حکایت حال” صفحه جدیدی در “چهارفصل” است با نگاهی به حکایتها و شکایتهای اهالی فرهنگ و هنر…
در اولین شماره نگاهی انداخته ایم به نمایشگاه مجموعه نقاشیهای برگزیده هنرمندان ایرانی برجسته خارج از کشور زیر عنوان “ذهنیت ایرانی” که قرار بود چند هفته ای در گالری هما میهمان دوستداران هنر باشد. اما هجوم کیهان به صاحبان آثار پایانی تلخ و نافرجام برای نمایشگاه رقم زد…
نبرد هنری احمدی نژاد و قالیباف
از 6 اردیبهشت نمایشگاهی با عنوان “ذهنیت ایرانی” در تهران دایر شد که تنها یک هفته دوام آورد تا در این یک هفته صدها تن از هنردوستان ایرانی بتوانند از آثار هنرمندان بزرگ کشورشان که در خارج زندگی می کنند دیدار و خرید کنند. نمایشگاه آثار نقاشی و طراحی بزرگانی چون ناصر اویسی، اردشیر و بهمن محصص، نیکزاد نجومی، مسعود سعدالدین و محمود فرشچیان در کنار مجسمه های آهنی ژازه طباطبائی که به تازگی در گذشته است، در گالری “هما” ادامه داشت و فروشها هم نسبتا خوب بود که روزنامه کیهان خبردار شد و 9 اردیبهشت تیتر زد: “ستایش از هنرمندان اسلام ستیز در تهران”، در حالیکه حداقل می توان گفت استاد فرشچیان هنرمند مومن و معتقدی است که همین روزها آخرین اثرش با عنوان “غدیر خم” در موزه فرشچیان در مجموعه فرهنگی سعدآباد به نمایش درآمده و ژازه طباطبائی هم تا پایان عمر در تهران دل به کار آفریدن آثار بدیع با چسباندن و جوش دادن قطعات آهن و پولاد به یکدیگر خوش داشت و با کسی و چیزی سر ستیزش نبود.
بعد از تیتر کیهان، وزارت ارشاد بیدار شد و حبیب صادقی مدیر کل هنرهای تجسمی این وزارتخانه که رئیس موزه هنرهای معاصر ایران هم بود، دوازده اردیبهشت دستور تعطیل نمایشگاه را صادر کرد که البته دوروز پس از آن خود نیز از کار برکنار شد و خانم هنگامه معمری مدیر گالری هما ناچار شد طی نامه ای به کیهان از مردم پوزش بخواهد که ندانسته این نمایشگاه را برپا کرده است تا بدینوسیله گالری خود را از تعطیل همیشگی نجات دهد. مراسم بزرگداشت نیکزاد نجومی هم که قرار بود در طول نمایشگاه برگزار شود، انجام نشد تا به این ترتیب دین و ایمان مردم مسلمان درمعرض ستیزه اهل هنر قرار نگیرد!
تعطیلی نمایشگاه “ذهنیت ایرانی” را می توان ادامه جنگ قدرتی دانست که در میان اصولگرایان جریان دارد و حالا به عرصه فرهنگ و هنر نیز کشیده شده است. دراین میان رویاروئی دولت احمدی نژاد از طریق وزارت ارشاد و شهردار قالیباف از طریق فرهنگسراهای تحت مدیریت شهرداری جدی تر شده است. قالیباف که می خواهد چهره ای فرهنگی از خود ارائه دهد تا در انتخابات آینده محبوبیت بیشتری در میان اهالی فرهنگ و هنر پیدا کند، عضو افتخاری خانه موسیقی وخانه سینما شده است و حتی در جشنواره سالانه آنها شرکت می کند و به بهترین آثار برگزیده از سوی کارشناسان شهرداری هم جایزه می دهد. فرهنگسراهای متعلق به شهرداری در اختیار هنرمندان سرشناس قرار می گیرد تا آثارشان را به مردم ارائه دهند. از سوی دیگر اما وزارت ارشاد می خواهد فعالیتهای فرهنگی و هنری را به مسیر مورد نظر خود هدایت کند و چندان روی خوشی به هنرمندان غیر دولتی و غیرخودی نشان نمی دهد که آخرین نمونه آن تعطیل شدن نمایشگاه “ذهنیت ایرانی” در گالری هما بود.
در دوره دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و از زمان وزارت مسجد جامعی رسم نیکوئی باب شد و آن برگزاری نمایشگاه بزرگی در آستانه نوروز از آثار هنرهای تجسمی بود که به “اکسپو هنر” مشهور شد. در این نمایشگاه، گالری های تهران صدها اثر از هنرمندان سرشناس را به نمایش می گذاشتند تا وزارتخانه ها وادارات دولتی با تخصیص درصدی از بودجه خود از این نمایشگاه خرید کرده و آثار نقاشی، مجسمه سازی و خوشنویسی هنرمندان ایرانی را به اتاق کارشهردار، وزرا و معاونان و مدیران آنان ببرند تا هم کمکی به هنرمندان کرده باشند و هم فضای خشک و خالی این اتاقها را لطافت ببخشند.
وقتی احمدی نژاد رئیس جمهوری و صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی او شد، یکی از اولین کارهایشان براندازی این رسم هنری بود. “اکسپو هنر” تعطیل شد و حتی برخی از آثار خریداری شده از قبل را وزارتخانه ها پس دادند. اینجا بود که قالیباف و معاونت هنری او در شهرداری تهران وارد عمل شدند و گالری بزرگ فرهنگسرای نیاوران را در اختیارهفت گالری معروف تهران گذاشتند تا آثارشان را در بازار نوروزی با عنوان “هفت نگاه” به مردم ارائه دهند. اولین دوره نمایشگاه “هفت نگاه” زمستان دوسال قبل و دومین آن اسفندماه گذشته برگزار شد و میلیونها تومان از آثار هنرمندان بوسیله مردم خریداری شد تا مقداری از ضرر و زیان تعطیلی “اکسپو هنر” جبران شود.
حالا باید منتظر بود پس از جلوگیری از ادامه کار نمایشگاه “ذهنیت ایرانی” بوسیله مدیر کل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد، معاونت فرهنگی- هنری شهرداری تهران به نوعی وارد عمل شود، یک بدل دیگر به دولت بزند و به این ترتیب قالیباف بتواند چهره بهتری از خود به هنرمندان و هنردوستان ارائه دهد تا با پشتوانه حمایت آنان شاید بتواند راحت تر از نردبان ریاست جمهوری بالاتر برود. نردبانی که دوره قبل در آخرین پله ها از زیر پای او بیرون کشیدند، شاید اینبار بتواند با کمک فعالیتهای فرهنگی و هنری محکم تر سر جای خود بایستد و نلغزد. باید منتظر ماند و نتیجه این ستیزه ها را دید، اما برای این پرسش چه جوابی وجود دارد که مردم ایران تا کی نباید بتوانند آثار هنرمندان دلخواه خود را در زمینه های مختلف هنری ببینند؟