اما این عقبنشینیخشم مردم را فرو ننشاند و سرانجام جز خروج از کشور راهی برای رئیسجمهور باقی نماند. پرسشهایی مربوط به اینکه در این کشور چه اتفاقی افتاد تا حدودی داستان ساده و مکرری بخصوص در کشورهای خاورمیانه است. راشد الغنوشی ازجمله روشنفکران معروف و اسلامگرای معتدل تونسی در تفسیر این تحولات یک جمله گفت که در واقع تمام ماجرا را بیان میکرد: “این حاصل عملکرد رژیم حاکم است”. سال گذشته بانک جهانی نیز در گزارشی که تهیه کرده بود، نسبت به آینده برخی رژیمهای عربی در آینده و با توجه به رشد بیکاری و فقر شدید هشدار داده بود. با روی کار آمدن زینالعابدین بن علی در سال 1987تاکنون حکومت در دست یک گروه خاص بوده است.بن علی پس از استعفای حبیب بورقیبه بر سر کار آمد که او نیز 30 سال بر این کشور حکومت کرده بود و از دوستان قدیمی شاه ایران به حساب میآمد. طی 23سال گذشته بارها در این کشور انتخابات برگزار شد و حکومت در سایه آن توانست پز دموکراسی بدهد و در نهایت با به راه انداختن یک بازی اعلام کند رئیسجمهور محبوب با نود و چند درصد آرا به پیروزی رسید. اما این فقط ظاهر کار بود و کسانی که دقیقتر بودند، میدانستند در اعماق جامعه خبرهای دیگری است. تودههای محروم و فقیری که با جان کندنهای بسیار سعی میکردند، به حداقل رفاهی دست یابند، در آخر متوجه میشدند این باندهای حاکم بر جامعه هستند که قدرت و ثروت را بین خود دست به دست کرده و هرگز نیز حاضر نیستند دیگران را در آن شریک سازند.
اتفاقی که سه هفته پیش در شهر بوزید افتاد در واقع جرقهای بود بر کوهی از همین محرومیتها و نارضایتیها. جوانی تحصیلکرده به دلیل بیکاری مفرط چرخی تهافی پیدا کرد تا با میوهفروشی زندگی محقرانه خود را اداره کند اما مامورانی که همیشه معذورند جلوی او را گرفتند و گفتند باید برای این کار مجوز داشته باشد. همین مساله آن جوان را به آخر خط رساند و دست به خودکشی که نه خودسوزی زد. افزایش ناگهانی قیمت شکر و روغن و برخی دیگر از کالاهای اساسی نیز مزید بر علت شده و فراتر از آستانه تحمل تودهها رفته بود. به بیانی دیگر، طبقه متوسط و تحصیلکرده جامعه که به آخر خط رسیده بود و طبقه محروم نیز که سالها رنج بیپایانی را تجربه میکرد، دیگر قادر به ادامه راه نبود. این بار فضای مجازی هم به کمک جوانان تونسی آمد و در وبلاگها به نمایش گذاشته شد. دولت کوشید با فیلتر کردن سایتها و بستن فضای مجازی مانع کار شود اما دیگر بسیار دیر شده بود. این اعتراضات از روستاهای دورافتاده تا خیابان بورقیبه در مرکز تونس امتداد مییافت و تا کنسولگریهای این کشور در اروپا کشیده میشد. برخی منابع میگویند طی درگیریهای متعدد در طول سه هفته گذشته بیش از 80 نفر کشته و دهها نفر زخمی شدهاند. این در حالی است که تونس حکومت ضعیفی دارد و رئیسجمهورش نیز همچنان میگوید به ماموران دستور داده است از گلولههای مشقی استفاده کنند. جریانی که این بار از اعماق جامعه میجوشید مانند دفعات پیشین نبود که به زد و خوردی محدود شود. جریانی توفنده از اعماق جامعه میجوشید و این بار برخلاف دفعات گذشته سر ایستادن نداشت. این اعتراضات چنان به سرعت پیش رفت که همه روشنفکران و رهبران مذهبی و مدیران دولتی، قضات و حتی بخشی از جریان حاکم مجبور شدند خود را با آن همراه کنند. دیدیم که وزیر امور خارجه نیز استعفا داد و به اپوزیسیون پیوست. مهمترین شعارهای مردم در تظاهرات شهرهای القصرین، کاف، المکناسی و در مرکز تونس “مرگ بر استبداد” و “درود بر آزادی” بود. همه این تحولات صحنههایی را ترسیم کرد که روزگاری همان شاعر تونسی آن را توصیف کرده بود. (اذالشعب یوما اراد الحیاه…). باید همچنان منتظر بود و دید این ملت که اکنون به پا خاسته است چه فردایی را برای خود رقم میزند. منبع: شرق، 25 دی
منبع: شرق، 25 دی