سخنان آیتالله خامنهای نوعی بقازگشت به سیاست ستیزهجویانه در برابر امریکا بود. او چنان سخن گفت که هرگونه احتمال حل مساله امریکا توسط رفورمیستهای ایران از بین برود. به دنبال اظهارات رهبر ایران بیانیه های متعددی در روزهای بعد و در حمایت از این مواضع توسط گروههای بنیادگرا و محافظهکار ایران منتشر شد. در همان ایام سخنی نیز از قول خاتمی نقل شد که می تواند معنی واقعی سیاست خارجی ایران را نمایان کند. به گفته بهزاد نبوی، خاتمی گفته بود: “دو دسته از پیام من ناراحت هستند، یک دسته آنهایی که واقعاً مخالف رابطه با آمریکا هستند و دسته دوم آنهایی که سالهاست دنبال رابطه با آمریکا هستند و فکر میکنند ما آمدیم رودست آنها بلند شویم، در صورتیک ه من به هردو دسته اطمینان میدهم که قصد رابطه گرفتن و مذاکره کردن با آمریکا را ندارم و خیال هردو دسته راحت باشد.” [روزنامه سلام - یکم بهمن 1376]
در همان ایام روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمزمدعی شد که خاتمی در جریان اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران و زمانی که یاسر عرفات - رهبر فلسطینیان- پس از سالها به ایران آمده بود توسط او پیام محرمانهای برای کلینتون ارسال کرده است. چندروز بعد سخنگوی وزارت امور خارجه ایران خبر روزنامه مزبور را قویاً تکذیب کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: “آمریکائی ها که به دلیل سیاستهای غیرمنطقی خود در برابر جمهوری اسلامی ایران از سوی افکار عمومی آمریکا و متحدان خود زیر سئوال قرار گرفتهاند، از هر فرصتی استفاده میکنند تا وانمود سازند که در موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به رابطه با آمریکا تغییر پدید آمده است.” وی همچنین افزود: “انتشار خبر فوق از لس آنجلس تایمز و یا خبر منتشره از سوی سفیر آمریکا در سازمان ملل مبنی براینکه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در جلسه ای که در مجمع جهانی اقتصاد در داووس به ادای احترام وی پاسخ گفته است، تنها در این راستا قابل تفسیر است.”
سخنگوی وزارت امور خارجه تأکید داشت: “تا زمانی که سیاستهای غیر واقع بینانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داشته باشد، جای هیچگونه مذاکره یا بهبود روابط با آمریکا وجود ندارد.” [روزنامه همشهری- چهاردهم بهمن 1376]
این درحالی بود که رئیس جمهور آمریکا نیز میکوشید تا در پاسخ نمایش خاتمی در CNN ابتکارات جدیدی از خود نشان دهد. او در پیام خود به مناسبت عیدفطر که خطاب به مسلمانان جهان صادر کرد، خطاب به مردم ایران نیزگفت: “مایلم بگویم که ایالات متحده از جداییای که بین آمریکا و ایران افتاده متأسف است. ایران کشوری مهم با یک میراث فرهنگی غنی و باستانی است که ایرانیان به گونه ای موجه به آن می بالند.” وی تأکید کرد: “ما اختلافاتی واقعی با برخی از سیاست های ایران داریم اما من معتقدم که این اختلافات غیرقابل حل نیستند، امیدوارم که شاهد مبادلات بیشتری بین دو ملت باشیم و بزودی روزی فرا برسد که بتوانیم بار دیگر روابط حسنه با ایران برقرار کنیم.”[یازدهم بهمن 1376]
تلاش برای عادی سازی روابط تهران-واشنگتن در سال 1377 نیز ادامه داشت که به آن اشاره خواهیم کرد. مهمترین اتفاق برونمرزی برای ایران در سال 1377 پیروزی گروه طالبان در افغانستان و کشتار گروهی از دیپلماتهای ایرانی حاضر در مزار شریف است. این حادثه بحرانی بزرگ بوجود آورد و حتی ایران را در آستانه جنگ قرار داد. پیش از این به این مساله اشاره کردهایمن و در جای خود بصورتی مفصلتر نیز به آن خواهیم پرداخت.
در ابتدای سال 1377 بیل کلینتون رئیس جمهوری امریکا فرارسیدن نوروز را تبریک گفت و پیامی مسالمت آمیز برای ایرانیان فرستاد. چندی بعد خبر رسید که برای نخستین بار در طی دو دهه پس از انقلاب، نماینده دائم ایران در سازمان ملل به شهر لس آنجلس سفر کرده است. [روزنامه همشهری – شانزدهم فروردین 1377] لازم به ذکر است که نمایندهگان ایران در سازمان ملل هیچگاه مجوز خروج از نیویورک- مقر سازمان ملل- را نداشتند و خروج – محمد جواد ظریف- اتفاقی معنی دار تلقی میشد.
اواسط فروردین ماه اخباری از بهبود رابطه ایران و اتحادیه اروپا نیز منتشر شد. در ابتدا سخنگوی وزارت خارجه انگلیس خبر داد که تماسهای اتحادیه اروپا و ایران از سرگرفته میشود و تأکید کرد که شورای وزیران اتحادیه اروپا چنین تصمیمی گرفتهاند. وزیران اتحادیه اروپا در نشستی، در بروکسل از دولت انگلستان به عنوان رئیس دوره ای اتحادیه اروپا خواسته بودند انجام اولین دور جدید گفتگوهای رسمی میان ایران و اتحادیه اروپا را سازماندهی کند. [روزنامه ایران – پانزدهم فروردین 1377]
در این میان موانعی هم وجود داشت. پس از ماجرای میکونوس در آلمان و تشکیل دادگاهی که اعتراض مقامات ایران را در پی داشت، خبری مبنی بر دستگیری یک بازرگان آلمانی به اتهام ارتباط نامشروع با دختری ایرانی منتشر شد. پس از آن این ماجرا در سطح بینالمللی به عنوان نوعی اقدام تلافیجویانه از طرف ایران تلقی می شد، هرچند که مقامات ایرانی چنین تفسیری را نمیپذیرفتند. هلموت هوفر بازرگان آلمانی که به اتهام رابطه نامشروع مرد غیرمسلمان با زن مسلمان، در زندان به سر می برد از سوی دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد ولی وی با اظهار این مطلب که قبلاً به دین اسلام روی آورده است، خواستار تجدید نظر در حکم صادره شد.
اواسط اردیبهشت ماه، رئیس قوه قضائیه طی سخنانی خبر داد که دادگاه تجدید نظر به زودی اتهام هوفر را بررسی میکند. او با تأکید بر اینکه مجازاتها در جمهوری اسلامی ایران متناسب با جرائم است، گفت: “حکم قاضی در دادگاه بدوی طبق قانون بوده است و در دادگاه تجدید نظر قاضی با توجه به اظهارات جدید متهم، حکم منطبق با قانون را صادر خواهد کرد.” وی همچنین با اشاره به تأکید قانون اساسی به استقلال دستگاه قضائی، موضوع دخالت دولت یا دولتهای بیگانه را در این پرونده تکذیب کرد و گفت: “حتی دولت جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به این قانون در روند رسیدگی به پرونده بازرگان آلمانی هیچگونه دخالتی نداشته و ندارد.” رئیس قوه قضائیه درباره امکان عفو بازرگان آلمانی نیز اظهار داشت: “بر اساس قانون، عفوِ محکومی از اختیارات مقام رهبری و پس از احراز محکومیت است. در صورتی که متهم از مقام معظم رهبری تقاضای عفو کند احتمال عفو وی منتفی نخواهد بود.”!
در این زمان ماجرای هوفر به چالشی جدی برای سیاست خارجی دولت خاتمی بدل شده بود و گفته میشد که این برنامه در بخش امنیتی و برون مرزی وزارت اطلاعات برنامهریزی شده و اقدامی تلافیجویانه در مقابل حکم دادگاه میکونوس است.