کنترل سینما از راه ِ دور

حامد احمدی
حامد احمدی

» نگاه

نگاهی به دور جدید پرونده‌سازی برای هنرمندان سینما

 

کشف توطئه، پرونده‌سازی و حذف؛ سه کلید واژه‌ای است که سال‌ها توسط رسانه‌های وابسته به حکومت دنبال می‌شود و از دنیای سیاست تا سرزمین هنر امتداد دارد. از برنامه‌ی معروف “هویت” –ساخته‌ی وزارت اطلاعات فلاحیان و سعید امامی- که وظیفه‌ی افشای نیمه‌ی‌ پنهان روشن‌فکران را داشت تا بعدتر و روزنامه‌ی کیهان- به سردمداری حسین شریعت‌مداری- و پاورقی‌های “ارتش ابتذال” و “ناتوی فرهنگی” که به قلم “پیام فضلی‌نژاد” منتشر می‌شد. فرمول و کلیشه‌ی کلی افشاگری‌ها روشن است. ارتباط با خارج، طرح توطئه از طریق آثار هنری، بازاریابی برای آثار سیاه‌نما و در یک کلام بدنام کردن “نظام مقدس” از طریق دوربین و تصویر و سینما. اگر تا دیروز سینمای کیارستمی، به خاطر نمایش ِ روستاهای بدوی ایران، متهم به نادیده گرفتن پیش‌رفت‌های کلان‌شهرها و نشان دادن تصویر غلطی از “ایران ِ اسلامی” بود، مدتی است سینمای اجتماعی و دنبال‌کننده‌گان‌ش در سیبل اتهام هستند و جرم‌شان نشان دادن تصویری‌ست از شهرهای مدرن و آدم‌هایی که هنوز گیر ِ سنت‌های قدیمی و قوانین عقب‌مانده هستند. جایزه گرفتن فیلم “تاکسی” به کارگردانی “جعفر پناهی” جرقه‌ای شد برای برپا شدن دوباره‌ی آتش کشف توطئه و پرونده‌سازی و به احتمال زیاد در آینده‌ای نزدیک حذف؛ حذف هنرمندانی که در سیستم سینمای اسلامی جا نمی‌گیرند و به منشور سینمای دولتی توجه ندارند.

در میانه‌ی جشن‌واره‌ی سی و سوم فجر که به گرفتن لقب “خنثی” از دوست و دشمن مفتخر شده، خبرگزاری فارس، خبر از “ترور مذهبی‌ها” در یک فیلم سینمایی داد. فیلمی که البته با مجوزهای رسمی ساخته شده و بعد از عبور از هفت‌خوان ِ ارشاد ِ دولت روحانی، روی پرده‌ی سینما به نمایش درآمد. “خانه‌ی دختر” که به موضوع بکارت در جامعه‌ی سنتی ایران می‌پردازد، از طرف خبرگزاری فارس به عنوان ادامه‌ای بر فیلم توقیف مانده‌ی “خانه‌ی پدری” معرفی شد تا ممنوع شدن‌ش کلید بخورد. اما این بازی افشا و جنجال، همین‌جا به پایان نرسید. خبرگزاری فارس چند هفته بعد از پایان جشن‌واره، با برجسته کردن نقش یکی از بازی‌گران فیلم، ساخت چنین فیلم‌هایی را مربوط به یک “پروژه” دانسته که از آن‌سوی آب‌ها رهبری می‌شود. بابک کریمی، فرزند نصرت کریمی-کارگردان و بازی‌گر قدیمی سینما که سال‌هاست اجازه‌ی کار هنری ندارد- که فقط بازی‌گر فیلم “خانه‌ی دختر” است متهم شده که از زمان حضورش در ایتالیا تا امروز، برای نمایش‌ فیلم‌های مخالف جمهوری‌اسلامی در جشن‌واره‌ی ونیز لابی می‌کند تا از این راه به نظام ضربه بزند. فیلم‌هایی که خبرگزاری فارس از آن نام می‌برد اما فیلم‌هایی هستند که همه در ایران و توسط هنرمندان شناخته شده ساخته شده‌اند. از “قصه‌ها”ی رخشان بنی‌اعتماد و “خانه‌ی پدری” عیاری تا فیلم‌های “بابک پیامی” که چند سال پیش به عنوان یک استعداد خارج‌نشین با تبلیغات بسیار به جشن‌واره‌ی فجر دعوت شد و فیلم‌های‌ش به نمایش درآمد. در بخش دوم پرونده‌سازی “فارس”، به کارها و فعالیت‌های بابک کریمی به عنوان یک تکنسین اشاره شده که مسلما ربطی به تفکر پس پشت فیلم ندارد. تدوین فیلم‌های حنا مخمل‌باف در حالی تبدیل به جرم بابک کریمی شده که بخش مهمی از تکنسین‌های فیلم عظیم دنیای اسلام، محمد ساخته‌ی مجید مجیدی، را کسانی تشکیل می‌دهند که در هالیوود و در پروژه‌هایی مغایر با شئونات و قوانین جمهوری‌اسلامی حضور داشته‌اند.

نکته‌ی کلیدی اما چیز دیگری است. پرونده‌سازی جدید رسانه‌های تندرو، در حقیقت، حضور هنرمندان ایرانی در جشن‌واره‌های خارجی را هدف گرفته. وقتی “برلین” بی‌توجه به لابی مستمر مسئولان سینمایی دولت حسن روحانی، از پذیرفتن فیلم “محمد” سر باز زد و به جای آن فیلم پناهی را به نمایش درآورد و جایزه‌ی اول جشن‌واره‌ را به او داد، جشن‌واره‌های خارجی- به طور مشخص “ونیز” و “برلین” و “لوکارنو”- تبدیل به هدف اولیه‌ای شدند تا با جوسازی و جنجال، امکان حضور هنرمندان ایرانی در این جشن‌واره‌ها سلب بشود.

حضور در عرصه‌های بین‌المللی برای سینمای جمهوری اسلامی آرزوست؛ اما با یک پیش‌شرط. همه‌چیز تحت کنترل و طبق خواست مسئولان فرهنگی جمهوری‌اسلامی باشد. چیزی شبیه به لابی معروف “جواد شمقدری” برای جایزه بردن “جدایی نادر از سیمین”. هر اتفاقی خارج از چارچوب و برنامه‌ی مدیران فرهنگی ِ داخل کشور، جرمی‌ست که رسانه‌های حکومتی از همین حالا مشغول ساختن پرونده برای‌ش هستند. اگر تا دیروز ابراهیم حاتمی‌کیا بود که در خفا برای عدم ارسال “آبادانی‌ها”ی عیاری به جشن‌واره‌ی لوکارنو به در و دیوار می‌زد تا مبادا آبروی نظام در خارج برود، امروز بدون پرده‌پوشی و به طور سیستماتیک یا حضور در جشن‌واره‌های خارجی باید ممنوع بشود یا همه‌چیز باید کاملا تحت کنترل باشد.

کنترل؛ بعد از سه کلید واژه‌ی ابتدایی، شاه‌واژه‌ی رسانه‌ها و نهادهای امنیتی “کنترل” است. هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد، هر کسی که دوست دارد فعالیت کند اما تحت کنترل و با برنامه‌ریزی قبلی. سینمایی که توسط جمهوری‌اسلامی باید به جشن‌واره‌های خارجی ارسال بشود و جایزه بگیرد، سینمایی از جنس “محمد” و “شیار143” است. عکس‌های مریلا زارعی با حجاب اسلامی درجشن‌واره‌ای بی‌اهمیت برجسته می‌شود و حضور بی‌حجاب فاطمه معتمدآریا در جشن‌واره‌ای دیگر انگ می‌خورد و تبدیل به پرونده می‌شود. “جدایی نادر از سیمین” و فرهادی دور دنیا را، از آلمان تا آمریکا، می‌گردند و توسط مسئولان سینمایی ستایش می‌شوند اما حضور وایبری پناهی در برلین، به عنوان توطئه‌ای از پیش طراحی شده معرفی می‌شود. اسی نیک‌نژاد سازنده‌ی فیلم‌های پورن در آمریکا به ایران ِ اسلامی پا می‌گذارد و با بودجه‌ی حلال میلیاردی پروژه‌ی “لاله” را نیمه‌تمام رها می‌کند اما تولد بابک کریمی در پراگ و زنده‌گی‌اش در ایتالیا، جرمی است که تبدیل به یک گزارش بلندبالای اینترنتی می‌شود. جمهوری‌اسلامی ِ ناتوان در برقراری نظم دل‌خواه در سرزمین تحت سلطه، می‌خواهد بیرون مرزها را تحت کنترل خود بگیرد تا اتفاقی با اذن و خواست و برنامه‌ی نظام نیفتد. چیزی شبیه به فیلم‌هایی که سربازان گم‌نام نظام را در حال عملیات برون‌مرزی به تصویر می‌کشد و به قول کارگردان نظام- بهروز افخمی- برای تعریف کردن این داستان‌ها راهی نیست جز رفتن به طرف سینمای کمدی و هجوآمیز؛ چون هر نوع روایت دیگری تبدیل به مضحکه‌ای می‌شود که مخاطبان آن را باور نمی‌کنند.