نادر ایرانی
دانشگاه شهید بهشتی هفته پیش شاهد برگزاری سمیناری تحت عنوان “نفت وتحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران” بود. همزمان درس گفتارهای محمد مجتهد شبستری نیز در حسینیه ارشاد برگزار شد. این دو سخنرانی و سمیناردر یک نکته اشتراک داشتند: مخاطب جوانان. با این تفاوت که در اولی همه صندلی ها خالی بود و در حسینیه ارشاد جای خالی وجود نداشت.چرا؟ در این باره با دانشجویان سخن گفته ایم.
شبستری در حسینیه ارشاد موضوع قرائت نبوی از جهان را طی درس گفتارهایی هر 15 روز یکبار دنبال می کند [خلاصه این مباحث در آدرس www.cgie.ir وجود دارد] و همه جلسات هم پراز مخاطب جوان است. در توضیح این دو نوع برخورد، دانشجویی به خبرنگار روز می گوید: دانشگاه خواب است، با دانشگاه خواب هم نمی شود به سراغ تولید فکر و اندیشه و مقابله با اندیشه های دیگر رفت. من تهاجم فرهنگی را قبول ندارم، ولی با این دانشگاهی که تنها دانشجوی کور و کر می خواهد چه تاج گلی می توان به سر مملکت زد.
دانشجوی دیگری که از حاضرین پیگیر جلسات مجتهد شبستری است، اضافه می کند: نوآوری این جا است. من نمی گویم هر چه این جا عنوان می شود صحیح است، ولی مگر می شود نوآوری درمحافل مرده دانشگاهی دنبال شود. دانشجویی که با یک سوال می تواند به کمیته انضباطی معرفی شود، چگونه می تواند نوآورباشد ؟ یا زمانی که یک نشریه علمی بسته می شود چگونه این امکان وجود دارد که شجاعت علمی به سراغ دانشجویان بیاید؟
یک دانشجوی دوره دکترای فلسفه نیز می گوید: آقای لاریجانی پس از 30 سال سخنان آقای مطهری را تکرار می کند که باید یک مارکسیست مومن در دانشگاه تدریس کند، هرچند سخن امروز ایشان نیز قابل ستایش است اما چرا نمی گوید آقای شبستری چرا نباید مباحث اش به دانشگاه بیاید یا چرا نباید دکتر سروش و دکتر بشیریه قادر باشند در دانشگاه های ایران تدریس کنند؟
این دانشجو تشنگی دانشجویان به علم وآزاد اندیشی را مهمترین عامل حضور آنان در پای سخنان مجتهد شبستری دانست.
اما دانشجویان شرکت کننده در سمینار “ نفت وتحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران” چه می گویند؟ آنها نیز مایل نیستند اسم شان مطرح شود، از احضار به کمیته انضباطی وحشت دارند و می گویند: اگر می خواهید حرف بزنیم، ضبط صوت را جلوی دهانمان نگیرید. اگر ما را به کمیته انضباطی احضار کنند، مجبوریم بگوییم چه گفته ایم وچه نگفته ایم. و آخر هم اینکه: به این جلسات هم بیاییم نباید منتظر یاد گرفتن چیزی باشیم.
یکی از همین دانشجویان دراین ارتباط می افزاید: مهمترین دلیل عدم استقبال دانشجویان رشته اقتصاد و یا علوم سیاسی از سمینار حاضر، تکراری بودن مباحث است. البته ما نمی دانستیم که قرار است دکتر هرمیداس باوند نیز در این سمینار سخنرانی کند، با این همه ذکر پاره ای مسایل تاریخی بدون آنکه تحلیل اساسی از اوضاع ارائه شود ـ که این خود ناشی از امنیتی شدن دانشگاه است، ـ چه سودی می تواند برای دانشجویان به دنبال داشته باشد؟
یکی دیگر از دانشجویان به عدم هماهنگی میان وقت برگزاری کلاس هاو سمینار ها اشاره می کند و می گوید: اگر این سمینار، سمینار مهمی است، چرا استادان کلاس خود را تعطیل نمی کنند و گزارش دانشجو از این دست از سمینارهارا به عنوان شرکت درکلاس درس و یادداشت برداری از آنها را گزارش درسی تلقی نمی کنند؟
دوست او می افزاید: به نظرشما عجیب نیست سمیناری که دردانشگاه برگزار می شود سازو کارش جدا از درس و زندگی ومنافع دانشجو باشد؟ دانشجویان با توجه به کدام انگیزه ها باید از این دست اسمینارها استقبال کنند؟
وی ادامه می دهد: کشور به متفکر نیاز ندارد، به چاپلوس و جاسوس برای کمیته انضباطی نیاز دارد.ضمن اینکه دلارهای نفتی باعث شده ما هم تنبل شویم و به مهمترین مسایلمان توجه نکنیم. من خودم وقتی به دوستم گفتم بیا به سمینار برویم، در جواب به من گفت: من فقط می خواهم نمره بگیرم و در این شرایط جزوه نویسی بهترین کار است. ما برای اینها نه دانشجو هستیم و نه محقق، فقط یک عده الاغیم که باید قدم به قدم برای ما مراقب بگذارند تا دچار انواع انحرافت نشویم. این جا دانشگاه نیست، مکتب خانه است.
دانشجوی دیگری می گوید: ما از شنیدن حرف های تکراری خسته شده ایم. تا چه وقت تنها کسانی باید به سمینارها دعوت شوند که یا فقط سخن علمی محض بگویند و یا اگر به حوزه اقتصاد سیاسی وارد می شوند، اوضاع را گل وبلبلی نشان بدهند، آیا این روش توهین به فکر دانشجو و استادها نیست؟
بر این اساس است که در سمینار مهم نفتف تعداد حاضرین از 60 نفر آن هم درسالن 250 تا 300 نفری فراتر نمی رود و کلاس درس گفتارهای مجتهد شبستری درحسینیه ارشاد طوری شلوع می شود که جا برای نشستن نیست.
دانشجو دختری حرف را خلاصه می کند: از شرکت در سمینار های دولتی خسته شده ایم.