مصطفی توسا
در این جنگ مبهم، و درعین حال نامشخص علیه داعش، یک سؤال بزرگ مطرح می شود: چه خواهد شد اگر یکی از بزرگ ترین ذینفع های این ائتلاف، ایران حسن روحانی، به عنوان رقیب تاریخی عربستان سعودی در منطقه، باشد؟ حکومت تهران از همان ابتدا خود را برای انجام عملیات نظامی علیه جهادگرایان دولت اسلامی بسیار مشتاق نشان داد.
ممکن است ایده این جنگ و شکل گیری ائتلاف به مثابه وزارت دفاع جامعه شیعیان در منطقه قلمداد گردد. دولت اسلامی تمامی دلسردی های جامعه سنی در زمان نخست وزیر نوری المالکی را، به اشتباه، انحصاری کرد.
این ظن بزرگ باعث تردید کشورهای حوزه خلیج فارس در ملحق شدن به اراده بین المللی و تقویت آن برای ازبین بردن داعش شد. با اینکه آنها برای مبارزه علیه داعش اعلام آمادگی کرده اند، ولی هیچ یک از کشورهای عربی تاکنون به طور رسمی وارد جنگ نشده است. بنا به دلایل سیاست داخلی آمریکا، مشارکت نظامی آنها تا مدت ها همچنان مسکوت باقی خواهد ماند.
حتی ایده استقرار نیرو در خاک عراق و سوریه نیز به دلیل حضور ایران چندان قابل توجه نیست. کشورهای غربی مانند ایالات متحده و فرانسه نمی خواهند نیروهای خود را در باتلاق داعش ازدست بدهند. کشورهای سنی حوزه خلیج فارس از ترس اینکه مبادا وارد همان مصائبی بشوند که نیروهای ایرانی شده اند، به اتخاذ چنین رویکردی حتی فکر هم نمی کنند.
اگر شرایط جدیدی را نیز به این وضعیت اضافه کنیم، این بازی سیاسی پیچیدگی های استراتژیک چشمگیری پیدا خواهد کرد که می تواند جنگ علیه داعش را بسیار طولانی و دشوار سازد: اینکه ایرانیان بخواهند در ازای همکاری تمام عیار با آمریکایی ها در این نبرد، خواهان بقای بشاراسد، به عنوان متحد ارزشمند خود در منطقه، شوند.
ایران معادلات کنونی منطقه را به مثابه یک بازی بزرگ شطرنج می بیند. دیپلماسی این کشور به شکلی فعال باعث شد تا یک دولت جدید که مدارای بیشتری نسبت به دولت نوری المالکی دارد زمام امور را به دست گیرد. این وثیقه سیاسی ازسوی کشورهای غربی مورد استفاده قرار گرفت تا به جنگ علیه داعش اعتبار و مشروعیت بخشند. مداخله بین المللی به مثابه یک همکاری و کمک کاملاً مشروع به کشوری قلمداد شد که ساختارها و واحدهایش به شدت ازسوی یک قدرت تروریست وحشتناک مورد تهدید قرار گرفته.
پس ایران نقش مهمی در ایجاد شرایط سیاسی برای جنبش و مداخله بین المللی علیه داعش ایفا نمود. ایران در چندین برهه زمانی در عراق این موج را ارسال کرد که تنها عامل در ایجاد ائتلاف های جدید سیاسی ای است که یک به یک درحال شکل گیری اند.
علی رغم پیچیدگی در شرایط سیاسی، هنوز برخی شخصیت های سیاسی در اروپا از یک دیدگاه رؤیایی برخوردارند. این بار نوبت به فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر خارجه آلمان، رسید. او گفت که هدف مداخله بزرگ کشورهای غربی این است که “کشورهای عربی، ترکیه، و ایران متقاعد شوند که لازم است با کمک یکدیگر علیه دولت اسلامی به مبارزه بپردازیم”.
وزیر خارجه آلمان برای رسیدن به این هدف تنها یک راه در سر دارد. او در کمال ساده لوحی گفت: “باید خصومت های قدیمی را کنار بگذاریم.” نتیجه بخش بودن چنین فرمولی حتی اگر مورد تأیید مقامات فرانسوی و آمریکایی ها نیز باشد، آن را با چنین موضع گیری ساده لوحانه ای بر زبان نخواهند آورد. بی شک آنها از مشکلاتی که در یکسو کردن منافع چهار قدرت بزرگ منطقه وجود دارند آگاه اند: آنکارا، تهران، ریاض و تل آویو.
منبع: اکونومیست، ۲۴ اکتبر