ای هاله نور! خداحافظ

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی


po_nabavi_01.jpg

امروز غلامحسین الهام سخنگوی رئیس جمهور که به دلیل توانایی های ذاتی و بی نظیرش، وزیر دادگستری شده است، در مراسم تودیع شرکت کرد. وی که شدیدا احساساتی شده بود، به روابط خودش با رئیس جمهور و عمق احساساتش نسبت به این « معجزه هزاره سوم» اشاره کرد. امروز ما نیز به اندازه الهام دلتنگ هستیم، به همین دلیل سخنان این موجود مورد الهام را که کمابیش شعری زیبا در رثای یک دوست و یک قطب و یک مولا و چند چیز دیگر بود، می خوانید.

من رییس‌جمهور را بسیار دوست دارم

…. و دوست‌داشتن هم گناه نیست

من محمود را دوست دارم و فاطی را

و دلم تنگ می‌شود

محمود! دلم تنگه، دلم واسه ات خیلی تنگه

و دلتنگی‌ام را نمی‌توانم پنهان کنم

چون دیگر دکتر را کمتر می‌بینم

و راه دل، از دیگر مسیرها جداست.

مثل مسیر انقلاب که از مسیر آزادی جداست

و ملت ما در راهپیمایی 22 بهمن، یک گام بلند برداشت

قرار بود این گام به قله های اتمی برسد

و قرار بود سمفونی هسته ای خوانده شود

و 22 هزار تن بگویند

انرژی هسته ای ، دویست تومن بسته ای

اما فعلا اکبرآقا سفارش زرشک پلوی هسته ای داده است

و قرار است ولایتی به جای مروارید، از مسکو خاویار بیاورد

من دلم برایش تنگ می شود

فاطمه دلش برایش تنگ می شود

من می گویم: فاطی! دیگر هاله نور را هر روز نمی بینم

و فاطی می گوید: و دیگر معجزه هزاره سوم را هر روز نمی بینی

و ما گریه می کنیم.

من و فاطی، من و قاطی!

دفتر رییس‌جمهور

نه خاستگاه و نه فرودگاه هیچ حزب، دسته و جریانی نبود

سعی کردیم راه دفتر به روی مردم بسته نباشد.

برای این کار هر روز راه را باز می کردیم

با بیل، با کلنگ، با دست، با تفنگ

و مردم می آمدند و یار در سفر بود

کسی نمی‌تواند او را کانالیزه کند.

او اصلا به هیچ صراطی مستقیم نمی شود، کانال را که بی خیال!

من می‌گویم کسی تصور نکند می‌تواند گوش دل رییس‌جمهور را مصادره کند

چرا که مصادره‌شدنی نیست.

گوش دل یعنی چه؟

واقعا منظور الهام از گوش دل چیزی بود، یا همینطوری از دهانش پرید؟

کسی نمی‌تواند حوزه‌ی دل و فکر کسی را که متعلق به ملت است مصادره کند

چرا که رییس جمهور متعلق به ملت و امانت جهان اسلام است

و هیچ کس نمی‌تواند او را محدود و کانالیزه کند.

او خودش محدود و کانالیزه هست

بیشتر از این؟

از ساحل دور می شویم

من و فاطی، بی هاله نور، بی معجزه هزاره سوم

ما سعی کردیم ساحل دفتر رییس‌جمهور را آرام نگه داریم

امواجی برخورد می‌کرد

سعی داشتیم با موج‌شکن این امواج را به آرامش تبدیل کنیم.

موج شکن گاهی مثل بیل می خورد توی سر امواج

و آنها باندپیچی می شدند، با عشق

موج‌شکن ما تا این حد ظرفیت داشت.

امیدوارم آقای شیخ‌الاسلام بتواند خیلی بهتر به این وظیفه عمل کند.

امروز می روم و از ساحل محمود آباد دور می شوم

اگرچه از محمود آباد هستم، اما در محدوده ولایت علی آباد هستیم

می روم تا از دور هاله نور را ببینم

مسوولیت سنگینی است و من علی‌رغم دلتنگی‌ام

کمی احساس سبکی می‌کنم.

مگر چه کاری کردم که احساس سبکی می کنم؟

دل من برای رییس‌جمهور می‌تپد.

ما در دفتر یک امانت داشتیم

چرا که تصور بر این است که در دولت نهم

آرمان‌های امام عملیاتی می‌شود.

من و فاطی برای عملیاتی شدن دلمان تنگ می شود

ما سعی داشتیم

وقت رییس‌جمهور را در راستای مصالح کشور تنظیم کنیم

وقتی که به آفریقا و آمریکای لاتین نرفته بود

و وقتی که در پشتکوه و علی آباد کتول پشت پایش را نمی خاراند

و وقتی که با آن لباس های لری و کردی و ترکمنی اش مثل شان پن ارادان دل ما را نمی برد

امید دارم اگر قصوری از من سر زده است بر من ببخشند.

وسع ما بیشتر از این نبوده است.

ای خدا! ای عشق! ای مولا، یا سیدی! یا ولی! یا بزرگوار

یا رزاق! یا قهار! یا فعال! یا قادر!

تو مثل کوهی و من مثل یک تکه ماکارونی خشک

ای قشنگ تر از پریا

ای که دنیا دیگه مثل تو نداره

نداره نمی تونه بیاره

ای همه چیز

کاش من سنگ بودم و تو من را شوت می کردی توی جوب


من تلاش دارم مسیر نوکری مردم را در پیش بگیرم

در هرجا که باشم این مسیر را ادامه خواهم داد.

ما از شما اطاعت می‌کنیم و تا آخر نیز اطاعت خواهیم کرد.

ای خاک بر سر من

ای افتخار بر تو

در پایان جلسه

دکتر الهام بتدریج کوچک و کوچک و کوچک شد

کاملا ذوب شد و محو

تلاش فاطی و سایر دوستان برای پیدا کردن وی به نتیجه نرسید

و اگر مثل شهرام جزایری پیدایش نشود

قرار است بزودی یک وزیر دادگستری دیگر به مجلس معرفی شود.