داستان کتک خوردن خانم شمس سی ساله به زبان خودش

نویسنده
فیروزه متین

» ورود مجلس به ماجرای حمله به دو زن بسیجی

در حالی که دمای هوای تهران به بالای ۴۵ درجه رسیده و شرایط برای زنانی که محکوم به پوشش اجباری هستند، بیش از مردان غیر قابل تحمل شده، مزاحمت دو زن بسیجی برای دو خانم در سطح شهر به بهانه “امر به معروف” با واکنش تند آنها مواجه شد و در ادامه با دخالت مردم، منجر به زد و خورد بین “ناهیان از منکر” و مردم عاصی از گرما شد. سالهاست که مداخله مکرر پلیس و عوامل بسیج و لباس شخصی در حریم خصوصی مردم و آزار واذیت سازمان یافته زنان و دختران به بهانه مبارزه با بدحجابی و گسترش فرهنگ “عفاف و حجاب”، به یکی از وظایف اصلی پلیس و عوامل حکومتی در سطح شهر تبدیل شده و هر از گاهی هم منجر به بروز واکنش هایی از سوی مردم می شود. به ویژه در این روزها از سال که دمای هوا با احتساب پوشش اجباری برای زنان به بیش از ۵۰ درصد می رسد و سلامتی جسمی و روحی آنان را شدیدا تهدید می کند. در آخرین نمونه از واکنش مردم، آنطور که رسانه های حکومت مدعی شده اند، یک زن بسیجی در حوالی پونک به خانمی که به تشخیص او حجاب مناسبی نداشته، توهین و تعرض زبانی می کند. این خانم که به گفته شاهدان پوشش نامناسبی هم نداشته، با ابراز کلافگی از دمای هوا و پوشش اجباری با بسیجی مزبور درگیر می شود وعاقبت به وی حمله می کند و آنطور که شاهدان گفته اند، “درس خوبی به او می دهد”. در همان روز، در حادثه ای مشابه در محله خانی آباد، دو زن چادری با ایجاد مزاحمت برای زن دیگری، به اصطلاح خود به او “تذکر لسانی” می دهند؛ اقدامی که خشم وی را در پی داشته و پس از حضور اهالی محل، موجب گوشمالی ناهیان می شود. براساس گزارش ها در نهایت با حمله نیروهای بسیج به مردم، پیکر دو زن چادری که کتک مفصلی هم خورده بودند، از زیر دست و پای مردم بیرون کشیده می شود.

این دو حادثه، در مجلس با واکنش طیف موسوم به پایداری و شخص روح الله حسینیان و در سطح رسانه ای دو سایت رجانیوز و فارس رو به رو شده است. فارس در اینباره با زن چادری مورد اول گفت و گو و ضمن معرفی او به نام “خانم شمس-سی ساله” ماجرا را از زبان او اینچنین تعریف کرده است: “مسیر برگشت من از محل کار به سمت منزل از محدوده میدان صادقیه تا میدان پونک است. ساعت حول و حوش ۵ بعدازظهر بود که نزدیک مرکز خرید پونک رسیدم. معمولاً هم اطراف مرکز خریدها و پاساژها پاتوق زنان و دختران بدحجاب است با یکی از این زنان بدحجاب مواجه شدم و مثل همیشه که بر حسب تکلیف دینی، با یک جمله به آرامی، امر به معروف می‌کردم به این خانم تنها یک جمله گفتم و آن این بود که «می‌شود حجابت را رعایت کنی». فقط و فقط همین یک جمله را گفتم که هنوز به نقطه آخر آن نرسیده بودم به یک باره، به سمت من حمله کرد و گلوی من را فشار داد و با دست دیگر شروع به چنگ انداختن به صورت من کرد. من هم که روزه بودم و هوا هم گرم بود احساس خفگی می کردم اما به هر طریقی که بود تلاش کردم بدن خودم را از دست‌های او جدا کنم. در حین حمله ور شدن به سمت من، فحاشی می‌کرد و می‌گفت که «آدمت می‌کنم، بی‌جا می‌کنی که به من حرف می‌زنی، کاری می‌کنم که دیگر جرأت نکنی به کسی بگویی حجابت را رعایت کن و… » بعد از اینکه خودم را از دست‌هایش جدا کردم به او پیشنهاد کردم که کانکس کلانتری آن سمت خیابان است، بیا برویم تو به خاطر حرف من از من شکایت کن و من هم از اینکه شما کتکم زدی شکایت می‌کنم هنوز جمله را به پایان نبرده بودم این بار بدتر از دفعه قبل به سمتم حمله ور شد و تلاش کرد چادر و روسری‌ام را از سرم بکشد هر چقدر او تلاش می‌کرد من هم مقاومت بیشتری می‌کردم حین این کار، بلند بلند فحاشی می‌کرد و می‌گفت «این تو هستی که باید حجابتو برداری، اینجا دیگه جای شماها نیست، این شماها هستید که باید از اینجا بروید، شماها چند نفری بیشتر نیستید، بمانید خودم چادر از سرتان می‌کشم و… » در این زمان دیگر صدای من هم بلند شده بود و تلاش می‌کردم که چادرم را روی سرم حفظ کنم و به لطف خدا هم این خانم نتوانست به هدفش برسد”.

“خانم شمسی سی ساله” افزوده است: “مردم هم بودند، حتی کانکس کلانتری هم در آنجا بود. اما مردم بیشتر رد می‌شدند و می‌رفتند تا اینکه وقتی زمان کشیده شدن چادر من شد و من صدایم بالا رفت یک آقایی از رهگذران آمد و آن خانم را از من جدا کرد و نجاتم داد. بعد از آن حدود بیست نفر دور ما جمع شده بودند که بیشتر آنها هم آقایان بودند. بعضی‌ها در همان حین، به جای اینکه نسبت به وضع فاجعه بار ظاهر آن خانم، معترض باشند به من یادآوری می‌کردند که دوره امر به معروف گذشته است و نباید به این خانم‌های با این ظاهر حتی نزدیک شد، خانمی به من می‌گفت “به تو چه ربطی داشته، هر کسی را در گور خود می‌خوابانند” آقایی می‌گفت “این زن اوضاعش معلوم است”. با اینکه چند روز از ماجرا گذشته اما هنوز آثار کوفتگی آن در سر و گردنم وجود دارد. در تعجبم که نیروهای پلیس در آنجا پس چه نقشی دارند، مگر نه اینکه امنیت منطقه را باید تأمین کنند؟ آن روز پلیس که از موضوع، مطلع نبود اما شلوغی بیست نفری در خیابان را که می‌دید می‌توانست حداقل عکس العملی نشان دهد. این خانم به حدی رفتاری عجیب و غیرطبیعی داشت که حتی اگر یک سوزن در اختیارش بود چشمان من را درمی‌آورد چه برسد به اینکه وسیله دیگری برای حمله داشت معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتاد. این خانم حتی زمانی هم که از دستش نجات پیدا کرده بودم فریاد می زد که “اگر یک بار دیگر ببینمت می کشمت، مگر یک بار دیگر نبینمت، زنده نمی‌گذارمت و… “.

او افزوده است: “تعدادی از مردم برای اینکه خطری دوباره از طرف آن خانم برای من نباشد من را تا منزل همراهی کردند ولی وقتی رسیدم خانه، خانواده به من گفتند که باید به سراغ کلانتری می‌رفتم و شکایت می‌کردم برای همین دوباره با خانواده به سمت محل اتفاق برگشتیم و سراغ کانکس کلانتری رفتم موضوع را توضیح دادم و از اینکه عکس‌العملی نشان نداده بودند گله کردم، آنها به من گفتند که حالا که این خانم رفته از چه کسی می‌خواهم شکایت کنم اما گفتم من شکایتم از مسئولان است نه از این خانم. پرسیدم گشت ارشادی که قبلاً روبروی این مرکز خرید می‌ایستاد کجاست؟ جوابم را این طور دادند که «دیگر گشت ارشاد جمع شده»؛ در حالیکه گشت ارشاد نقش بازدارندگی داشت. سربازی که در کانکس بود به من گفت که «ما فقط وظیفه داریم اینجا مراقب باشیم که دزدی انجام نشود!» بدحجاب‌ها وقیح شده‌اند باید کار فرهنگی بیشتری در جامعه صورت بگیرد. نباید به جایی برسیم که حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را فراموش شده بدانیم تا هر کسی هر طوری که می‌خواهد در جامعه اسلامی عمل کند”.

بسیجی زن حادثه خانی آباد نیز که فارس او را “معصومه فراهانی” معرفی کرده به فارس گفته: “من روزه بودم و برای اقامه نماز و صرف افطار، همراه با فرزند ۳ ساله‌ام به مسجد رفتیم ساعت تقریباً ۱۰ شب بود در مسیر که داشتم می‌آمدم داخل کوچه دو  نفر خانم را دیدم که روسری‌های خود را دور گردنشان انداخته بودند و داشتند به سمت ماشینشان می‌رفتند، ظاهرشان تعجب آور بود، اول سعی کردم با نگاه هشداردهنده، باعث شوم که حجابشان را رعایت کنند اما آنها نگاه طلبکارانه‌ای را تحویل من دادند، در مرحله بعد سعی کردم یادآوری کنم که آنها در کجا زندگی می‌کنند و فقط خطاب به آنها گفتم «ببخشید خانم‌ها آیا اینجا ایران نیست؟» جواب دادند که « ایرانه که ایرانه!» گفتم «به نظر شما نباید حداقل، تابع قوانین کشوری باشیم که در آن زندگی می‌کنیم؟» اما دیگر جواب این سوالم را ندادند و به جای آن مشت‌هایی بود که نثارم می‌کردند. اول که یکی از آنها دستهایم را گرفت و نفر بعدی با مشت به سر و صورتم می‌زد بچه‌ام کاملاً شاهد ماجرا بود و داشت زهره ترک می‌شد تا اینکه آقایی متدین آمد و فرزندم را بغل کرد و از ما کمی فاصله گرفت و بعد از آن، اوباش دور ما حلقه زدند و از آن بدحجاب‌ها پشتیبانی می‌کردند. در مقابل نیز بسیجی‌های محل به کمک من آمدند و من را از دست آنها نجات دادند. من خودم رزمی‌کار هستم اما چون هدف من دعوا با این افراد نبود و می‌خواستم امر به معروف کنم هیچ استفاده‌ای از توان بدنی خودم نکردم. من می‌خواستم در ماه مبارک رمضان، فقط به آنها یک گوشزد کوچکی داشته باشم که آن هم، زبانی بود”.

او افزوده است: “با کمک بسیجی‌های محل به کلانتری خانی‌آباد رفتیم اما حامیان آن خانم‌ها تلاش می‌کردند که من به خاطر کتک‌هایی که خورده‌ام رضایت بدهم ولی من شکایت کردم چون حرکت آنها غیرمنصفانه بود. من به پزشک قانونی رفتم و در آنجا نیز میزان لطمه‌ای را که خورده بودم ثبت شد و آن خانمی هم که بنده را مورد ضرب و شتم قرار داده بود و صورتم را به شدت، کبود کرده بود یک شب بازداشت شد و تنها با گذاشتن یک قبض برق منزل به عنوان وثیقه، آزاد شد در حالی که در خودروی این خانم، انواع سلاح سرد وجود داشت و از سوی دیگر نیز کاملاً در کوچه، کشف حجاب کرده بود، دو موضوعی که دو اتهام مجزا محسوب می‌شدند. فرزندم که هنوز از دیدن صحنه آن شب، به شدت مضطرب است خودم هم چون به نفس کاری که انجام داده‌ام ایمان دارم صدمات آن را می‌پذیرم هنوز کبودی‌های مشت‌های آن زن بدحجاب را هر روز با خودم در کوچه و خیابان‌های این شهر شلوغ می‌برم اما نمی‌گذارم امر به معروف و نهی از منکر در این شهر بمیرد”.

این دو حادثه که بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشته، به روح الله حسینیان، نماینده افراطی مجلس گران آمده به طوری که به گزارش ایرنا، وی در تذکری به رئیس جلسه گفته است: “وقتی به یک زن مسلمان هتاکی می شود عده ای برای پیگیری این موضوع کمیته تشکیل می دهند اما انگار برخی نسبت به اهانت به یک زن محجبه بی توجه هستند. طبق اصل ۶۷ قانون اساسی نمایندگان به قرآن سوگند خوردند که از حریم اسلام حمایت کنند. شاید شنیده باشید خبری را که برخی رسانه ها در روزهای گذشته منتشر کردند مبنی بر اینکه یک خانم محجبه در خیابان های تهران به یک خانم لاابالی و مبتذل تذکر داده و با این خانم محجبه برخورد شده است به وی مشت و لگد زده و چادر او را کشیده اند. چرا یک زن چادری در ماه رمضان در حال انجام وظیفه اش مورد گستاخی قرار می گیرد؟ اگر یک خانم مسلمان در یک کشور دیگر مورد هتاکی واقع می شد برخی یک کمیته تشکیل می دادند اما الان به یک خانم محجبه توهین شده است اما این افراد بی توجه هستند”.

 محمد رضا باهنر هم در پاسخ به او گفته است: “از کمیسیون فرهنگی و کمیسیون امنیت ملی می خواهم تا پیگیر موضوع اهانت به خانم محجبه ای شوند که درپی امر به معروف و نهی از منکر به وی اهانت شده است. خود آقای حسینیان هم که عضو کمیسیون اصل ۹۰ هستند می توانند پیگیر این موضوع باشند. این موضوع بسیار مهم است و باید گزارش آن در صحن علنی داشته باشیم تا دیگر این نوع حرمت شکنی ها ادامه پیدا نکند. حتما باید یک برخورد جدی و قاطعانه با این موضوع انجام شود”.

حسینیان که خود به خاطر رابطه نامشروع با زن شوهرداری در دادسرای تهران پرونده دارد، یک چهره افراطی و امنیتی است که پیش از این نام او بارها در پرونده قتل های زنجیره ای تکرار شده است.

همزمان با سخنان حسینیان در مجلس، سایت تسنیم، نزدیک به نیروهای امنیتی هم به نقل از سید علی طاهری سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس از بازداشت دو نفر در این ارتباط خبر داده و نوشته: “متاسفانه، ناجا یکی از ضاربان را با قید وثیقه‌ای که فقط یک قبض تلفن بود، آزاد کرده است. نیروی انتظامی در پیگیری مورد اول که در میدان پونک رخ داد، پیگیری چندان پررنگی نداشت اما در بازداشت ضارب خانم محجبه که آمر به معروف هم بود، خوب عمل کرد و توانست آن ضارب را دستگیر کند البته ضارب با رضایت خانم محجبه آزاد شد. در منطقه خانی‌آباد نیز یک خانم محجبه که به یک خانم بی‌حجاب امر به معروف کرده بود، مورد اهانت واقع و مورد ضرب و شتم قرار گرفت که ضارب پس از دستگیری توسط نیروی انتظامی و شکایت آن خانم محجبه، کلانتری با گرفتن یک «قبض تلفن» به عنوان وثیقه، فرد ضارب را آزاد کرد. عملکرد نیروی انتظامی در مورد اول بد نبود اما باید این موضوع رسانه‌ای می‌شد که نیروی انتظامی در حمایت از این خانم محجبه اقداماتی را انجام داده و ضارب را دستگیر کرده اما عملکرد نیروی انتظامی در مورد دوم اصلا درست نبود و نباید با یک قبض تلفن فرد ضارب آزاد می‌شد. قاطبه نمایندگان مجلس انتظار دارند که نیروی انتظامی با قاطعیت این موضوعات را پیگیری و با این گونه افراد برخورد قاطع داشته باشد نه اینکه آنها را با یک قبض تلفن آزاد کند. همچنین پیگیری‌های نیروی انتظامی نیز باید بدون ذکر نام متهم و مجرم رسیدگی شود، تا جامعه متوجه شود که نیروی انتظامی در دفاع از آمران به معروف قاطع و جدی است”.

 وی افزوده است: “جمعی از نمایندگان مجلس درباره عملکرد نیروی انتظامی در دفاع از آمران به معروف به وزیر کشور تذکر داده‌اند تا پیگیری‌ها و اقدامات نیروی انتظامی در این زمینه جدی‌تر شود”.

سایت رجانیوز هم که به جریان پایداری و حسینیان وابسته است، در مطلبی درباره حوادث مذکور نوشته: “کار فرهنگی، فرهنگ سازی و همه توجیهاتی که زیاد شنیده‌ایم به کنار، اما آیا نقش نیروی انتظامی در حفظ امنیت جانی ناهیان از منکر در همین حد است؟ از دور نگاه کردن و گرفتن قبض تلفن؟!قرار نیست همه خدمات نیروی انتظامی را زیر سئوال ببریم و یا هجمه‌های صورت گرفته به این نیرو برای اجرای طرح امنیت اخلاقی را فراموش کنیم اما وقتی کار به اینجا می‌رسد که دو زن چادری فقط بخاطر نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند، از مسئول حفظ امنیت جامعه انتظار می‌رود که نقشی فراتر از یک تماشاچی بازی کند. به نظر می‌رسد این خواسته بحقی باشد که از فرمانده نیروی انتظامی بخواهیم ورود جدی به مسئله داشته و یکبار برای همیشه مشکل بی‌توجهی بخشی از نیروهای تحت امرش نسبت به این موارد را برطرف کند. حال که این دو نمونه تاسف آور رسانه‌ای شده و قلب عموم مردم روزه‌دار و متدین جامعه را جریحه‌دار کرده است، این انتظار وجود دارد که فرمانده نیروی انتظامی نسبت به عملکرد سوال برانگیز نیروهایش پاسخی درخور بدهد. نیروی انتظامی را مخاطب قرار دادیم چون، به دیگران خیلی امیدی نیست. چه انتظاری می‌توان داشت از افرادی که فقط هنگام وقوع چنین حوادثی یادشان می‌افتد که باید کار فرهنگی کرد؟ افرادی که با افتادن آبها از آسیاب می‌روند دنبال کار و کاسبی‌شان و دوباره با ماجرای بعدی دم از کار فرهنگی می‌زنند. دو اتفاق دردآور پونک و خانی‌آباد چیزی فراتر از معضل بدحجابی و راه حل کار فرهنگی است. و حال که کار به اینجا کشیده است این نیروی انتظامی است که باید امنیت را تامین و با متخلفان وقیح شده برخورد کند”.