به نام ملت، به کام حاکمیت

عباس حکیم زاده
عباس حکیم زاده

مذاکرات پیچیده و فشرده ایران و ۶ قدرت جهانی همچنان در پیش است. تلاش تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی بر این است که در نهایت به زعم آن ها “توافقنامه ای خوب” حاصل شود. به طوری که ضمن “تضمین حقوق ملت ایران” برای برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای به نگرانی های جهانی از برنامه اتمی ایران نیز پاسخ مناسبی داده شود.

آن چه از مذاکرات جاری شنیده شده غرب فرمولی برای رسیدن ایران به نقطه گریز هسته ای دارد و سعی دارد که تکنولوژی های فعال و مواد حساسی که ایران در اختیار دارد به حدی برسد که در صورت تخطی احتمالی ایران، جامعه جهانی مدت زمان مناسبی برای جلوگیری از رسیدن ایران به نقطه گریز داشته باشند. همچنین آن ها در پی وضع نظارت هایی از طرف سازمان جهانی انرژی اتمی هستند که در کوتاه ترین زمان بتوانند تخطی احتمالی ایران را شناسایی کنند.

 

مذاکره برای حفظ غرور هسته ای حاکمیت

در سوی دیگر میز مذاکره آن چه مشخص است رهبری ایران فعلا از تلاش برای رسیدن به نقطه گریز ناامید شده است. اما در پی آن است که به برنامه سراسر ضرر و خسران جاه طلبی هسته ای جنبه ملی دهد و حفظ تکنولوژی ناقص حساس هسته ای را خواست و حق ملت ایران جا بزند. با وضعیت پیش آمده برنامه هسته ای ایران آن چنان بدون توجیه است که چنانچه تمام بخش هایی که در دو دهه اخیر ایجاد و راه اندازی شده اند برای همیشه تعطیل شوند هیچ گونه خسارتی به مردم و کشور وارد نخواهد شد.

از این رو آن چه در واقع در کشمکش پر پیچ و تاب مذاکرات مطرح هست، نه بحث “حقوق مردم ایران” که حفظ وجهه و غرور جاه طلبانه ی رهبر ایران و نیروهای سیاسی و نظامی تندرو همسو با اوست. جاه طلبی غیرمسئولانه ای که به قیمت ویرانی اقتصاد ایران تمام شده است. تلاش تیم مذاکره کننده ایرانی برای دستیابی به فرمولی که از یک سو متضمن این حس غرور و جاه طلبی باشد و از سوی دیگر ناقض فرمول گریز هسته ای غرب نباشد تلاشی سخت، طاقت فرسا و پیچیده است؛ تلاشی که اگر به نتیجه برسد و از آن نتیجه زندگی روزمره مردم منتفع شود در نوع خود درخور تقدیر است.

 

مطالبات و حقوق مردم

مهم ترین نکته این مذاکرات برای مردم ایران رها شدن از زیر بار کمرشکن فشارهای اقتصادی است که بخشی از آن ناشی از تحریم های بین المللی است. در واقع برای عموم مردم اهمیتی ندارد که چند سانتریفیوژ نسل چندم قرار است در کدام مرکز هسته ای ایران بچرخد و ذخیره اورانیوم غنی شده چه سرنوشتی پیدا کند. آن چه برای مردم مهم است این است که به هر صورتی فشارهای اقتصادی از زندگی آن ها کم شود.

به هر روی، چه این مذاکرات به نتیجه برسد چه نرسد آن چه مهم است توجه ویژه جامعه مدنی به حقوق مسلم و واقعی مردم ایران است. حق آزادی های مدنی و اجتماعی، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن آزادنه، حق زیست شرافتمندانه، حق برخورداری از سبک های متنوع زندگی، حق آزادی پوشش، حق شفافیت از طرف حاکمیت، حق زندگی آزادانه و… لیست بلندبالایی از حقوق مسلمی که روزانه و به صورت سیستماتیک در حال نقض شدن است. لیستی که “حق برخورداری از تکنولوژی حساس هسته ای” در هیچ کجای آن جایی ندارند.

تا به امروز و بنا به حساسیت و تاثیرگذاری مسئله هسته ای، و یا حداقل به چنین بهانه ای، تنها مسئله سیاست خارجی و حل و فصل این منازعه در دستور کار اصلی دولت بوده و مسائل و مطالبات مهمی چون حقوق بشر و آزادی های اجتماعی و سیاسی تا حد زیادی به فراموشی سپرده شده است. رشد صعودی اعدام ها، تداوم بازداشت روزنامه نگاران و فعالان مدنی، عدم گشایش در وضعیت زندانیان سیاسی و رهبران در حصر جنبش سبز و فشارهای اجتماعی بر زنان و جوانان موید این موضع است.

 

پیگیری مطالبات حقوق بشری از دولت و حاکمیت

اما به نظر می رسد امروز بیش از گذشته فضا برای پیگیری مطالبات بر زمین مانده مردم از دولت و حاکمیت و تلاش دولت برای برآورده کردن آن ها آماده است. از یک سو در دو سال گذشته دولت فرصت یافته تا به صورت کامل مستقر شود و بر امور تسلط پیدا کند. بهبود اندک شاخص های اقتصادی و اعتبار به دست آمده برای دولت از طریق مدیریت پرونده هسته ای جایگاه آن را در ساختار حاکمیت بهبود بخشیده است. از این رو دولت می تواند در پیگیری مطالبات حقوق بشری موثرتر از قبل ظاهر شود.

از دیگر سو نیز جامعه مدنی ایران در این مدت با خلاص شدن از فضای فوق العاده امنیتی، بیش از پیش خود را باز یافته و در پیگیری مطالباتش متشکل تر از قبل شده است. نزدیک شدن به انتخابات مجلس و خبرگان و کاسته شدن تدریجی از حساسیت پرونده هسته ای خواه ناخواه موجب طرح و برجسته شدن سایر وعده های زمین مانده دولت خواهد شد. از همین رو نیروهای مدنی و سیاسی خواهان تغییر می توانند در پیگیری حقوقی که بیشتر توسط بخش متصلب حاکمیت در حال نقض شدن هستند نقش موثرتری ایفا کنند.