“دین” در آثارش تحت تأثیر فضاسازی های سورئالیست ها، کاراکترهای برهنه اما فاقد جنسیت خود را اغلب در پسزمینه هایی از خرابه های شهرها و مناظر خشک و لم یزرع تصویر می کرد. آثار او انگار ترجمان ساده و قرن بیستمی نقاشان تلخ اندیش و نشانه گرایی چون “بروگل” و “بوش” در لفافه ای از شوخ طبعی مدرن و امروزین بودند…
درباره ابنر دین
آیینه های جادویی
نام “ابنر دین” شاید به گوش نسل جدید چندان آشنا نیاید، اما بی گمان او از بهترین کارتونیست های مطبوعاتی اواسط قرن بیستم آمریکا است. هنرمندی که به خاطر شیوه طراحی مردم پسند خود که کامیک های تجاری معمول را به خاطر می آورد مورد بی توجهی بسیاری از هنرشناسان دوران خود قرار گرفت و وجوه شخصی و درونی آثار در واقع غیر معمول اش کمتر مورد توجه واقع شد.
”ابنر دین” با نام اصلی “ابنر اپستاین” برادرزاده “جیکوب اپستاین” مجسمه ساز معروف آمریکایی بود که در سال 1910 به دنیا آمد. سال های نوجوانی را بی هیچ حادثه خاص پشت سر گذاشت و در سال 1931 از مدرسه دارتموث فارغ التحصیل شد تا کمی بعد به عنوان دانشجو در “آکادمی ملی طراحی” دوره تحصیلات عالی را بیاغازد. همزمان، کار خود را به عنوان طراح و تصویرساز تبلیغاتی شروع کرد و به همکاری با نشریات معتبری چون “نیویورکر” و “اسکویر مگزین” پرداخت. تصویرسازی های اش برای “1984” اثر جورج اورول در مقاله ای راجع به این نویسنده در نشریه ”لایف” شهرت و اعتبار فراوان برای اش به ارمغان آورد.
اولین کتاب مجموعه کارتون “دین” با نام “راه درازی است تا بهشت” سال 1945 با مقدمه ای از “فیلیپ وایلی” نویسنده و منتقد مشهور منتشر شد. وایلی در دیباچه خود برای اولین بار وجوه پنهان آثار “دین” را به دقت تشریح و تبسیط کرد و جایگاهی ورای یک کارتونیست ادیتوریال معمول آنطور که دیگران می پنداشتند برای او قائل شد.
”دین” در آثار خود خصوصاٌ در این کتاب، تحت تأثیر فضاسازی های سورئالیست ها، کاراکترهای برهنه اما فاقد جنسیت خود را اغلب در پسزمینه هایی از خرابه های شهرها و مناظر خشک و لم یزرع تصویر می کرد. آثار او انگار ترجمان ساده و قرن بیستمی نقاشان تلخ اندیش و نشانه گرایی چون “بروگل” و “بوش” در لفافه ای از شوخ طبعی مدرن و امروزین بودند. انسان های لخت و بی هویتی که گاه تنها با سرهای غیر عادی شان معنا می گرفتند، سرهایی که بعضاً به شکل تخم مرغ، کتاب، آهن پاره یا چیزهای دیگر درمی آمدند. پلیسی که جز کلاه پلیس بر سر، چیز دیگری بر تن ندارد تنها پلیسی ساده نیست، وجودی بی معنا است که سعی دارد تا با کلاه خود نشانه ای بر تمایز خود با حیوانات بسازد و اغلب این کوشش چه بی ثمر است. در پیچیده ترین و گنگ ترین کارتون های “دین” هم بیننده بخشی از واقعیت وجود تنها و بحران زده خود را در پس اثر احساس می کند.
“وایلی” اشاره می کند که آثار “دین” در نگاه اول فکاهه های رایج می نمایند، خصوصاً که با همان روش طراحی شده اند و معمولاً شرحی پای اثر، آن را کامل می کند اما بر خلاف کارتون های فکاهه که شرح در آنها نقطه پایان تصویر و اوج شوخی است، تصویر در آثار “دین” با شرح خنده دار زیرش تمام نمی شود و در ذهن بیننده –گاه در چند جهت- ادامه می یابد. در نزدیک ترین آثار دین به کارتون های فکاهه هم فضاسازی های او و تنهایی کاراکترها در برهوت های ترسناک که پسزمینه را می سازند، حسی پوچگرایانه و بسیار متفاوت از جریان رایج کارتون مطبوعاتی آن روزگار به بیننده می بخشند.
”دین” پس از این کتاب، هفت عنوان دیگر طی شانزده سال بعد منتشر ساخت که آخرین آنها با عنوان “مردمان برهنه” در سال 1963 گزیده ای از آثار چهار کتاب قدیم ترش بود و بهترین کارتونهای او را با کاراکترهای لختی که در موقعیت های آبزرد درگیر با قواعد جهان مدرن بودند شامل می شد. نگاه سیاه و شخصی او به کارتون، الهامبخش هنرمندان بسیاری در نسل های بعد شد که طنز سیاه را ژانر کاری خود قرار دادند.
”کلیفتون فدیمن” روشنفکر و نویسنده صاحب نظر آمریکایی در باره هنر “دین” گفته است: “تصاویر او مانند آیینه های جادویی بازتابنده وجوه کج و معوج پنهان شخصیت ما هستند که بر سطح صاف آیینه های عادت و روزمرگی قادر به دیدن شان نیستیم.“
ابنر دین عاقبت در سال 1982 چشم از جهان فرو بست.