رشید اسماعیلی عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) در گفتگو با روز به تحلیل چرایی فشار بر عبدالله مومنی سخنگوی این سازمان برای اعتراف در دادگاه روز دوشنبه پرداخته است. اسماعیلی در مورد اتهاماتی که به مومنی و سازمان ادوار تحکیم وحدت وارد شده است میگوید: “سازمان ما خائن است یا آنها که با سازمان دادن بزرگترین تقلب انتخاباتی و با کودتای رسمی اینگونه به رای و اعتماد ملت ایران خیانت کردند؟”
متن این گفتگو را در ادامه میخوانیم.
سه ماه از بازداشت عبدالله مومنی میگذرد، اکنون بعد از سه ماه بازداشت و چهل روز بی خبری مطلق آقای مومنی در دادگاه حضور پیدا کرده است و متنی را به عنوان “اعتراف” قرائت کرده؛ برداشت شما از این متن و از کل این دادگاه چیست؟
بخشی از پاسخ در خود پرسش شما مستتر است، فردی را سه ماه در شرایط ایزوله در سلول انفرادی و تحت انواع شکنجه های جسمی و روحی نگه داری می کنند و بعد آن فرد با چهره ای در هم شکسته به دادگاه می آید ومی گوید وکیل نمی خواهم و متن از پیش نوشته ای را قرائت می کند.خب تا اینجایش داستانی است که بارها در جمهوری اسلامی و رژیم های مشابه اتفاق افتاده است، اما وقتی وارد متن قرائت شده می شویم به نکات جالبی بر می خوریم. به نظر من آنچه در این متن آمده بود اعترافات آقای مومنی نبود بلکه در واقع اعتراف دولت کودتا علیه خودش بود، اعتراف به اینکه بر خلاف تمامی ادعا ها در مورد وجود آزادی بیان، آزادی فعالیت سیاسی “تا پیش از دست بردن به شمشیر” و تحمل دگر اندیشان سیاسی حاکمیت تاب تحمل هیچ حرکت سیاسی قانونی و مسالمت آمیزی علیه خودش را ندارد. شما به متن نگاه کنید. متن به گونه ای تنظیم شده که گویا طرح آقای عبدالله نوری به عنوان نامزد ریاست جمهوری از طرف سازمان ادوار جرم بوده! یا حتی حمایت از آقای کروبی و طرح مطالبات مربوط به حقوق شهروندی جرم بوده! اکنون بر همه روشن شده است که این دادگاهها فاقد هرگونه ارزش حقوقی است. آنچه شایسته تحلیل است انگیزه های سیاسی این قبیل محاکمات است. پیام این دادگاهها واضح است: اگر در داخل ایران زندگی می کنید حق هیچ گونه فعالیتی که به منافع مافیای نظامی – امنیتی حاکم لطمه بزند و سلطه نظامیان بر منابع قدرت و ثروت را به مخاطره افکند را ندارید.
بخش عمده ای از اعترافات آقای مومنی در مورد نقش ایشان در جنبش دانشجویی بود. این بخش را چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید این احتیاج به توضیح ندارد که عبدالله مومنی از درخشان ترین چهره های جنبش دانشجویی، نه تنها طی یک دهه اخیر بلکه در تمام طول تاریخ جنبش دانشجویی بوده است. او و هم دوره ای هایش نقش ویژه ای در حاکم کردن پارادایم دموکراسی و حقوق بشر در دانشگاهها داشته اند. مومنی یکی از رهبران حرکت جنبش دانشجویی به سمت استقلال از تمامی جناحهای قدرت بود. دفتر تحکیم وحدت که زمانی بازوی حاکمیت در دانشگاهها بود به همت امثال مومنی به سنگر آزادیخواهی تبدیل شد. خب مسلما این گناهی نیست که اینان به سادگی از کنار آن بگذرند. بخش زیادی از بغض و کینه نهادهای امنیتی نسبت به آقای مومنی ناشی از همین است. مومنی چه در دوران حضورش در تحکیم و چه در دوران فعالیتش در سازمان دانش آموختگان موی دماغ حاکمیت بوده است به همین دلیل آنها از فرصت کودتا برای تسویه حساب با او استفاده کردند. برای اثبات بی بنیاد بودن تمام اتهامات علیه مومنی فقط به یک مورد اشاره می کنم آن هم بحث سفر به آلمان است؛ سفری که هرگز انجام نشده! این سناریوی خنده دار آدم را به یاد دروغهای ناشیانه باند سعید امامی در قضیه فرج سرکوهی می اندازد.
طی این مدت اتهامات زیادی متوجه سازمان ادوار تحکیم شد پاسخ سازمان به این اتهامات چیست؟
سازمان مواضع رسمی خود در مورد این اتهامات را در بیانیه های شورای مرکزی تشریح کرده است. این اتهامات چیز تازه ای نیست. سازمان از سال 84 به این سو شدیدا تحت فشار بوده است، ما در یک مورد در سال 86 شاهد حمله مسلحانه به دفتر سازمان و بازداشت آقای مومنی و چند تن دیگر از اعضای شورای مرکزی بودیم. در حال حاضر نیز علاوه بر آقای مومنی که سخنگوی سازمان است دکتر احمد زید آبادی دبیرکل سازمان هم در وضعیتی نا مشخص و نگران کننده در زندان به سر می برد. اما نکته جالب توجه ایراد اتهام خیانت و غیر قانونی بودن به سازمان دانش آموختگان و دیگر احزاب اصلاح طلب است. این اتهامات را دولتی ایراد می کند که در خیانت به منافع و منابع ملی و نقض قانون و حقوق شهروندی همتایی در تاریخ معاصر ایران لا اقل از مشروطه بدین سو نداشته است. دولتی که چوب حراج به منافع کشور زده و با دیپلماسی خیانت بار خود سهم ایران در خزر را به مخاطره انداخته. آقایان مدام از عزت در جهان دم می زنند اما ذلت از این بیشتر که همسایگان شمالی ما و شریک سیاسی عمده آقایان یعنی روسیه ما را برای اجلاس تعیین تکلیف دریای خزر دعوت نکنند؟ ذلت از این بیشتر که حالا نه تنها امارات متحده عربی که افغانستان هم به خاک میهن مان چشم طمع دوخته و در مورد آب هیرمند و چند مورد دیگر ادعاهای ارزی مطرح می کند؟ سازمان ما خائن است یا آنها که با سازمان دادن بزرگترین تقلب انتخاباتی و با کودتای رسمی اینگونه به رای و اعتماد ملت ایران خیانت کردند؟ ما غیر قانونی و خائن هستیم یا آنها که دختران و پسران ایرانی را در خیابانها ربودند و در بازداشتگاههایشان مورد شکنجه و تجاوز قرار دادند و به قتل رساندند؟ ما غیر قانونی و خائن هستیم یا آنها که در روز روشن مردم را به گلوله بستند؟ خودتان قضاوت کنید، مردم خودشان قضاوت می کنند، تاریخ قضاوت می کند و زمانی محکمه ای مستقل و عادل نیز قضاوت خواهد کرد.
شما تاثیرات میان مدت و بلند مدت این دادگاهها بر افکار عمومی و فضای سیاسی کشور و همچنین آیندۀ سیاسی امثال آقای مومنی را چگونه ارزیابی می کنید؟
مسلما این دادگاهها نهایتا به ضرر رژیم کودتا تمام خواهد شد، بحمد الله کودتا چیان دچار اضمحلال عقل سیاسی شده اند. اینگونه اقدامات شکافها در حاکمیت را افزایش خواهد داد و سرانجام منجر به شکاف در قوه سرکوب هم می شود. در مورد امثال آقای مومنی هم نهایتا این دادگاهها نتیجه ای جز محبوبیت بیشتر نخواهد داشت. مومنی محبوب بود محبوب تر هم شد. مومنی سخنگوی بی مزد و منت همه حذف شدگان و همه قربانیان حقوق بشر بوده، هست و خواهد بود. در غیاب موقت او دوستان و همفکرانش این وظیفه خطیر را بر عهده خواهند گرفت، مومنی دیر یا زود به میان ما باز می گردد و همان نقش منحصر به فرد و بی همتا برای سازمان دانش آموختگان را ایفا می کند. زمانی و در دوره بازداشت سال 86 بازجو به مومنی گفته بود “شما یا باید چفیه به گردن بیاندازید و ذوب در ولایت شوید یا از این کشور بروید” ما اما نه چفیه به گردن می اندازیم و نه میهن مان را ترک می کنیم. ما می مانیم و به مبارزه علیه کودتا و به تلاش برای آزادی میهن مان از یوغ اشغال نظامیان ادامه می دهیم. مومنی برای ما نماد چنین منش و مبارزه ایست.