یکی از شعارهای حکومت اسلامی ارج نهادن به طبقههای ضعیف جامعه بوده و هست که به واقع با همین وعدهها حرکتهای انقلابی پرولتاریای اسلامی در سال 57 به ثمر نشست و سبب سقوط رژیم پهلوی در ایران شد. به تعبیر دیگر میتوان انقلاب اسلامی را انقلاب پرولتاریای اسلامی نامید که حاکم شدن طبقه کارگر بر امور خویش با حکمیت دین اسلام از اهم بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیتالله خمینی بود.
اما پس از گذشته سی سال از آن شعارهای انقلابی نزد پرولتاریا شاهدیم که وضع قوانین جدید سمت و سوی دیگری گرفته و طبقه بورژوازی را بیدغدغهتر و آزادتر از پیش ساخته است.
تصویب قانون جدید کار که اخیرا به صورت عجیب در مجمع تشخیص مصلحت به تصویب رسیده است، بیتوجه به نظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی که تنها مکان قانونگذاری ست، مرگ امنیت شغلی طبقه کارگر را در پی خواهد داشت.
فردا روز دیگر هیچ یک از کارگران بیترس از حیات کاری خویش به کار مشغول نخواهند شد و تمرکز کاری وجود نخواهد داشت و ازین پس وهم اخراج و بیکاری جایگزین مسئولیت کاری خواهد گردید.
ماده 21 قانون کار تصریح میکند که کارگر در صورتی که فوت کند، بازنشسته شود و یا به از کار افتادگی کلی دچار شود و یا اینکه بالاخره قراردادش به تمام رسیده و ذکر عدم تجدید در قراردادش تاکید شده باشد، کارفرما حق دارد ادامه همکاری با کارگر را خاتمه دهد؛ در حالی که در بند جدید تصویبی، کارفرما این حق را قائل خواهد شد در صورتی که تولید صنایعاش رو به کاهش گذاشت، بیدغدغه عواقب مالی و صنفی و محدودیت در اخراج، عذر کارگر را بخواهد.
البته فقها و بزرگان مجمع تشخیص مصلحت و نیز وزیر کار دولت نهم تصویب این بند از قانون کار را موجب افزایش تولید در کشور میدانند که با تعدیل نیرو به تشخیص کارفرما امکان ادامه حیات صنایع با توجه به شرایط پیشرو و بحرانهای اقتصادی فراهم میشود؛ اما عیان است که قانونگذاران “تشخیص مصلحت” از طرف دیگر بام افتادهاند و حقوق کارگر را در قانون جدید لحاظ نکردهاند که بسیاری از کارشناسان امور اقتصادی نیز به تصویب این بند جدید اعتراض کرده و آن را غیرکارشناسی میدانند که قطعا به ضرر کارگر تمام خواهد شد.
هرچند آقای جهرمی، وزیر کار دولت مهرورز نهم این روزها تلاش میکند که تصویب قانون جدید را تکراری جلوه دهد که به قول ایشان صورت مسئله کمی تغییر کرده، اما بسیاری از صاحب نظران و از جمله دبیرکل خانه کارگر آنرا پاک کردن صورت مسئله میدانند که دولتمردان در تلاش برای افزایش تولید در کشور کارگران را قربانی اول این طرح خواهند کرد که به واقع نیز چنین خواهد شد.
باری، روزهایی فرا رسیده است که برخلاف ادعاهای بنیانگذاران انقلاب که پرولتاریای اسلامی را مظهر شکوفایی اقتصادی و قدرت یک کشور اسلامی میدانستند، امروز به هیچ گرفته شده و طبقه بورژوازی صنعتی و مالکان هر روز فربهتر میشوند که این رویه هیچگاه نه در شعارهای اغواگر حکومت اسلامی در سالهای اول انقلاب بوده است و نه در گفتار مقامات عالی رتبه نظام مدعی مردمسالاری دینی که هنوز هم بر سر آن شعارها اصرار دارند و مدعی هستند.
سخن گزاف نیست منبعد در جمهوری اسلامی بگوییم: زنده باد بورژوازی اسلامی!