عقاید یک نویسندهی استوار…
الاهه نجفی
سه سال پیش هفتهنامهی معتبر آلمانیزبان دیسایت (Die Zeit) بخش فرهنگیاش را به هاینریش بل اختصاص داده بود و از خوانندگان کتاب در آلمان و در اطریش پرسیده بود: هاینریش بل کجاست؟ معنی واقعی این پرسش میتوانست این باشد که شش دهه بعد از پایان جنگ جهانی دوم هاینریش بل آیا هنوز نویسندهای است معاصر؟
حاصل آن بحثها را امروز، در بیست و پنجمین سالگرد درگذشت هاینریش بل میتوانیم در یک جمله خلاصه کنیم: هاینریش بل را جامعهی کتابخوان آلمان از یاد برده است. تنها نشانی که از او باقی مانده، در کتابهای درسی دورهی دبیرستان دانشآموزان آلمانی است که هر سال دربارهی «عقاید یک دلقک» یا «آبروی از دست رفتهی کاتارینا بلوم» انشاء مینویسند.
لو کوپلف، گونتر گراس، و پسران هاینریش بل تابوت او را حمل میکنند
وقتی در سال ۱۹۷۲ نوبل ادبی به هاینریش بل تعلق گرفت، در همان سال هم عدهای از منتقدان اعلام کردند این جایزه در واقع به ادبیات آلمان بعد از جنگ جهانی دوم تعلق گرفته است. با این حال اگر کسی بخواهد ادبیات آلمان را در فاصلهی بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۵ بررسی کند، ناگزیر است به آثار هاینریش بل بپردازد.
ادبیات بعد از جنگ آلمان را بدون هاینریش بل نمیتوان تصور کرد. و وقتی که کتابهای او را یک خوانندهی ایرانی به دست بگیرد، اگر با فرهنگ آلمان آشنایی داشته باشد تعجب میکند که چگونه ممکن است زندگی روزانهی آلمانیهای متعارف در شهرهای کوچک بین کلن و بن برای دیگران تا این حد جالب باشد که بتواند دنیای ذهنی آنها را درک کند و به قول منتقدان ادبیات داستانی با این اشخاص به «اشتراک در تجربه» برسد و با آنها همدردی کند و تفاهم داشته باشد.
مهمترین موضوع رمانهای هاینریش بل، زندگی دردناک انسانهای متعارف بود. این انسانها که از برخی لحاظ زندگی متوسط و گاه حقیرانهای دارند پی معنا و دلیلی برای زندگیشان میگردند و بیشتر آنها به هیچ چیز و به هیچ کس نمیتوانند باور داشته باشند. بیایمانی بزرگترین مشکل ضدقهرمانان داستانهای هاینریش بل است.
هاینریش بل و گونتر گراس در سال ۱۹۷۳
هاینریش بل هم نویسندهای بود جستجوگر. او به نظامی که آمریکاییها بعد از جنگ به آلمان شکستخورده، ویران و تجزیه شده تحمیل کرده بودند اعتقاد نداشت و به مسیحیت و به کلیسا هم اعتقاد خود را از دست داده بود. او به جستجوی پاکی بود. او از فرهنگ ریا و تظاهر در طبقهی متوسط آلمان بیزار بود و اعتقاد داشت که انسان میبایست مسئولیت اعمال خود را بپذیرد. هاینریش بل با این فکر مخالف بود که مردم آلمان بیگناه هستند و همهی فجایع جنگ را هیتلر به وجود آورده است.
بل یک نویسندهی اخلاقی و متعهد بود و همین انتظار را هم از هموطنانش داشت. با این حال اخلاقی که او از آن دفاع میکرد با اخلاق مسیحی از زمین تا آسمان تفاوت داشت. هاینریش بل بر خلاف آنچه که وانمود میکنند، قصد نداشت وجدان بیدار آلمانیها باشد. او اعتقاد داشت که باید وجدان انسانها بیدار شود، نه اینکه یک نفر وجدان یک ملت را نمایندگی کند.
هاینریش بل برای ادبیات یک وظیفهی تاریخی قائل بود. اعتقاد داشت که ادبیات داستانی میبایست ناگفتههای تاریخی را بیان کند. «عقاید یک دلقک» که نخستین بار در سال ۱۹۶۳ منتشر شد، چنین کتابی است. عقاید دلقکی به نام «هانس شنیر» که با کلیسای کاتولیک و مقدسات و با سیاستمداران قدرتمند و فاسد خودش را درمیاندازد، از بل چهرهی یک نویسندهی آنارشیست را ارائه میدهد. بل در این اثر فقط روایتگر ذهنیات قهرمان داستانش است؛ داوری نمیکند و کسی را محکوم نمیکند؛ فقط دردها و زخمها و ریشههای مشکلات انسان را نشان میدهد.
هاینریش بل نوجوانی خود را در جمهوری وایمر گذرانده بود و با سرشکستگی آلمانیها و اغتشاش و بیقانونی آن دوران آشنا بود. در جنگ جهانی دوم در خط مقدم جبهه جنگیده بود و کشت و کشتار و خفت و گرسنگی را از نزدیک تجربه کرده بود. او بعد از جنگ با سیاستهای کونراد آدناور ( Konrad Adenauer) که به دوران سازندگی معروف شد به شدت مخالف بود.
بعدها دراوج درگیریهای فراکسیون ارتش سرخ آلمان (RAF) با بانفوذترین رسانهی زمان خودش، یعنی با بنگاه انتشاراتی اشپرینگر ( Springer) درگیر شد. هواداری او از چریکهای «ار، آ، اف» آنقدر آشکار بود که مأموران اطلاعاتی آلمان خیال میکردند به چریکها پناه داده است و در سال ۱۹۷۲ به خانهی او ریختند.
نگرش تاریخی، همراه با ورود به موضوعات سیاسی روز باعث شد که هاینریش بل به سرعت به شهرت برسد.
هاینریش بل، ایلزه آیشینگر و گونتر آیش از نویسندگان حلقه ادبی گروه ۴۷
اما مخالفتهای زیادی را هم میبایست تحمل کند. او آثارش را به شکل «توالی نوشتار» میدید و منظور او از «توالی نوشتار» این بود که هر داستان و رمان تازهای که از او منتشر می شود از نظر مضمون و سبک در ادامهی اثر قبلی است. به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد درگذشت هاینریش بل، در آلمان مجموعه آثار او همراه با نقدها و تفسیرهای هفت منتقد برگزیده در ۲۷ جلد منتشر شده است. ناشر تلاش کرده با بازنشر مجموعه آثار این نویسندهی استوار و انساندوست چگونگی «توالی نوشتار» در آثار او را نشان دهد.
بازخوانی آثار هاینریش بل ما را با نویسندهای معترض آشنا میکند که به جای آنکه با کلمات بازی کند و به لفاظی پناه آورد و از واقعیتهای ملموس زندگی بگریزد، بیش از هر چیز به زندگی روزانهی انسان نظر دارد و با دردها و رنجها و اندیشهها و آرزوهای او آشناست.
هاینریش بل در شانزدهم جولای ۱۹۸۵ در خانهی ویلاییاش در کرویتسر، لانگنبرویش بعد از یک دوره بیماری طولانی و اعتیاد به مورفین درگذشت.
نقل از رادیو زمانه