مالک یک کارخانه اتوبوسسازی اقرار میکند که او کار روزمرهاش را دوست دارد. هر روز به دفتر خود در مرکز شهر میرود و چای سفارش میدهد و به سرکارگرهایش دستور میدهد و کاغذها را امضاء میکند.
بهمن عشقی، مالک کارخانه میگوید: “به نظر میرسد مشغول کار هستم، درست است؟ اما در واقع دارم دعا میکنم معجزهای شود و اقتصاد ما نجات پیدا کند یا اینکه یک احمقی پیدا شود و بیاید کارخانهام را بخرد.”
سالها رهبران ایران تحریمها را بیاثر میدانستند اما حالا که راضی به مذاکره بر سر برنامه هستهای شدهاند تصدیق میکنند که تحریمها، خصوصا آنهایی که در سال ۲۰۱۰ بر مبادلات مالی بینالمللی وضع شده درآمد ارزی را کاهش داده و اقتصاد کشور را به زانو درآورده است.
این در سخنان حسن روحانی در نیویورک هم مشهود بود که عنوان کرد باید خیلی سریع بنبست هستهای ایران حل شود، شاید ظرف مدت سه یا شش ماه. با اینکه ممکن است برای این اقدامات دلایل سیاسی داشته باشد اما او و مقامات دیگر اقرار کردهاند که تحریمها به کشور آسیب زده است.
آقای روحانی و آقای ظریف بطور علنی از شدت مشکلات ارزی نگفتهاند اما اقتصاددانان غربی اعتقاد دارند نقطه بحران بسیار نزدیکتر از آن است که قبلا تصور میشد، شاید در عرض چند ماه. خبرنامههای ایران گزارش دادهاند که دولت میلیاردها دلار به طرفهای خصوصی، بانکها و شهرداریها بدهکار است.
به خاطر تحریمها فروش نفت که ۸۰ درصد درآمد دولت را تشکیل میدهد نصف شده است. احمدینژاد عنوان کرده بود که کشور ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد که این رقم در سال ۲۰۱۳، ۸۰ میلیارد دلار تخمین زده شد. سه چهارم این مقدار نیز در کشورهای مختلف که نفت ایران را خریداری کردهاند مسدود شده است. طبق قانون تحریمها این پول فقط میتواند برای خریداری کالا از همان کشورها استفاده شود.
حتی دسترسی به ۲۰ میلیارد بقیه نیز آسان نیست. به خاطر مشکلات پیش آماده در سیستم انتقال پول الکترونیک یا سوئیفت، پول باید به صورت فیزیکی و نقدی منتقل شود. این روش نیز با مشکلات بسیار زیادی از جمله هدف قرار گرفتن توسط دزدها مواجه است.
آقای عشقی ۴۳ ساله که خود تجارتش را به راه انداخته میگوید که برای چهار ماه دیگر اندوخته مالی دارد. پس از آن اگر تغییری رخ ندهد باید به شهر فقیرنشین ملایر برود و به باقی ۱۰۰ کارگرش از ۲۰۰ نفر که نیمی از آنها را سال گذشته اخراج کرده بود، بگوید کارخانه را باید تعطیل کند. او میگوید تحریمها آنقدر هزینه را بالا برده است که هر اتوبوس را با ضرر میفروشد.
آقای عشقی پیش از تحریمها به بانک سر کوچهاش میرفت و اعتبارنامهای را برای وارد کردن قطعات از چین امضاء میکرد و با کارمندان بانک چای میخورد و ظرف مدتی کمتر از یک ساعت پشت میزش برمیگشت. اما حالا همه چیز فرق کرده و این روند بسیار مشکل شده است.
شریک او در چین با مشتریانی در اروپا نیز کار میکند که ممکن است اگر بفهمند با ایران تجارت میکند او را کنار بگذارند و اگر آمریکا از این موضوع آگاه شوند میتوانند او را جریمههای سنگینی کنند. آقای عشقی میگوید: “آنها با من مثل یک معشوقه رفتار میکنند که باید پنهانش کنند.” به همین دلیل شریک او از طریق یک نفر سوم کار میکند. او مجبور است تمام پول را از طریق بانکی در دبی بپردازد. او از اینجا ریال را به یک صرافی که شعبههایی در کشورهای دیگر دارد میدهد و ده درصد هم بخاطر این انتقال میپردازد. او میگوید: “همین هفته پیش یکی از این صرافیها ناپدید شد و ۱۶۰ هزار دلار از من دزدید.”
پول آرام آرام به چین میرسد و بعد کارخانه قطعات را بار میزند. آنها قول میدهند این کار ده روزه انجام شود اما دو ماه طول میکشد.
میگوید در ماه ژوئیه که اوباما گفته بود تحریمهایی علیه کسانی که با بخش خودروسازی ایران همکاری کند وضع کرده است نزدیک بود سکته کند. او میگوید: “من ۱۰۰ خانواده را در شهری که هیچ کس کار ندارد غذا میدهم. آقای اوباما رهبران ما را تحریم میکند یا ما را؟”
بخاطر تحریمها سوپرمارکتها پر از مواد کم کیفیت چینی شده است. یک تحلیلگر میگوید: “ما مانند عراق برنامه نفت در برابر غذا نداریم. ما برنامه نفت در برابر آشغال داریم”.
محمدصادق جهانصفت، اقتصاددان میگوید، دولت توسط کشورهایی که از تحریمها سود میبرند ربوده شده است، بخصوص چین که بدترین شریک اقتصادی است که ایران تا به حال داشته است.
منبع: نیویورک تایمز - 30 سپتامبر2013