نبرد ایران علیه اسلام‌گرایی تندرو

هافینگتون پست
هافینگتون پست

» تحلیل هافینگتون پست

آجه سوبول

پس از “پیشرفت‌های محدود” در مذاکرات ژنو پیرامون برنامه هسته‌ای مناقشه‌آمیز تهران که مظنون به دستیابی به سلاح اتمی است، مذاکرات با گروه شش کشور در ماه فوریه از سر گرفته خواهد شد. جامعه بین‌المللی فرصتی را تا پایان ماه ژوئن برای رسیدن به یک توافق میان دو طرف تعیین کرده. با این حال، با توجه به وضعیت بین‌المللی و به ویژه پیشروی‌های داعش که دشمن ایران نیز محسوب می شود، آیا به نظر نمی‌رسد که کفه ترازو به نفع حکومت دین‌سالار شیعه تهران درحال تغییر است؟

 

ایجاد ائتلاف مصلحتی در نبرد علیه داعش

داعش علی‌رغم تحمل چندین شکست ازسوی پیشمرگ‌های کرد و بمباران‌های ائتلاف، همچنان درحال پیشروی است. این سازمان اسلام‌گرای سنی فوق تندرو، با توجه به اراضی گسترده‌ای که در سوریه و عراق از آن خود کرده، دولت کارآمدی که روی کار آورده، و منابع عظیمی از هیدروکربن که تحت کنترل گرفته، اکنون بیش از پیش به یک دولت واقعی شباهت یافته است. این سازمان‌دهی سرسختانه این امکان را از این پس برایش فراهم آورده که دامنه عمل خود را بسط داده و به طور مستقیم لبنان، اردن، و اسراییل را مورد تهدید قرار دهد؛ علاوه برآنکه دشمن شیعه همیشگی خود، ایران را نیز از نظر دور نگاه نداشته و در سراسر جهان نیز دستور جهاد علیه “صلیبیون” را صادر کرده است.

در راستای این نبرد، کشورهای غربی درتلاش اند تا با ایران به یک ائتلاف مصلحتی برسند و این مسأله می‌تواند سطح خواسته‌های آنان در مذاکرات فعلی را به شکلی چشمگیر کاهش دهد. این رویکرد از منظر تاکتیکی می تواند در کوتاه مدت به عنوان یک گزینه درنظر گرفته شود، ولی برعکس، از منظر استراتژیک، یک اقدام کاملاً تصادفی محسوب می شود.

 

داعش، درختی که جنگل جهادگرایی را پنهان ساخته

حتی اگر داعش درحال حاضر هولناک ترین گروه در جمع گروه های جهادگرای سنی به حساب آید، اینکه صرفاً روی آن متمرکز شویم، یک اشتباه بزرگ است. درحقیقت، در این نبرد که به هیچ نبرد دیگری شبیه نیست، کشورهای غربی و متحدان شان با جمعی از سازمان ها و نهادهای پرانشعاب با زیرمجموعه های مختلف روبرو هستند که خط مشی شاخه های سیاسی و نظامی شان تفاوت های فاحشی با یکدیگر دارد. در میان این گروه های شبه نظامی، پیکارجویان به راحتی می‌توانند از یک گروه به گروه دیگر جابجا شوند. درواقع خط مشی اسلام گرایان و متحدان شان براساس شرایط و مصلحت تغییر می کند. و به لحاظ میزان خطر در نزد هر یک از این سازمان ها، القاعده همچنان دارای توان بسیاری در ایجاد دردسر است، چرا که شاخه یمنی آن مسؤولیت سوءقصد در فرانسه را برعهده گرفت.

ولی به واقع این گروه ها تنها بخشی از مشکل را شامل می شوند. پشت سر این شبه نظامیان تا دندان مسلح، دولت هایی حضور دارند که از اقدامات آنها حمایت می کنند و بودجه لازم را در اختیارشان قرار می دهند. در همین راستا، انگشت اتهام به سوی ترکیه اردوغان و همچنین قطر است. بدون انجام اقدامات محکم و قاطع در سطح سیاست بین المللی، هیچ گام مؤثری برداشته نخواهد شد.

 

بحران سوریه و عراق و نبرد میان تندروهای سنی و شیعه

بُعد دیگر این مسایل را نیز نباید از نظر دور نگاه داشت. درحقیقت، نبردی خونین از سیزده قرن پیش در اسلام آغاز شده که در آن اصولگرایان هر دو اردوگاه شیعه و سنی صف آرایی کرده اند. این نبرد پس از مداخله ایران در درگیری های سوریه و عراق ابعاد جدیدتری به خود گرفت. دیدگاه های سلطه گرایانه و سیاست مذهبی تهران برای جهادگرایان سنی در سراسر جهان به مانند یک کاتالیزور تحریک کننده پرقدرت عمل کرده است؛ به طوری که رضا پهلوی که در تبعید بسر می برد دراین خصوص گفت حکومت دین سالار شیعه “بخشی از مشکل است، نه بخشی از راه حل”.

این اصولگرایی دووجهی درواقع دو روی یک سکه است و هر یک عاملی برای تغذیه دیگری است که حتی می توان گفت خط سیرشان با یکدیگر همسوست. بهترین مثال، جنبش اسلام گرای حماس است که قدرت را در نواز غزه در دست دارد: علی‌رغم ماهیت سنی این جنبش، حامیان آن، قطر، به عنوان پشتیبان اخوان المسلمین، و ایران شیعه اند.

 

ایران و ارتباط اش با تروریسم بین المللی

با اینکه حملات روزهای اخیر در خاک فرانسه ازسوی جهادگرایان سنی انجام شده، ولی نباید قتل ها، آدم‌ربایی‌ها، و موج سوءقصدهایی که در خاک فرانسه و لبنان طی سال های ۱۹۸۰ انجام شد را فراموش کنیم که تماماً توسط تهران و شاخه مسلح اش حزب الله صورت گرفت. نباید بیهوده به خود امید دهیم: اگر می بینیم که جمهوری اسلامی فعلاً اطلاعاتی را درخصوص گروه های جهادگرای سنی دراختیار ما می گذارد، این به دلیل اتخاذ رویکرد صلح جویانه ازسوی آیت الله‌ها نیست، بلکه صرفاً برگرفته از محاسباتی است که آنها برای بهبود وضعیت خود انجام داده اند. این مسأله حداقل به آنها کمک می کند که با کمترین هزینه از شرّ رقبای خطرناک خود که مانعی در اجرای طرح های سلطه گرایانه و فتوحات‌شان است خلاص شوند. آنها به ویژه به دنبال کاهش شدت تحریم‌های گروه شش کشور علیه برنامه اتمی‌شان اند که از این پس دیگر نیازی به مخفی کردن ماهیت نظامی آن نیست و بزودی نیز به نقطه غیرقابل بازگشت خواهد رسید.

علی رغم آنکه جامعه بین المللی درحال حاضر درگیر عرصه های مختلفی، ازجمله دیپلماتیک و نظامی شده، ولی وقوع دو رویداد باعث گشته تا نگرانی های جدیدی ایجاد شود: فعال شدن مجدد جمهوری اسلامی و متحدانش. ابتدا مرگ دادستان آلبرتو نیسمان، که مسؤولیت انجام تحقیق درخصوص سوءقصد مرکز همیاری یهودیان در سال ۱۹۹۴ در بوئنوس آیرس را برعهده داشت. تمامی شاخص‌ها نشان از دست داشتن تهران و حزب الله در قتل وی دارد. او را درحالی که گلوله‌ای به سرش اثابت کرده بود، در حمام خانه‌اش یافتند. قرار بود نیسمان به طور رسمی پرده از ارتباط میان کریستینا کیرشنر، رییس جمهور آرژانتین، و ایران بردارد. فعلاً مقامات ترجیح می دهند در قتل وی از واژه “خودکشی” استفاده کنند.

دوم آنکه نیروهای مسلح اسراییل توانستند سوءقصد مشترک شبه نظامیان حزب الله و پاسداران جمهوری اسلامی در منطقه جولان سوریه را خنثی کنند. ایران و حزب الله خسارات سنگین بسیاری، ازجمله مرگ یکی از ژنرال های سپاه و فرزند عماد مغنیه را متحمل شدند. عماد مغنیه یکی از مسؤولان اصلی حمله به اردوگاه دراکار بود که در سال ۱۹۸۳ در لبنان علیه سربازان فرانسوی انجام شد و ۵۸ کشته برجای گذاشت. اکنون این نگرانی وجود دارد که حکومت دین سالار شیعه تهران درصدد انتقام‌جویی برآید. درچنین شرایطی، این امکان بعید نیست که تهران به غیرنظامیان یهودی یا غیریهودی در خارج و به ویژه در فرانسه حمله کند؛ همان طور که قبلاً نیز این کار را انجام داده.

 

نمی توان بین تهران و داعش یکی را انتخاب کرد

در چنین نبرد جدیدی که دارای ابعادی جهانی است، به نظر می رسد کشورهای غربی استراتژی مشخص و تعریف شده‌ای ندارند. از یک سو، تهران و ترکیه نگران پیروزی کردها در رویارویی علیه جهادگرایان هستند که شاید به خواسته‌ای برای ترسیم سرحدات جدید تبدیل شود و به تدریج در نزد دیگر اجتماعات کرد تعمیم یابد.

درست به مانند ائتلاف با اتحاد جماهیر شوروی در نبرد علیه نازی ها و متحدین در خلال جنگ جهانی دوم، جریانی وجود دارد که در مبارزه علیه داعش از ائتلاف با تهران حمایت می کند. ولی در این خصوص یک تفاوت فاحش وجود دارد. در آن دوران، شوروی هنوز بمب اتمی دراختیار نداشت. درصورت وارد شدن به این راه به همراه ایران، دیگر راه بازگشتی نخواهد بود و دیگر به هیچ وجه نمی توان تهران را از اشراف یافتن بر تمامی حوزه های اتمی برحذر داشت.

درحقیقت، جمهوری اسلامی درگیر وضعیتی سخت و طاقت فرسا شده: ابتدا به لحاظ اقتصادی که به شدت از تحریم‌های بین‌المللی و کاهش قیمت نفت متضرر گشته و پس از آن، به لحاظ نظامی، چرا که در باتلاق سوریه و عراق گرفتار آمده. آیت‌الله‌های تهران علی‌رغم عدم حسن نیت در سازش با کشورهای غربی، دارای قدرت مانور بسیار محدودی هستند. آنها گزینه دیگری جز بازنگری خواسته های اتمی خود ندارند، ولی برای این منظور، گروه شش کشور باید متحد و مصمم ظاهر شود، زیرا وقت به شدت تنگ است.

همچنین در این رویارویی‌ها، نباید میان اصولگرایان سنی و اصولگرایان شیعه تفاوتی قائل شویم. باید ریشه بدی را مورد حمله قرار داد، نه اینکه صرفاً خود را درگیر یکی از شاخه های آن کنیم. زیرا اگر داعش بدون داشتن ارتش مدرن تا این حد خظرناک ظاهر شده، تجسم کنید یک ایران اتمی با ایدئولوژی منجی گرایانه‌اش تا چه حد می‌تواند خطرناک ظاهر شود.

منبع: هافینگتون پست، ۲۰ ژانویه