کلاوس هکینگ
همین طور که آفتاب طلوع می کند و نور خود را بر تنگه هرمز می تاباند، قایق هایی را می بینیم که یکی پس از دیگری با غرش موتورهای پرقدرت شان که می تواند تا ۷۰ کیلومتر در ساعت سرعت داشته باشد، وارد بندر می شوند. اینجا بندر خصب است: بندری در استان مسندم از ممالک پادشاهی عمان که بخش عربی تنگه هرمز را در جنوب این تنگه تشکیل می دهد. ده ها قایق در کنار بندر توقف کرده اند که در هر یک از آنها دو نفر حضور دارند. بسیاری از آنها روی صورت خود حوله انداخته تا از گزند آفتاب و آب شور محفوظ بمانند.
قاچاقچیان در ساحل ایران از تاریکی هوا بهره می برند تا به صورت مخفیانه و به شکلی غیرقانونی از تنگه هرمز عبور کنند. آنها ۵۰، ۶۰، ۷۰ یا ۱۰۰ کیلومتر را برای رسیدن به اینجا در دریا طی کرده اند؛ بدون نور و در برابر امواج بلند؛ به ویژه اینکه شب گذشته باد شدیدی می وزید. آنها روی قایق های خود چادر خاکستری تریلی کشیده اند تا از دید دزدها یا گاردهای ساحلی مخفی بمانند. این درحالی است که عبور آنها از این تنگه مشهور به سختی و از لابلای نفتکش های غول آسا، ناوهای جنگی، و کشتی های کانتینربر انجام می شود.
تنگه هرمز یکی از مهم ترین آبراه های جهان است و به عنوان مسیر خروجی ذخایر بزرگ خاورمیانه به سوی کشورهای جهان شناخته می شود: روزانه ۱۷ میلیون بشکه نفت خام، معادل یک سوم مصرف جهانی، از این تنگه که عرض آن در برخی قسمت ها به ۴۰ کیلومتر هم نمی رسد عبور می کند.
آیت الله های حکومت تهران همچنان به تهدیدهای خود دایر بر بستن تنگه هرمز ادامه می دهند: آخرین آنها به سال ۲۰۱۲ بازمی گردد که غرب تحریم های خود علیه جمهوری اسلامی را در چارچوب اختلافات بر سر برنامه هسته ای این کشور تشدید کرده بود. این تحریم ها از مهم ترین دلایلی هستند که باعث می شوند قاچاقچیان در قایق های تندرو به رفت و آمد مشغول باشند. آنها صبح ها با دسته های اسکناس به خصب می آیند و در راه بازگشت، قایق های خود را با آنچه ۷۷ میلیون شهروند ایرانی به آن نیاز دارند و از طرق قانونی نمی توانند آن را تأمین کنند، پر می کنند: آیفون، قطعات اتومبیل، ماشین لباسشویی، سیگار مارلبرو،…
برای بندر خصب با ۱۹ هزار نفر جمعیت، فعالیت قاچاقچیان یک نعمت بزرگ به شمار می رود. هر روز صبح، زمانی که ایرانیان از راه می رسند، این دهکده ماهیگیری رونق می گیرد. پس از آن، وانت ها یکی پس از دیگری از راه می رسند و بارانداز از کارتن های مختلف پر می شود: تلویزیون های کره ای، جاروبرقی های ژاپنی، پوشک بچه آمریکایی، و سیگارهای گوناگون از سراسر جهان. پس از آن، تریلی های هجده چرخ مملو از کالا نیز از دوبی می رسند. مسیر تا دوبی ۳ ساعت بیشتر طول نمی کشد و رأس الخیمه نیز در نیمه راه قرار دارد.
محمود می گوید: “قبلاً مستقیماً به دوبی یا رأس الخیمه می رفتم، ولی در آنجا تقریباً دیگر کالایی یافت نمی شود.” فشارها بر ایران در زمینه رویارویی هسته ای ازسوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا افزایش یافته و از سال ۲۰۱۲ پرداخت های بین المللی ازطریق سیستم سویفت بانکی دیگر امکان پذیر نیست و همین مسأله باعث رونق بیشتر بازار در امارات متحده شده است.
براساس برآوردهای انجام شده توسط گمرک ایران، در سال ۲۰۱۰ یک سوم کالاهای وارداتی به صورت مخفی وارد کشور شده و ارزش آن به بیش از ۱۰ میلیارد یورو می رسد. ازنظر محمود، درآمد حاصل از این راه با توجه به اینکه هر شب جان خود را به خطر می اندازد ناچیز است. او می گوید که برای هر محموله ۵۰۰ هزار تومان [۱۵۰ یورو] دریافت می کند.
در خصب از او و امثال او به خوبی استقبال می شود. او آزادانه می تواند خرید کند. اکنون این بندر کوچک به دلیل تحریم های اعمال شده علیه تهران به جایگاه جدیدی برای مبادلات بازرگانی با ایران تبدیل شده.
محمد عبدالله الشهی، مسؤول بازرگانی استان مسندم، دراین خصوص می گوید: “قایق هایی که قبلاً به دوبی و رأس الخیمه می رفتند، اکنون به خصب می آیند. در گذشته ۲۰ قایق ایرانی به این بندر می آمد، ولی اکنون این تعداد گاهی به ۳۰۰ قایق یا بیشتر نیز می رسد و برخی در اینجا بسیار متمول شده اند.”
اکنون ویلاهای مجلل و تازه ساخت، با تراس و ستون های گچبری شده، به علاوه اتومبیل های ب ام و سری ۷ و لندرورهای آخرین مدل در برخی محله ها مشاهده می شود. یکی از فروشندگان اتومبیل می گوید که برخی روزها تا ۲ میلیون دلار فروش دارد. گاهی اوقات تریلی های حامل اتومبیل مستقیماً وارد قایق های تندرو می شوند.
پس از اینکه تحریم های جدیدی ازسوی غرب علیه ایران اعمال گردید، اقتصاد این کشور نسبتاً متحمل رکود سختی شد. حکومت در زمان رییس جمهور سابق محمود احمدی نژاد واردات بیش از ۷۰ قلم “کالاهای تزئینی” را ممنوع اعلام کرد تا ارز از کشور خارج نشود: ماشین لباسشویی، کاغذ توالت، موبایل، شوفاژ، سی دی، کفش… درواقع تحریم ها برای بندر خصب و قاچاقچیان به مثابه یک نعمت اقتصادی بود. چند روز پس از آن، قایق ها از کالا اشباع شدند.
محمود گاهی به توصیه های یک فرد گوش می دهد: امشب نیروی انتظامی ایران در کنار نیروهای ویژه گشت زنی در نزدیکی ساحل حضور خواهد داشت. این مسأله می تواند خطرات بسیاری به همراه داشته باشد. محمود می گوید: “معمولاً ۱۰۰ هزار تومان [۳۰ یورو] برای هر محموله به پلیس می دهیم و آنها هم اجازه عبور می دهند.” ولی او رییس نیروهای ویژه را نمی شناسد.
او می گوید: “اوایل چون پولی پرداخت نمی کردم، اغلب پلیس مرا می گرفت.” و پس از اینکه او را با محموله ای از خاویار دستگیر کردند، به زندان افتاد. او می گوید: “ببینید مچ دستم را شکستند. مرا دوازده ساعت آویزان کرده بودند.” محمود پس از ۶۱ روز آزاد شد و دستانش کم کم بهبود یافتند. او که چهار فرزند دارد، بلافاصله قایق جدیدی خریداری کرد. ولی فهمید چه باید بکند. اکنون “شیرینی” هر سفرش را کنار می گذارد.
تا همین چند سال پیش، ساکنان خصب در خانه های رسی زندگی می کردند و تا سال های ۸۰ حتی یک جاده آسفالت نیز به سوی این شهر کوچک که در میان کوهستان جای گرفته وجود نداشت. اکنون خصب از وضعیتی که سیاست جهانی ایجاد کرده بهره می برد: احداث یک جاده آسفالت ساحلی که به مرز امارات متحده می رود. کامیون ها به رایگان می توانند در این مسیر رفت و آمد کنند.
با این حال، ریال ایران از چند ماه پیش تاکنون شرایط مناسبی ندارد. در ازای پرداخت اسکناس هایی که چهره درهم گرفته آیت الله خمینی را به همراه تعداد زیادی صفر بر روی خود دارند، کالای زیادی نمی توان دریافت کرد و به دلیل تحریم های اعمال شده درخصوص نفت، ارزش “خمینی” روز به روز بیشتر کاهش می یابد.
سال گذشته طی یک شب نرخ رسمی تبادل دلار به ریال دو برابر شد: دلار ۱۲۰۰ تومانی به ۲۴۰۰ تومان افزایش یافت. اکنون قیمت آن در بازار سیاه ۲۷۰۰ تومان است و تا ۳۰۰۰ تومان نیز می رسد. فروشندگان اتومبیل در خصب برای هر دلار ۳۰۰۰ تا ۳۳۰۰ تومان طلب می کنند؛ البته اگر اصلاً بپذیرند که “خمینی” دریافت کنند.
اکنون این شهر به شدت نگران معجزه اقتصادی خود است. هیچ چیز برای شرکت های مستقر در خصب به مانند آرام شدن تنش های هسته ای میان ایران و جامعه جهانی سخت نیست. و این درحالی است که ایران پس از پایان یافتن دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و به قدرت رسیدن حسن روحانی در ژوئن ۲۰۱۳ موضع دیگری اتخاذ کرده و به شکلی قابل توجه آماده سازش شده. به هر حال، شرکت غول پیکر “اپل” از هم اکنون اعلام کرده که آماده است تا در ایران حضور گسترده ای داشته باشد.
با فرا رسیدن شب، منطقه بازرگانی خصب خالی می شود و تقریباً تمامی مغازه ها می بندند. عمانی ها اتومبیل های شاسی بلند و جیپ های خود را در ساحل خصب پارک کرده اند. مردان شنا می کنند و زنان با لباس های سیاه وسایل پیک نیک را می چینند. در چند صد متری آنان، ایرانیان در قایق های تندروی خود آماده عزیمت می شوند. قاچاقچیان چادر تریلی را روی کارتن هایی که حاوی کالاهای گوناگون اند می کشند.
صدای مؤذن در دوردست شنیده می شود. محمود نیز مشغول نماز شده؛ شاید از خالق خود تقاضای کمک می کند. سپس موتورها روشن می شوند و قایق ها یکی پس از دیگری، بدون چراغ، به سوی دریا حرکت می کنند و در دل تاریکی فرو می روند. آنها فردا صبح به همین جا باز خواهند گشت.
منبع: دی سایت، ۲۹ دسامبر