توماس اردبرینک
حسن روحانی ده سال پیش در میانه مذاکرات هستهای با اروپاییها کاری کرد که هیچ دیپلمات ایرانی قبل از آن نتوانسته بود انجام دهد.
دیپلماتهای غربی که آنجا حاضر بودند میگویند، او تلفن همراه خود را درآورد و شماره دوست و همکار قدیمی خود آیتالله خامنهای، رهبر ایران را گرفت و او را متقاعد کرد که ایران نیاز دارد غنیسازی اورانیوم را متوقف کند. نتیجه این تماس تلفنی تنها توافق هستهای بین ایران و غرب در یازده سال گذشته بوده است.
استانیسلاس دولابوله، دیپلمات فرانسوی که آن هنگام درمذاکرات حضور داشت میگوید: “روحانی نشان داد که در ساختار سیاسی ایران یک بازیگر محوری است. او تنها کسی بود که میتوانست چیزی شدیدا غیرمحبوب را به رهبران دیگر بفروشد.”
در ایران و غرب خوشبینی زیادی وجود دارد که روحانی 64 ساله بتواند مذاکرات جدی هستهای را دوباره شروع کند. نوری المالکی نخستوزیر عراق گفته است که روحانی آماده مذاکره مستقیم با آمریکا است و دولت اوباما نیز میل به مذاکرات دوجانبه را ابراز کرده است.
روحانی در کمپین تبلیغاتی و همچنین در هفتههای اخیر به کرات نگرانی خود را از وضعیت وخیم اقتصاد ایران ابراز کرده و وعده داده که لحن تند و تاکتیکهای نادرست محمود احمدینژاد را جبران کند. اما سئوال اینجاست که او در انجام این کارهای چقدر میتواند موفق باشد.
تمام رئیسجمهورهای ایران باید به رهبر ایران پاسخگو باشند. اما این تنها محدودیت قدرت او در سیاست پیچیده جمهوری اسلامی نیست. ظهور و سقوط احمدینژاد هشداری است در مورد طبیعت ناپایدار قدرت رئیسجمهور در ایران.
آقای روحانی پس از شکست مذاکرات در سال 2005 از سنتگرایان شکست خورد و از لحاظ سیاسی کنار گذاشته شد. منتقدانش او را به خیانت متهم کردند و گفتند که ضعف نشان داده اما هوادارانش عملکرد او را منطقی توصیف میکردند. اما او توانست بار دیگر خود را از پایین به بالا بکشد. اگر او بخواهد کشور را به مسیر اعتدالی که از آن سخن گفته سوق دهد، میبایست با همان نیروهایی که او و احمدینژاد را شکست داد سازش کند.
آقای روحانی در شهر کویری کوچکی در یک خانواده بازاری و روحانی متولد شد و از سن 13 سالگی تحصیلات خود را در حوزه علمیه قم آغاز کرد. او در همان جا با بسیاری از کسانی که بعدها از شخصیتهای محوری جمهوری اسلامی شدند دوست شد.
پس از آن در دانشگاه تهران حقوق خواند و در مشهد دوره سربازی خود را گذراند که همانجا با آیتالله خامنهای آشنا شد.
در سال 1978 به انگلیس میرود و در دانشگاه لنکستر حقوق اسلامی درس میدهد. وی قرار بود برای ادامه تحصیل به هاروارد برود که انقلاب شروع شد و او برای پیوستن به آیتالله خمینی به پاریس رفت.
روحانی که شدیدا باهوش بشمار میآمد به خاطر تواناییش در برقراری وفاق بین نیروهای مخالف هم مشهور بود. نزدیکان او میگویند آقای روحانی تقریبا در تمام تصمیمات سیاست خارجی ایران در سه دهه گذشته نقش مستقیم داشته است. او یکی از سه نفری بود که با رابرت مکفارلین که پنهانی در سال 1986 به تهران آمده بود ملاقات کرد.
اما نزدیکان روحانی هشدار دادهاند که او بالاتر از همه چیز یک مسلمان شیعه است و زندگیش را وقف جمهوری اسلامی کرده و هرگز به آن خیانت نمیکند.
یکی از نزدیکان او میگوید: “دشمنان ما نباید از روحانی انتظار کوتاه آمدن داشته باشند. تحریمها و فشارهای دیگر موضع ما را تغییر نمیدهد. روحانی به گفتگو با غرب علاقه دارد نه تکگویی. او آماده دستیابی به یک زمین مشترک است اما فقط اگر طرف مقابل هم آماده رسیدن به زمینه مشترک باشد.”
وی ادامه میدهد: “چیزی که اکنون مهم است این است که انتخاب آقای روحانی فرصت جدیدی برای غرب بوجود آورده است. پیشنهادم این است که قدر این لحظه را بدانند.”
منبع: نیویورک تایمز - 26 ژوئیه 2013