خانواده های سه زندانی سیاسی در مصاحبه با روز در مورد وضعیت سلامت این زندانیان ابراز نگرانی کردند و خواهان رعایت حقوق قانونی آنها شدند.
خانواده حکیمه شکری، از حامیان مادران عزادار که همچنان در بند 209 زندان اوین و در سلول انفرادی به سر می برد، به روز گفتند در بی خبری به سر می برند و خانواده و وکیل حسین رونقی ملکی نیز به روزخبر دادند که این زندانی سیاسی باید تحت جراحی قرار گیرد اما تاکنون مسولان با مرخصی او حتی برای درمان نیز مخالفت کرده اند.
خانواده محمد نوری زاد نیز به روز گفتند این نویسنده علیرغم اینکه در حال سپری کردن دوران محکومیت خود است اما در بند 2 الف سپاه و در انفرادی به سر می برد.
همزمان سایت کلمه از مخالفت وزارت اطلاعات با آزادی نازنین خسروانی خبر داد. براساس این گزارش “قرار بود نازنین خسروانی که از حدود ۱۰۰ روز پیش در بازداشت به سر می برد با وثیقه 300 میلیونی از زندان آزاد شود اما وزارت اطلاعات با آزادی وی مخالفت و آن را به بعد از برگزاری دادگاه این روزنامه نگار موکول کرد.11 بهمن قرار بود دادگاه خانم خسروانی برگزار شود که به دلیل حضور نیافتن نماینده دادستانی این دادگاه به تعویق افتاد اما قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب مقرر کرد این روزنامه نگار با وثیقه 300 میلیونی آزاد شود که این وثیقه بعد از مدتی به 600 میلیون تومان افزایش یافت اما با وجود تامین وثیقه توسط خانواده این روزنامه نگار در نهایت وی آزاد نشد.در پیگیری های صورت گرفته توسط وکیل نازنین خسروانی تاریخ جدید دادگاه وی 19 بهمن ماه تعیین شده است.”
وضعیت وخیم حسین رونقی ملکی
خانواده و وکیل حسین رونقی ملکی در مصاحبه با روز از وضعیت وخیم جسمی این زندانی سیاسی خبر دادند.
زلیخا موسوی، مادر آقای رونقی ملکی می گوید: دوشنبه هفته گذشته با حسین ملاقات کردیم وضع روحی اش خوب بود اما مریض است و کلیه اش به شدت مشکل دارد. خودش می گفت او را برای عکس و آزمایش برده اند و دکتر گفته باید کلیه اش را جراحی کند.
خانم موسوی می افزاید: متاسفانه دیگر از آن روز خبری از حسین ندارم چون در بند 350 تلفن ها قطع است. من باز امروز راهی تهران می شوم که روز دوشنبه تهران باشم و بتوانم او را ملاقات کنم.
حسین رونقی ملکی معروف به بابک خرمدین، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر از 22 آذر سال گذشته در شهرستان ملکان بازداشت شد. او به 15 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
خانواده آقای رونقی ملکی، ساکن شهرستان ملکان هستند و برای ملاقات با حسین باید از ملکان به تهران بیایند.
مادرش می گوید: بچه ام است؛ پاره تنم است چه بکنم؟ مدام می روم و می آیم پی گیری هم میکنیم جواب خاصی نمی دهند. خیلی از زندانیان به مرخصی آمده اند اما ما هر چه درخواست می دهیم قبول نمی کنند. حسین تا کنون یک روز هم به مرخصی نیامده؛ حتی برای درمان هم مرخصی نمی دهند با این حال باز برای دادستان نامه نوشته و درخواست کرده ایم برای درمان کلیه اش مرخصی بدهند.
خانم موسوی سپس با اشاره به قطع تلفن های بند 350 می گوید: تلفن نیست و تنها خبری که می توانیم از حسین بگیریم ملاقات های کابینی است. من کیلومترها و ساعت ها در ماشین طی می کنم تا برسم و خبری از پسرم بگیرم. الان هم واقعا نگران وضعیت او هستم؛ باید جراحی شود اما از دوشنبه تا الان هیچ خبری ندارم که چه شده. دقیقا مثل شما هستم که بی خبرید و…..
محمد دادخواه، وکیل حسین رونقی ملکی نیز به روز می گوید: ما وضعیت آقای رونقی را به دادستان تهران منتقل کرده ایم و با توجه به اینکه حفظ جان زندانی و سلامتی او و حفظ موقعیت های متعارف طبیعی یک زندانی، بر اساس قانون خود ما و همچنین از منظر حقوق بشر برعهده مسولان قضائی است انتظار ما این است که با مرخصی موکلم موافقت کنند.
وی با اشاره به اینکه موکلش از سرمایه های ایران و انسانی متبحر و کارامد است می افزاید: خانواده آقای ملکی اعلام کرده اند که حاضر هستند تمام هزینه های جراحی و بیمارستان و…. را بدهند و باید آقای رونقی ملکی را به بیمارستانی مجهز منتقل کنند.
آقای دادخواه می افزاید: همه زندانیان از منظر قانون حقوق یکسانی دارند و باید حقوق آنها محترم شمرده شود. مرخصی نیز از حقوق مسلم یک زندانی است بخصوص با توجه به وضعیت سلامتی آقای رونقی، باید با مرخصی او حداقل برای درمان موافقت کنند.
آقای دادخواه که دو هفته پیش تلفنی با موکلش صحبت کرده، می گوید: متاسفانه بند 350 تلفن هایش قطع است اما دو هفته پیش به او اجازه داده بودند خیلی کوتاه با من تماس بگیرد، او از این وضعیت کلیه اش به شدت رنج می برد و واقعا امیدوارم مسئولان کمی توجه کنند.
نگرانی ها نسبت به وضعیت حکیمه شکری
حکیمه شکری همچنان در سلول انفرادی و در بند 209 زندان اوین است. برادر خانم شکری به روز می گوید: از زمان بازداشت حکیمه تاکنون تنها یکبار توانستیم با او ملاقات کنیم که کابینی بود. بعد از ان فقط یکبار با ما تماس گرفت و دیگر هیچ خبری از حکیمه نداریم و به شدت نگران هستیم بخصوص اینکه در ملاقاتی که داشتیم متوجه شدیم حالش اصلا خوب نیست.
آقای شکری پیش تر و پس از ملاقات با خواهرش به روز گفته بود: وضعیت عمومی حکیمه از نظر ما اصلا خوب نبود هرچند که خودش می گفت حالش خوب است و جای نگرانی نیست اما مشخص بود که چندان حال مساعدی ندارد و متوجه شدیم که مقداری لرز دارد. خودش هم می گفت که شب قبل در جریان بازجویی حالش به هم خورده و او را به بیمارستان برده اند. این در حالی است که حکیمه پیش از بازداشت جز حساسیت چشمی، هیچ گونه ناراحتی و سابقه بیماری نداشت.
و اکنون او و خانواده اش بیشتر نگران اند: یکبار بعد از آن ملاقات حکیمه زنگ ز؛د حدودا روز پنجاه و چهارم بازداشت اش بود زنگ زد و یک دقیقه فقط حرف زد و قطع شد. فقط گفت حالم خوب است. هر سئوالی هم پرسیدم گفت به من گفته اند فقط زنگ بزنم و بگویم حالم خوب است. پرسیدم اگر حالت خوب است چرا روز ملاقات آنطور می لرزیدی و… گفت این چیزها طبیعی است و اینجا امکانات است و دیشب هم موقع بازجویی مرا به بیمارستان بردند. متوجه شدم که هنوز بازجویی هایش ادامه دارد و باز وسط بازجویی حالش بد شده و….
پیش از این گزارشها از احتمال آزادی خانم شکری با قرار وثیقه حکایت داشت. برادرش می گوید: گفته بودند وثیقه 400 میلیون تومانی صادر شده رفتیم اما آقای حسینی، قاضی پرونده با عصبانیت گفت که 400 میلیون چیست؟ چه کسی گفته؟ وثیقه 600 میلیون تومان است. با این حال رسما هیچ چیزی نگفته اند و در اصل نمیدانیم اصلا برای خواهرم قرار وثیقه صادر شده یا نه.
برادر خانم شکری می افزاید:در این مدت بارها تقاضای ملاقات کردیم ندادند؛ همچنان می گویند حکیمه ممنوع الملاقات است. در خواست کردیم حداقل بگذارید به ما تلفن بزند بتوانیم با او صحبت کنیم وعده دادند و فعلا منتظریم.
آقای شکری سپس می گوید از مصاحبه های او در خصوص وضعیت خواهرش عصبانی هستند: “عصبانی هستند که چرا صحبت میکنیم. گفتیم چه کنیم؟ چاره ای جز اطلاع رسانی نداریم اما گفتند که این مساله پرونده حکیمه را سنگین تر میکند. من هم گفتم اگر مصاحبه جرم است جرم را من مرتکب می شوم نه حکیمه، چرا پرونده او سنگین تر شود. بالاخره آدم ها می پرسند و ما هم باید جواب بدهیم که پی گیری کردیم چه شد و حکیمه در چه وضعی است.
خانم شکری روز 14 آذر در جریان مراسم تولد امیرارشد تاجمیر در بهشت زهرا به اتفاق مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی و همچنین ندا مستقیمی بازداشت شد. مهدی رمضانی و ندا مستقیمی با قرار وثیقه آزاد شده اند اما خانم شکری همچنان در بند امنیتی زندان اوین است.
برادرش به روز می گوید: دیروز قاضی پرونده می گفت اینها مگر خودشان کار و زندگی ندارند؟ چرا می روند دنبال این مادران و دلداری می دهند و… گفتم هم کار دارند هم زندگی اما خب انسانند دلشان می سوزد می روند و ابراز همدردی میکنند؛ اینکه گناه نیست.
پیش از این هم آقای شکری به روز گفته بود: “آقای حسینی، بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب شهر ری به ما گفت که اتهامات حکیمه جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی است. اما حکیمه هیچ یک از این اتهامات را نپذیرفته و زیر بار اعتراف دروغ نرفته و این باعث دلگرمی ما است. واقعیت هم این است که خواهر من هیچ کاری نکرده و هیچ گناهی ندارد. او تنها به مزار شهدا و به دیدن مادران عزادار و خانواده هایی که بچه هایشان را از دست داده اند رفته و هم خودش و هم ما این را به صراحت می گوییم. تنها گناه حکیمه دلجویی و همدردی از خانواده های شهدا است؛ گویی مملکت ما به سمتی رفته که باورهای سنتی ما یعنی دلجویی از خانواده ها و داغدیدگان جرم است”.
محمد نوری زاد همچنان در بند 2 الف و انفرادی
محمد نوری زاد، نویسنده و مستند ساز همچنان در بند 2 الف سپاه و در انفرادی به سر می برد؛ این در حالیست که او در حال سپری کردن دوران محکومیت خود است.
فاطمه ملکی، همسر آقای نوری زاد به روز می گوید: ما هم دقیقا نمیدانیم چرا همچنان در بند 2 الف سپاه است و چرا تنها است. 20 روز پیش ایشان را دیدیم؛ وضعیت روحی و عمومی شان خوب و در انتظار درمان لثه و دندان هایش بود.
همسر آقای نوری زاد می افزاید: واقعا باید مسولان پاسخ دهند که چرا آقای نوری زاد در حالیکه محکومیت خود را سپری میکند به جای بند عمومی در بند 2 الف سپاه و تنها است.البته فکر نمیکنم به ما هم پاسخی دهند و صریح بگویند که چرا چنین برخوردهایی میکنند. ما هم واگذار کردیم به خودشان ببینیم تا کجا می توانند پیش بروند و تا کجا پیش می روند. اما امیدوارم این شرایط رو به بهبود برود و هم آقای نوری زادو هم سایر زندانیان سیاسی حداقل حقوقشان رعایت شود.
وی سپس با اشاره به عفونت دندان ها و لثه آقای نوری زاد می گوید: عکس و آزمایش و… انجام شده و گویا وقت معالجه داده اند. آقای نوری زاد هم منتظر است اما متاسفانه این روند خیلی به کندی پیش می رود. خود من هم که حالم خوب نبود تازه کمی بهتر شده ام و متاسفانه نتوانستم پی گیری کنم. خود آقای نوری زاد پی گیری کرده و به دادستان نامه داده و قول مساعد داده اند که شرایط مطلوب تری را فراهم کنند. واقعا نمیدانم چه پیش خواهد آمد.