اسفندیار رحیم مشایی، مشاور ارشد محمود احمدی نژاد، اخیرا هشدار داد که دولت در مقابل کوچکترین تلاش رقبا، “ولو مذبوحانه”، برای دستکاری در انتخابات ایستادگی خواهد کرد. این اظهارات، به دنبال مجموعه سخنرانی های محمود احمدی نژاد علیه “مهندسی انتخابات” توسط رقبا و حتی هشدارهای او به مقامات ارشد سپاه پاسداران در مورد تبعات این “مهندسی” صورت گرفته است.
بیان پی در پی چنین مواضعی، این سوال را در میان ناظران داخل و خارج حکومت ایران ایجاد کرده که تا چه حد باید هشدارهای انتخاباتی دولت دهم را جدی گرفت؟ به بیان ساده تر، با توجه به دست بالای رهبر ایران در حکومت، این تیم با تکیه بر چه ابزارهای مشخصی امکان رویارویی موثر با متحدان آقای خامنه ای را خواهد داشت که گستره آنها، از مجلس، قوه قضاییه و شورای نگهبان گرفته تا سپاه پاسداران و دستگاه های اطلاعاتی کشور را شامل می شود؟
برتری نهادهای وابسته به رهبری جمهوری اسلامی در ساختار حقیقی و حقوقی حکومت، ظاهرا واقعیتی نیست که دست اندرکاران سیاست ایران و از جمله طراحان رویکرد انتخاباتی دولت، تردیدی راجع به آن داشته باشند. با وجود این، می توان با تلاش برای دیدن عرصه انتخابات از چشم آقای احمدی نژاد و متحدانش، راجع به راهبردهای احتمالی آنها در سه ماه آینده گمانه زنی کرد.
سوال مشخص آن است که اگر افرادی از “جنس” محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی بخواهند که به کسب نتیجه در انتخابات آینده امیدوار باشند، قاعدتا بر روی استفاده از چه ابزارها یا تحقق چه احتمالاتی حساب خواهند کرد؟
پاسخ به چنین پرسشی، از همان ابتدا با این ابهام مواجه می شود که آیا رهبر ایران و شورای نگهبان زیر نظر او، اساسا اجازه ورود کاندیدای مورد حمایت محمود احمدی نژاد به عرصه انتخابات را خواهند داد؟
به نظر می رسد در فضای سیاسی و رسانه ای ایران، اجماعی نسبی وجود دارد که کاندیدای اصلی دولت دهم، اسفندیار رحیم مشایی خواهد بود. اما با توجه به مجموع درگیری های آقای مشایی با سایر محافظه کاران و از جمله متحدان آیت الله خامنه ای، آیا امید به تأیید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان، واقع بینانه است؟ بسیاری از ناظران به این سوال پاسخ منفی داده اند.
برخی محافظه کاران این احتمال را مطرح کرده اند که رد صلاحیت مشاور جنجالی رئیس جمهور، با مجموعه ای از واکنش های غیر متعارف آقای احمدی نژاد – در حد خودداری از برگزار کردن انتخابات یا افشاگری های “انتحاری” – مواجه شوند. آقای خامنه ای، البته مایل نیست رئیس دولتی که با حمایت بی سابقه او سر کار آمده، در این حد برای حکومت هزینه ایجاد کند. اما نباید تردید داشت که “قدرت واقعی” رهبر، به او این امکان را می دهد حتی در صورت آمادگی محمود احمدی نژاد برای ایجاد چنین هزینه هایی، بر سر تأیید صلاحیت آقای مشایی کوتاه نیاید.
در عین حال، منطقا تیم آقای احمدی نژاد نیز نسبت به احتمال حذف اسفندیار رحیم مشایی از سوی رهبری و منسوبانش ناآگاه نیست و نمی توان تصور کرد که سناریوی ورود به انتخابات با کاندیدایی غیر از مشایی را، بررسی نکرده باشد.
آیا رهبر ایران در مقابله با تیم دولت تا آنجا پیش خواهد رفت که جلوی ورود “تک- تک” منسوبان رئیس جمهور به عرصه انتخابات را بگیرد؟
حداقل آن است که اگر خود را به جای محمود احمدی نژاد و نزدیکانش بگذاریم، به ظن قوی به این سوال پاسخ منفی می دهیم. به عبارت دیگر اگر چه امکان رد صلاحیت کاندیدای اول تیم محمود احمدی نژاد زیاد است، اما نمی توان مطمئن بود این احتمال در مورد کاندیداهای دوم و سوم و… آخر این تیم هم وجود داشته باشد.
بحران آفرینی یا تهدید به بحران آفرینی رئیس دولت و همکارانش، علی القاعده رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای منسوب به او را به تن دادن به اسفندیار رحیم مشایی وادار نخواهد کرد، اما قابل تصور نیست که آیت الله خامنه ای، حاضر به توافق بر سر تایید صلاحیت “یکی از” کاندیداهای جایگزین آقای مشایی نیز نباشد.
اما اگر تیم دولت ناچار شود به جای آقای رحیم مشایی، با کاندیدای کمتر شناخته شده ای در عرصه رقابت انتخاباتی حاضرشود، آیا همچنان می تواند به حضور موثر در این رقابت امیدوار باشد؟
قابل تصور است که کارکرد انتخاباتی اسفندیار رحیم مشایی، بیشتر از هر کاندیدای دیگری در جمع نزدیکان محمود احمدی نژاد باشد. اما اگر دولت دهم ناچار به حضور در انتخابات با کاندیدایی جایگزین شود نیز، راه برای بسیج کردن مجموعه رای دهندگان احتمالی آقای مشایی در پشت سر این کاندیدا بسته نخواهد بود.
تیم آقای احمدی نژاد برای تحقق این هدف، در درجه اول بر روی تلاش متمرکزی حساب خواهد کرد که در سال های اخیر برای خلق نمادها و شعارهای خبرساز انجام داده است. رسانه ها و رهبران این تیم، با تکرار پی در پی مفاهیم و کلماتی چون ایران، کورش، مردم، بشریت، بهار … و (ادعای مقابله با) مهندسی انتخابات، مجموعه ای از کلیدواژه ها را ابداع کرده اند که استفاده از آنها از سوی هر کاندیدای دیگر، مخاطبان را متوجه یک جریان مشخص خواهد کرد.
در درجه بعد، می توان پیش بینی کرد که با ورود این کاندیدا به صحنه، مجموعه دولت و اعضای خبرسازش چون محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی، برای حمایت از او به صحنه خواهند آمد. دولت دهم و چهره های جنجالی آن، در این صورت “امتیازات تبلیغاتی” مختلفی را که امیدوارند از بابت مواضع جنجالی سه سال اخیر خود به دست آورده باشند، به حساب این کاندیدا واریز خواهند کرد. مواضعی که گستره آنها، از توزیع یارانه مستقیم، ترویج شعارهای ملی گرایانه، جدا کردن حساب خود از پرونده هسته ای و حمایت از مذاکره با آمریکا گرفته تا درافتادن با سپاه پاسداران و نهادهای زیر نظر رهبری را در بر می گیرد.
تمام اینها در حالی است که نه تنها منتقدان حکومت ایران، که حتی متحدان سیاسی سابق آقای احمدی نژاد در جناح محافظه کار، به کرات تیم وی را متهم کرده اند که قصد دارد با استفاده گسترده و غیرقانونی از بودجه عظیم دولت، به جلب نظر رای دهندگان و یارگیری انتخاباتی در مناطق مختلف کشور بپردازد.
با وجود تمام ابزارهایی که ممکن است در انتخابات آینده مورد استفاده دولت دهم قرار بگیرد، آیا این دولت قادر به مقابله با پدیده ای که تحت عنوان “مهندسی انتخابات” از آن یاد می کند خواهد بود؟
این پرسش از آن رو اهمیت دارد که بخش مهمی از متهمان مهندسی انتخابات در ایران، اگرچه در سال ۱۳۸۸ متحد جدی محمود احمدی نژاد و وزارت کشور او بوده اند، اکنون جزو رقبای سرسخت او و همکارانش محسوب می شوند. این متهمان علاوه بر سپاه پاسداران، که شخص رئیس دولت تاکنون حداقل در سه نوبت آن را به تلاش برای مهندسی انتخابات متهم کرده، شامل دیگر نهادهای وابسته به رهبری همچون بسیج مستضعفان و شورای نگهبان نیز می شوند.
مقایسه ابزارهای قدرت قوه مجریه با نهادهای حکومتی فوق، جز این نتیجه گیری را ایجاد نمی کند که اگر این نهادها قصد دستکاری در انتخابات به ضرر متحدان سابق خود را داشته باشند، دارای امکاناتی به مراتب بیش از دولت خواهند بود. به ویژه اینکه در پی تغییر چند ماه پیش قانون انتخابات ایران، اختیارات قوه مجریه در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، حتی در مقایسه با سابق هم کاهش یافته است.
ولی حتی علی رغم کاهش نسبی قدرت تاثیرگذاری دولت بر انتخابات، وزارت کشور کماکان از امکان “اطلاع” از کلیه اتفاقاتی که در جریان برگزاری انتخابات می افتد برخوردار است و تیم آقای احمدی نژاد، احتمالا این واقعیت را موثرترین ابزار فشار بر رقبای محافظه کار خود در جریان انتخابات ریاست جمهوری آینده تلقی می کند.
آیا نهادهای منسوب به رهبر ایران می توانند امیدوار باشند که در صورت تخلف در انتخابات، محمود احمدی نژاد و متحدانش از “افشاگری” در مورد آن خودداری خواهند کرد؟
شاید اگر این تخلف علیه جریانی به غیر از جریان منسوب به دولت انجام شود، جواب پرسش فوق مثبت باشد، اما آیا اگر دستکاری در انتخابات به ضرر کاندیدای دولتی باشد نیز چنین احتمالی وجود خواهد داشت؟ مشکل بتوان تصور کرد که رقبای محافظه کار آقای احمدی نژاد به این سوال پاسخ مثبت بدهند.
شخص رئیس جمهور با رفتار سیاسی خود، به ویژه در ماه های گذشته، به صراحت به این نگرانی متحدان رهبر ایران شدت بخشیده که “راز نگه دار” اسرار انتخاباتی آنان نخواهد بود. نگرانی مهمی که رسانه های همسو با دولت، با خوشنودی به گسترش آن در میان رقبای سیاسی خود دامن می زنند.
ممکن است که تیم دولت، با اتکا به ارائه همین تصویر “پیش بینی ناپذیر”، امیدوار باشد که حتی اگر از تحقق اولویت های اصلی خود در انتخابات آینده ناتوان بماند، حداقل رهبر ایران و متحدانش را وادار به این مصلحت سنجی کند که در مورد این انتخابات با رئیس جمهور بر سر میز مذاکره بنشینند و نهایتا به نوعی توافق حد واسط دست یابند.
تحقق چنین سناریویی، البته به شدت خوشبینانه می نماید و در عمل، به معنای دست کم گرفتن قدرت حقیقی و حقوقی رهبر جمهوری اسلامی خواهد بود. به ویژه اینکه تحقق آن، مستلزم آمادگی مجموعه همکاران دولت در سرتاسر کشور برای تقبل هزینه های رویارویی با نهادهای زیر نظر رهبری در جریان انتخابات خواهد بود که دور از ذهن به نظر می رسد.
اما با وجود همه این ابهامات، تبیین چنین سناریوهایی همچنان می تواند در تلاش برای دیدن صحنه انتخابات از چشم افرادی با مختصات فکری محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی موثر باشد. افرادی که ثابت کرده اند “دستگاه محاسبات” آنها، متفاوت با منطق رایج در میان مفسران رفتار سیاسیشان است.
منبع: بی بی سی