این روز ها با همه ترس و اضطرابی که از حمله آمریکا به سوریه وجود دارد، آنچه باعث دلگرمی است اتخاذ سیاست های مبتنی بر عقلانیت و اخلاق دربین سیاست پیشه گان جهان است: بعبارتی اینک در حال گذار و تجربه اندوزی دورانی هستیم که زمانی آرزوی بزرگ مردانی خیر اندیش چون “کانت ” بوده و به درستی دورانی چون امروز را پیش بینی می کردند که تنها سیاست ورزان با اخلاق وصاحب خرد قابل تحمل خواهند بود، نه سیاست پیشه گانی که بدور ازاین فضیلت انسانی، همه چیز را بر مدار سود و زیان خویش محاسبه می کنند.
در رمان معروف اتل لیلیان وینیچ بنام “جنگل روسیه” شخصیت دو انسان در دوران استالین به تصویر کشیده می شود که هر دو استاد دانشگاه و محقق هستند، اما یکی کوشا و زحمتکش و دیگری انسانی خرمگس گونه است که تنها همت او مکیدن خون وجود استاد زحمتکش، آن هم با نقد غیر منصفانه آثار اوست.
حکایت از این قرار است که استاد زحمتکش با شورو علاقه جنگلها را زیر پا می گذاشت، درخت ها را طبقه بندی می کرد و در آفات جنگل ها و طرق مبارزه با این آفات مطالعه و نتیجه مطالعاتش را هر چند سال یک بار منتشرمی کرد اما استاد خرمگس به انتظار می نشست تا استاد زحمتکش کتابی را منتشر کند تا او آن را نا جوانمردانه نقد کند تا همه زحمات استاد زحمتکش را نقش بر آب سازد.
این ماجرا سال ها ادامه می یابد و هر بار که استاد بینوای زحمتکش نتیجه مطالعاتش را منتشر می ساخت استاد خرمگس آن را به دور از انصاف تخطئه می کرد تا اینکه عاقبت استاد زحمتکش، رنجیده خاطر تصمیم گرفت دست از تحقیق وتلاش بر دارد چرا که همه تحقیقات علمی او توسط استاد خرمگس ناجوانمردانه و با دروغ و اتهامات واهی نقش برآب می شد.اما استاد خرمگس با پی بردن به تصمیم استاد زحمتکش به دست و پا می افتد و کناره گیری استاد زحمتکش را به نفع خود نمی بیند چرا که اگر استاد زحمتکش حاصل مطالعاتش را منتشر نمی کرد، استاد خرمگس هم مطلبی برای نقد و نوشتن نداشت.و این قانون خرمگس هاست که کنش هایشان، نه تنها مبتنی بر اخلاق نیست بلکه به دور از خرد و عقلانیت است؛ آنچنانکه امروز خرمگسان سیاست پیشه جهان با برهم زدن نظم جهانی و بی اثر کردن تلاش خیر اندیشان جهان در پی منافع خویش، مخل آسایش ساکنین روی زمین شده اند.
بی شک دیکتاتوران و نظام های بی سئوال جهان امروزهم، حکم خرمگسان جامعه جهانی را دارندکه با مکیدن خون مردم تحت سلطه خود و ایضا برهم زدن نظم و آسایش جهان بر بقای خود اصرار دارند. اما با این همه هستند خرمگسانی که بنا بر موقعیت و شرایط حال و زمان، به ضرورت و لاجرم، ملزم به اتخاذ روشهای مبتنی بر عقلانیت می شوند؛ آنچنانکه امروزدیکتاتوری چون بشار اسد، در اثر فشار ها و تهدیدات جامعه جهانی، تن به عقلانیت می دهد و با قبول پیشنهاد روسیه برای نظارت بینالمللی بر سلاحهای شیمیایی موجود در زرادخانه هایش، خود را از گزند یورش ابر قدرتی چون امریکا دور می سازد تا امید تازه ای برای جلوگیری از جنگ در دل مردم جهان شعله ور شود. اگر چه پذیرش این پیشنهاد از سوی بشار اسد منطبق بر باور قلبی دیکتاتوری چون او نیست، اما با این همه قبول این پیشنهاد دست کم نشان دهنده این واقعیت است که دیکتاتوران را هم می توان الزام به پیروی از عقلانیت کرد.
اما گروه دیگری از خرمگسان دیکتاتور هم وجود دارند که نه تنها در اثر تهدید و فشار جامعه جهانی، حتی برای گریز از تنگناها و نجات حکومت بی سئوال خود حاضر به عقب نشینی از مواضع شان نیستند بلکه با هرراه کار عقلانی زیر دستان و مریدان خود که برای بقای حاکمیت خوداو تلاش می کنند مخالفت می ورزند که مصداق این ادعا سخنان عتاب گونه اخیر آقای خامنه ای است که درهمین اولین گام های دولت تدبیر، او و دولتمردان کابینه اش را، دراتخاذ شیوه های تعامل با جهان غرب می نوازد و هشدار می دهد.
اگرچه تاکنون از دولت شیخ حسن روحانی جز ادامه روشهای غیر مدبرانه دولت پیشین، چون محدودیت حجاب دختران و مفقود شدن زندانیان سیاسی در زندان ها (آرش صادقی) و… هنوزروزنه ای از درایت دیده نشده اما بنا بر اعلام سیاست های جدید روابط خارجه دولت تدبیر که اخیرا وزیر خارجه آن طی مصاحبه ای صراحتا تعامل با جهان را اعلام می کند، می توان دلخوش داشت که دست کم در دولت جدید بر دشمنان این کهنه دیاردیگر افزوده نخواهد شد. اما این رویا وقتی تحقق می یابد که شخص رهبری نظام و مریدان ایشان در معرکه ای که خود با برگذاری شعبده انتخابات بپا کرده و ملتی را امیدوار به اصلاح امورساخته اند، خرمگسان این معرکه نباشند.