واقعیت به ضرر موکلم نیست

نویسنده
سارا مقدم

» عبدالصمد خرمشاهی ساعاتی پیش از محاکمه شهلا جاهد‎ :

horamshahi.jpg

شهلا جاهد، امروز دوباره محاکمه می شود‏‎. ‎او زنی است که به اتهام قتل همسر ناصر محمدخانی، بازداشت و محاکمه ‏شد. دادگاه رای به اعدام او به دلیل مباشرت به قتل عمد لاله سحرخیزان داد. پرونده بارها با اعتراض مواجه و راهی ‏دیوان عالی کشور شد و در نهایت با تایید این حکم در دیوان عالی کشور و درخواست وکیل پرونده از ریاست قوه ‏قضائیه مبنی بر دادرسی مجدد، راهی شعبه هم عرض شد. امروز روز تشکیل دادگاه دوباره شهلاست. ساعاتی پیش از ‏آن، با وکیل پرونده، عبدالصمد خرمشاهی گفت و گو کرده ایم‎. ‎


‎ ‎آقای خرمشاهی چه شد که پرونده شهلا سر از شعبه هم عرض درآورد ؟‏‎ ‎

اعتراض به حکم قصاصی که در شعبه 1154 دادگاه عمومی صادر شده بود، به شعبه 26 دیوان عالی کشور رفت. رای ‏تایید شد. دوباره اعتراض کردیم. رای به شعبه 15 تشخیص در دیوان عالی کشور رفت و بازهم تایید شد. در تاریخ 17 ‏آبان ماه 84 بنده 2 صفحه لایحه برای جناب آقای شاهرودی نوشتم و با مستنداتم اشاره کردم که با وجود این دلایل، ‏وجدان جمعی جامعه نمی پذیرد که شهلا قاتل است و درخواست کردم که ایشان با استفاده از اختیارات قانونی شان، ‏دستور رسیدگی مجدد بدهند. پرونده روند حقوقی زیادی را طی کرد وبالاخره یکی از مشاوران حقوقی رئیس قوه ‏قضائیه، ایرادهای ما را پذیرفتند و خودشان هم ایرادهایی به پرونده وارد کردند و حکم را خلاف بین شرع و قانون ‏تشخیص دادند. بنابراین پرونده به شعبه هم عرض -1147- فرستاده شد که روز 4 اسفند ماه برای محاکمه تعیین شد‎.‎


‎ ‎شما دفاع تان را از شهلا در دادگاه پیشین هم انجام داده اید. آیا برای فردا دفاع یا نکته جدیدی هم ‏دارید؟‎ ‎
‏ ‏
مساله حرف تازه ما نیست. چون ما حرف ناگفته نداشتیم. مساله، برخوردی است که با دفاع و متهم می شود. هر متهمی ‏دارای حقوقی است و طبق قانون، نباید او از حقوقش محروم شود. روند طی شده در پرونده شهلا چند مشکل داشت. قبل ‏از همه و مهمتر از همه اینکه در آن زمان، دادسرا وجود نداشت. بنابراین دادستان و قاضی تحقیق و قاضی صادر کننده ‏رای، همگی یک نفر بودند. شاید نتیجه این ضعف آیین دادرسی ما در آن زمان بود که باعث شد که پیش از محاکمه ‏شهلا، همه او را به نقل از مقامهای مسوول در پرونده به عنوان یک قاتل معرفی کنند. اگر چه رئیس دادگاه بعدا گفتند که ‏مصاحبه نکرده و به شهلا عنوان قاتل نداده اند، اما به هر حال این تیتر سر از همه رسانه ها درآورد و پیش از اینکه ‏شهلا اجازه دفاع از خود در دادگاه را بیابد، قضاوت عمومی در مورد او شکل گرفت. این یعنی تضییع حقوق متهم‎.‎


‎ ‎آیا اقرار خود شهلا چنین تصوری یا قضاوتی را ایجاد نکرد؟‎ ‎

اتفاقا مساله دوم و ایراد دوم همین است که وکیل از ابتدای رسیدگی پرونده در کنار موکلش حضور نداشت. کدام فرد ‏عاقلی علیه خودش اقرار می کند، مگر اینکه نفع یا ترس یا انگیزه ای داشته باشد. شهلا روز دادگاه بصراحت عنوان ‏کرد که اقرار به زور از او گرفته شده است. حتا تاکید کرد که همین الان اگر بگویند که قرار است او را به اداره آگاهی ‏ببرند 200 قتل دیگر را به گردن خواهد گرفت. بنابراین اگر رویه قضایی، حق داشتن وکیل از ابتدای رسیدگی پرونده ‏را به متهم می داد، بسیاری از این مسائل اتفاق نمی افتاد و آنگاه دادگاه باید دلایل و مستندات کامل تری را برای ادعای ‏مطرح شده ارائه می داد‏‎. ‎


‎ ‎ولی در جرایم جنایی اعتراف یا اقرار اولیه مبنای صدور حکم است درست است؟‏‎ ‎

بله بوده است. ولی سیستم دادرسی نوین به این نتیجه رسیده است که دیگر اقرار نباید شاه دلیل جنایت محسوب شود. ‏

‎ ‎درست است که اقرار متهم می تواند یکی از مستندات کشف واقعیت باشد، اما آیا این اقرار نباید با شواهد ‏بیرونی و دلایل منطقی و واقعی تطبیق کند؟‎ ‎

در همان فیلمی که در روز دادگاه از بازسازی صحنه نمایش داده شد ـ والبته در هیچ جای قانون دادرسی کیفری هم ‏چنین چیزی را نداریم زیرا باعث تحریک جمع و خانواده اولیای دم می شود- به کرات شاهدیم که شهلا در بازسازی ‏صحنه دچار تردید و مکث می شود. همین تردیدی که در رفتار او دیده می شود، اقرار را دچار شک می کند و قاعدتا ‏برای تقویت اقرار او، دادگاه باید سراغ شواهد و مدارک دیگری می رفت. اما می بینیم که به اقرار، آنهم اقراری که ‏متهم بصراحت عنوان می کند که با زور از او گرفته شده، بسنده می شود. بنابراین دو مساله وجود داشت یکی اینکه ‏حکم پیش از شروع محاکمه عنوان شده بود و همین مساله صلاحیت دادگاه را زیر سوال می برد و دوم اینکه اتکای ‏صرف به اقرار، مبانی صدور حکم را متزلزل می کند‏‎. ‎البته همینجا هم بگویم که شاید این نقص را نباید متوجه شخص ‏قاضی بدانیم. این یک نقص قضایی است که بازپرس و دادستان و قاضی یک نفر بوده و شاید در مراحل تحقیق برای او ‏یقین حاصل شده بود که متهم مجرم است و این، ایراد قانون بوده است‎.‎


‎ ‎آیا شما این شواهد و دلایل- به جز اقرار- را ارائه دادید یا در دادگاه بعدی ارائه می دهید؟‎ ‎

مسائل زیادی بود که عنوان شد. از جمله درخواست انگشت نگاری، بررسی اینکه چرا به فرض، در درگیری متهم و ‏مقتول، هیچ آثاری از متهم در صحنه موجود نیست. مثل تار مو، اثر انگشت، آثار ناشی از درگیری فیزیکی مثل ‏خراشیدگی پوست زیر ناخن و… یا اینکه شهلا که سیگاری نبوده، آثار بجا مانده از سیگار اثر کیست؟ حوله خیسی که ‏در محیط وجود داشت توسط چه کسی استفاده شده بود؟ درواقع نواقص یا سوالهای پرونده یکی دو تا نبوده و بعضی ‏هایش هم تازگی دارد. اما صرف نظر از همه اینها بیشترین انتظار من رعایت قواعد دادرسی است‏‎. ‎


‎ ‎آقای خرمشاهی، آیا شما یا موکلتان قصد دارید دادگاه را به سمت معرفی یک متهم جدید پیش ببرید؟ چون به ‏هر حال قتلی صورت گرفته و باید قاتلی وجود داشته باشد.‏‎ ‎

کار من دفاع از موکلم شهلاست. وظیفه من نیست و حق هم ندارم، تکلیف هم ندارم که برای تبرئه موکلم متهم جدیدی را ‏معرفی کنم‏‎. ‎این کار دادستان و مدعی العموم است نه من. ظواهر این پرونده نشان می دهد که موکل من نقش مباشرت ‏در این قتل را نداشته است. تا حالا هم بسیار از من پرسیده شده که اگر شهلا قاتل نیست، چرا مباشر را معرفی نمی کند؟ ‏چرا سکوت می کند ؟ و سوالهایی از این قبیل. پاسخ من این است که متهم در آیین دادرسی کیفری حق سکوت دارد. ‏سکوت ( به هر دلیلی) جزء حقوق متهم است. البته قاضی هم می تواند از این سکوت استنباط قضایی خودش را داشته ‏باشد. اما نمی شود متهم را وادار کرد که برای رد اتهام از خودش کسی را معرفی کند‏‎. ‎


‎ ‎آقای خرم شاهی به نظر شما ویژگی مهم پرونده شهلا که باعث این همه شهرت شد چیست؟‎ ‎

بله واقعا این پرونده را باید معروفترین پرونده جنایی سالهای اخیر به حساب آورد. پرونده ای که تا بحال چندین نویسنده ‏در مورد آن کتاب نوشته اند. فیلمسازان و مستند سازان زیادی به ساخت فیلمی از این ماجرا علاقه نشان داده و آن را ‏اجرا کرده اند، حقوقدانان زیادی در مورد آن اظهار نظر کرده اند ( از جمله همکاران گرامی ام آقایان نعمت احمدی و ‏احمد فتحی) و موضوع مورد توجه بسیاری از رسانه ها بوده است‏‎. ‎

به نظر من بخشی از این معروفیت، به ویژگی های فردی این زن بر می گردد. شهلا زن جسوری است که نحوه پاسخ ‏دادنش به سوالات، طنزی که در کلامش است، خونسردی اش در ایراد سخن، حتا نوع آرایش و لباس پوشیدنش با هر ‏متهم دیگری فرق می کند. من خودم هرگز متهمی مثل او ندیده ام. این ویژگی ها و سخنانی که در دادگاه عنوان ‏کردباعث توجه بسیاری از افراد به وی شد.‏‎ ‎


‎ ‎شهلا زن سایه بود. زن صیغه ای محمدخانی‎. ‎‏ به نظر شما مساله از همینجا شروع نشده؟ در واقع یکی از ‏مسائلی که در دنباله بحثهایی مثل صیغه مطرح می شود، تبعات انسانی اینچنینی است.‏‎. ‎

صیغه همواره وجود داشته و مربوط به جامعه امروز ما نیست. حتا مساله معشوقه و زن دوم چه موقت چه دائمی، مساله ‏تازه ای نیست.‏‎ ‎بنابراین به نظر من در این پرونده بحث انحرافی است. اما مساله دیگری که هست نوعی رابطه انسانی ‏افراطی است که به دلیل بها دادن بیش از حد به افراد ورزشی به ویژه فوتبالیست ها رخ می دهد‏‎. ‎در حالی که اصلا ‏شایسته این همه توجه نیستند. این یک ضعف عمومی است به نظر من. ما هرگز نمی بینیم در این جامعه، شان یک ‏هنرمند، یک نویسنده و شاعر یا اهل فرهنگ، بدرستی رعایت شود اما براحتی از یک فوتبالیست بت می سازند و این ‏توجه افراطی باعث تبعاتی می شود‏‎. ‎


‎ ‎ولی در همه جای دنیا به فوتبالیست ها توجه می شود، اما لزوما پشت سر آنها جنایتی رخ نمی ‏دهد!‏‎ ‎

بله ولی اگر در آن جوامع بین این دو فاصله وجود دارد، پس حتما در آن جامعه الگوهای فرهنگی دیگری معرفی شده اند ‏یا تناسبی و کنترلی بین شهرت و معروفیت افراد و رفتارهای اجتماعی شان وجود دارد‎.‎


‎ ‎آقای خرمشاهی فکر می کنید فردا برنده دادگاه باشید؟‎ ‎‏ ‏

برای من برنده و بازنده شدن مهم نیست. می خواهم وجدان جمعی جامعه راحت باشد‏‎. ‎


‎ ‎ولی شما وکیل وجدان جمعی جامعه نیستید‎. ‎وکیل زنی به نام شهلا هستید که متهم به قتل است و مهم این است ‏که چه نتیجه ای از این دادگاه برای او می گیرید.‏‎ ‎

بله من وکیل شهلا هستم. اما اگر چیزی برخلاف نفع شهلا بود اما واقعیت داشت، کتمان نخواهم کرد. می خواهم واقعیت ‏کشف شود و مطمئنم که واقعیت به ضررموکلم نیست‎.
‎ ‎