هپی ارتحال

نویسنده

‏ مهرداد شیبانی

سومین وآخرین ماه بهار ایرانی که گرمایش از تابستان داغ تهران دستکمی ندارد، در تاریخ معاصر ایران روزهای ‏سرنوشت سازی را ثبت کرده است.‏

امسال هم هفته های دوم وسوم خرداد، پیوند خورد با تعطیلاتی که هم با آغاز “نهضت خمینی” همزمان بود و هم با ‏‏”ارتحال” رهبرش. دو روزی که به آخر هفته ایرانی وصل می شد تا هم پایتخت نشینان در کثرتی به اندازه ایام نوروز ‏به شمال بروند و هم روستائیان اطراف را باهزینه های گزاف به تهران بیاورند تا در مراسم عزاداری شرکت کنند.‏

گروه های سازمان یافته عزادار روانه “حرم مطهر” امام خمینی بودند و مردمان با اتوموبیل های آخرین سیستمی که ‏حضورشان خبرنگار خبرگزاری فرانسه را متعجب کرد، جاده های کوهستانی راپشت سر می گذاشتند.‏

موبایل ها هم مدام زنگ می زد و “اس.ام اس” معنا داری را پخش می کرد که بیش از هرچیز از شکاف در جامعه ‏ایران خبر می داد: “لاکن این طور نباشد که ما ارتحال کنیم و شما عشق و حال. دو روز تعطیل شید، برید شمال پی کیف ‏و حال- هپی ارتحال”. پیامی که دولت درچارچوب “خمینی زدائی” مانع انتشارش نشد.‏

‏ در منابر ومساجد و مراسم “سالگرد ارتحال” هم دعوای دوجناح بر سر “میراث” بنیانگذار جمهوری اسلامی ادامه ‏داشت.‏

حجت الاسلام محتمشی پور که بعد از این سخنان، سخت مورد حمله جناح راست قرار گرفت، جریان کنونی حاکم بر ‏ایران را “طالبانی” نام نهاد. سخنی که این بار محمد خاتمی در پرده گفت و نویسنده این ستون بیشتر از سه سال است که ‏بر آن پای می فشارد: “متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو ‏شده‌اند.فردی ( مصباح یزدی) مطرح می‌کند که این جمهوریت که امام از آن دم می‌زند بر اساس مقتضیات قبل از انقلاب ‏مطرح شده است و گرنه رأی مردم ملاک نیست و در اسلام جمهوری نداریم، یعنی این آقا که در رأس فرقه مصباحیه ‏قرار گرفته است، به دنبال ریشه کن کردن افکار امام است. هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر ‏اسلام وجود ندارد.“‏

حمله شدید کیهان، دبیر کل هیئت موتلفه و روزنامه های طرفدار دولت به این سخنان که تا درخواست خلع لباس گوینده ‏هم پیش رفت، نشان داد که “فرقه مصباحیه” کانونی است که بنیاد گرایان شیعه درآن به وحدت نظری می رسند. فرقه ‏ای که دولت را دراختیار دارد و محمود احمدی نژاد را این هفته به ایتالیا فرستاد تا به جهان بشارت دهد که “ موش ‏کثیف” اسرائیل به زودی بدریا انداخته خواهد شد و “نظام سرمایه داری” سریعتر از کمونیسم بین الملل سقوط خواهد ‏کرد.‏

سخنانی که درکناراظهارات جدید محمدالبرادعی، سبب حمله گسترده ای علیه جمهوری اسلامی شد. ‏

روزنامه اعتماد نوشت: “گزارش‌های محمد البرادعی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی طی 12باری که بر عدم ‏انحراف مواد هسته‌ای اذعان کرده است، خواستار شفاف شدن وجوهی از ماهیت مواد هسته‌ای شده که تا کنون اعلام ‏نگردیده است. البته در این بین داور فنی و مرجع صالحه پرونده هسته‌ای، پرونده‌های جدیدی گشوده است که به تعبیر ‏‏‌هاشمی‌رفسنجانی خطیب نماز جمعه دیروز تهران «دام‌های جدیدی» برای ما گسترده‌اند.“‏

به دنبال انتشار گزارش البرادعی، اعضای گروه 1+5 درخواست کردند؛ ایران شفاف سازی کند.‏

کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا تاکید کرد تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران رفتار خود را تغییر ندهد، ‏دلیلی برای گفت وگوی واشنگتن با تهران وجود ندارد: “دیپلماسی واقعی، مترادف با مذاکره نیست بلکه اعمال فشار ‏تاکتیکی را هم باید شامل شود. وزیر امور خارجه آمریکا تصریح کرد که باور ندارد که ایران برنامه تسلیحات هسته ای ‏خود را متوقف کرده است.“‏

آلمان، فرانسه و بریتانیا هم به شدت از سرپیچی ایران در توقف فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم انتقاد ‏کردند.شائول موفاز وزیر حمل و نقل اسرائیل هم گفت که اگر ایران برنامه اتمی اش را متوقف نکند حمله اسرائیل به آن ‏‏”اجتناب ناپذیر” خواهد بود.‏

همزمان جرج بوش به کشورهای مختلف اروپائی سفر کرد و در پایان سفر “آمریکا و اتحادیه اروپا ایران را تهدید ‏کردند که در صورتی که برنامه غنی سازی اورانیوم خود را به حال تعلیق در نیاورد، حاضرند در تکمیل تحریم های ‏سازمان ملل متحد علیه ایران، تدابیر اضافی را به اجرا درآورند.“‏

بعد جرج بوش به اسرائیل رفت و یوشکا فیشر، وزیر سابق خارجه آلمان که همسری ایرانی دارد، در تحلیل بسیار ‏دقیقی از اوضاع خاورمیانه که در لبه جنگ جدیدی قرار دارد، خبر داد: “عملیات نظامی علیه ایران، محور مذاکرات ‏بوش در اسرائیل بود.” ‏

‏ و مهم ترین روزنامه چپ آلمان هشدار دادکه: “تمام مقدمات حمله نظامی به ایران فراهم شده است!“‏

و درست در همین موقع نوری الممالکی، نخست وزیر عراق به ایران آمد و در سه زمینه زیر به مذاکره پرداخت:‏

‏1- خاتمه یافتن مخالفت با قرارداد امنیتی که دولت عراق می خواهد با امریکائی ها ببندد.

‏2- قطع دخالت های نظامی سپاه در عراق و پایان پشتیبانی از نیروهای مسلح مقتدا صدر

‏3- تاکید بر اینکه برای حمله به ایران ـ در چارچوب قرارداد امنیتی که بین عراق و امریکائی ها بسته می شود- از ‏خاک این کشور استفاده نخواهد شد؛ اما به شرط مراعات دو بند و دو محور قبلی.‏

‏ سه ماده ای که ناظران شرط سوم آن را نشانه نگرانی آشکار ایران از احتمال حمله عراق از جبهه عراق ارزیابی ‏کردند.‏

جبهه ملی ایران در اروپا، درباره تلاش های امارات عربی و روسیه علیه تمامیت ارضی ایران هشدار داد و فاش کرد ‏نام سه جزیره همیشه ایرانی را به جزایراماراتی تغییر داده اند. اما پاسخ مقامات جمهوری اسلامی به این جو خطرناک ‏که محمد علی ابطحی آن ها را خطرات احتمالی ایران سوز خواند، رجز خوانی های همیشگی بود که از دل آن ‏استراتژی جمهوری اسلامی مبنی بر”مقاومت” هم سر انجام به زبان آمد.‏

سرلشکر رشید، جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح گفت: “ارتش و سپاه با حرکات غیرقابل پیش ‌بینی و تاکتیک ‌های ‏مبتکرانه می‌‌توانند آنچنان ضربات مهلکی بر آمریکای متجاوز وارد کنند که تکلیفمان برای همیشه با آمریکا روشن شود. ‏ما می دانیم که دکترین نظامی امریکا عملیات پیش دستانه است. ما نیز به تعبیر فرماندهی معظم کل قوا معتقدیم که در ‏مقابل دشمنی که اصل وجود ما را هدف قرار داده، عقب نشینی معنا ندارد و ایستادگی و مقاومت در برابر او پیروزی ‏است.“‏

مصطفی محمد نجار، وزیر دفاع جمهوری اسلامی نیز گفت: “جمهوری اسلامی، نظامی مستقر، با ثبات و پایدار است و ‏نیروهای مسلح ما در اوج اقتدار هستند و اگر کسی بخواهد یک چنین کار احمقانه ای انجام دهد، پاسخش بسیار دردناک ‏خواهد بود.” ‏

اما هاشمی رفسنجانی که سفر موفقی به عربستان داشت و بر خلاف احمدی نژاد که درایتالیا تحقیر شد، مورداستقبال هم ‏قرار گرفت، گفت: “مردم اگر از نظام زده شوند دلیلی برای وارد شدن به مهلکه‎ ‎نمی ببینند.” و “با ابزار امنیتی و ‏نظامی نمی‌شود کار را به پیش برد.“‏

اما دولت تحت فرمان “فرقه مصباحیه” ـ که همان طالبان باشناسنامه ایرانی باشند- به همه مطالبات برحق مردم “پاسخی ‏بسیار دردناک” داد.‏‎ ‎

مأموران امنیتی حضور آرام تعداد معدودی از اعضا و علاقه‌مندان نهضت آزادی ایران را‎ ‎بر مزار مرحوم آیت‌الله ‏طالقانی در گورستان بهشت‌زهرا، برنتافتند و حاضران را با‎ ‎توهین و خشونت راندند. نیروهای امنیتی و پلیس ضد ‏شورش به تجمع هزاران نفر از کارگران نیشکر هفت تپه اهوازحمله کردند. این کارگران در بیست و یکمین روز از ‏دور جدید اعتراضاتشان در مقابل فرمانداری شوش خواستارپرداخت ۳ ماه حقوق معوقه، استعفای مدیران و مسئولین ‏حراست کارخانه، وپایان دادن به پیگرد قضایی کارگرانی شدند که به ناحق بازداشت و محاکمه می شوند.‏

و در آغاز هفته یکی از وابستگان جناح راست، کمی پرده را پس زد وگوشه ای از غارت میلیونی سران روحانی نظام ‏را بر زبان آورد. عباس پالیز دار که یک شبه مرد اول خبر شد، تنها زاویه کوچکی از چپاول آقایان و آقا زاده ها را بر ‏ملا کرد و در پایان هفته هم دستگیر شد.‏

در همین هفته خبرگزاری دولتی ایسنا آخرین قیمت ارقام باورنکردنی اجناس رادر ایران منتشر کرد و خبر دادقیمت ‏برخی مواد غذایی نسبت به سال گذشته 20 تا 60 درصد و گاهی در مواردی مثل تن ماهی تا 300 درصد گران شده ‏است. و رسانه های داخلی رسما مژده دادند: “در حالی که هنوز نیمه نخست خرداد ماه به پایان نرسیده است، ‏خاموشی‌های گسترده برق، می‌رود تا سراسر کشور را فرا بگیرد.” ‏

هفته رو به پایان بود که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، فهرستی از خطراتی که ایران را تهدید می کند ؛ ارائه کرد که ‏بعد از تکمیل به این صورت قابل ارائه است:‏

‏1- ضربه آمریکا به ایران و تهاجمی که هدف از آن بهتر کردن جایگاه جمهوریخواهان در انتخابات این کشور است. ‏هرچند سخنان مکرر او باما نامزد دموکرا ت ها که قول به “حذف خطر ایران” داده است، از دیدگاه جمهوری خواهان ‏تندتر است.‏

‏2- از بین رفتن نهادهای اداری و زیرساختی و کنترلی کشور توسط دولتی که بی ترس از فروپاشی بنیانها، منافع فعال ‏مایشاء بودن را برای اقارب خود هدف گرفته است؛ ‏

‏3- تدارک تدریجی برای خالی کردن نظام از رقابت سیاسی دموکراتیک، حذف جناحهای درونی و ایجاد سلطنت اسلامی ‏در قالب جمهوری اسلامی؛ ‏

‏4- بی اعتنایی نظام به بالا گرفتن موج تخریب اقتصاد که به تورم و فقر می انجامد و ممکن است به شورشهای بنیانکن ‏ختم شود؛ ‏

‏5- افزایش پتانسیل درگیری های مذهبی و انتقال رویارویی های فرقه ای کشورهای مجاور به ایران در اثر بی تدبیریها؛ ‏

‏6- گسترش فساد اداری و اجتماعی و اخلاقی که شاخص های آنها روز به روز در قالب رشوه خواریها، اعتیاد، ‏فروپاشی خانواده ها، توسعه فرهنگ ریا و چاپلوسی و مانند آنها افزایش می یابد و اعتماد و سرمایه اجتماعی را تحلیل ‏می برد. ‏

‏7- عقب ماندن زمانی در برنامه توسعه ظرفیت های هسته ای و از دست رفتن فرصت استفاده از آن در عرصه ‏دیپلماسی؛

‏ ‏

‏8- وارد کردن بی وقفه نهادهای نظامی به عرصه سیاست و اقتصاد و منتفی بودن توانایی برگرداندن آنها به پادگانها و ‏در نتیجه پدیدارشدن طلایه انحلال جمهوری اسلامی در یک رژیم نظامی منکر حق برای مردم.‏

این سیاهه را می توان بسیار بیش از این ادامه داد: ایدز، بیکاری، پایان دوران وفور نفتی، ظهور همسایگان ناهمسو، ‏فرار مغزها، تروریسم، آسیب های هویت ملی و… ‏

و… هفته با دارهای افراشته در زندان اوین به پایان می رسد. سحرگاه چهارشنبه جنازه 11 نفر بر دارها می رقصد و دو ‏نوجوان که فعلا از اعدام نجات یافته اند، به سلول های انفرادی برده می شوند تا شایدبشود بر سر جان آنها با “اولیای ‏دم” معامله کرد.‏

حق با آیت الله موسوی خوئینی ها است که به اصلاح طلبان و دانشجویان می گوید: “زمان سکوت وناامیدی نیست.“‏