جزئیات بی عدالتی ها در ایران

نویسنده

» واشنگتن پست و کتاب تازه شیرین عبادی

به نظر نمی رسد شیرین عبادی چندان  لرزه ای بر اندام رژیم ایران انداخته باشد. اما وقتی این مدافع 63 ساله حقوق بشر شروع به سخن گفتن می کند، ذهن هوشیار و رفتار حساب شده اش جای تردید نمی گذارد که جایی برای او در مملکتش نیست.

عبادی در جریان دیدار اخیرش از نیویورک برای معرفی کتاب جدید خود، گفت: “من در شرایط فعلی می توانم در خارج ایران بیشتر مفید باشم. خیلی بیشتر ترجیح می دادم در کشور خودم باشم، اما حتی وقتی خارج از ایران هستم، برای ایران کارمی کنم. من برای تفریح اینجا نیستم.”

عبادی می گوید اکنون مجازات کسانی که در ایران برای او کار کرده اند، پنج سال زندان است. در سال منتهی به خروج وی از کشور، منشی های او مرتب پیام تهدید به مرگ دریافت می کردند.

عبادی در سال 2003 اولین زن مسلمانی بود که برنده جایزه نوبل می شد. او شش سال بعد در روز پیش از انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد، عازم سفری به اسپانیا شده بود و تصمیم گرفت در نتیجه تظاهرات به راه افتاده برعلیه نتایج بحث انگیز انتخابات، به کشور بازنگردد.

وی توضیح می دهد: “دنیا ظرف سه روز تغییر کرد.”

وی اکنون در آتلانتا زندگی می کند، جایی که به مستند ساختن موارد تخطی از قانون بشر در ایران و  گزارش آن به سازمان ملل مشغول است.

وی در عین حال یک کتاب جدید نوشته است که “فس طلایی: سه برادر، سه گزینه، یک سرنوشت” نام دارد که 30 آوریل روانه بازار شد.

این کتاب داستان زندگی سه برادر را بازگو می کند که عبادی از طریق خواهرش آنها را می شناسد: یکی از آنها به ژنرال ارتش شاه تبدیل می شود، دیگری به یک مقام عالیرتبه در حزب کمونیست ایران می رسد و سومی هم هوادار آیت الله خمینی می شود.

این سه مسیر عمیقا متفاوت آنها مبتنی بر سه ایدئولوژی موجود در فضای سیاسی فعلی ایران است و خواننده را با تاریخ معاصر کشور آشنا می کند. در انتهای کتاب، هر سه برادر دچار توهم می شوند و به پایان بدی می رسند.

خواهر آنها نیز در داستان وجود دارد که طرفدار دموکراسی سکولار است و متوجه می شود که این راه در ایران امروز می تواند تنها به زندان ختم شود. بنابراین، او هم مانند عبادی تصمیم می گیرد در غربت زندگی کند.

عبادی کتابش را با این جمله آغاز می کند: “گر نمی توانید بی عدالتی را از بین ببرید، حداقل درباره آن به همه بگویید.”

ناشر این کتاب، کنت کالز، اعتقاد دارد این کتاب مخاطب جهانی دارد.

عبادی در کتابش به اجمال به شرح ماجرای خود به عنوان یک زندانی سیاسی که در سلول انفرادی نگاه داشته می شد، می پردازد، درحالیکه تنها اجازه داشت یک بار در هفته حمام کند و سپس او را مجبور می کردند کف سلولش را بشوید.

«قفس طلایی» اصولاً داستان زندان هاست: زندان های واقعی و ترسناک که در آن، هزاران زندانی سیاسی ایران را نگاه می دارند، و البته زندان های ذهنی که شخصیت های کتاب آنها را با مکتب های فکری انعطاف ناپذیر برای خود می سازند.

از آنجا به خوبی می توان دید که کل کشور در حال تبدیل شده به یک زندان است؛ البته زندانی طلایی برای حاکمیت مستبد.

این نکته در ماه فوریه و همزمان با انتشار گزارشی در باره بازداشت مهدی کروبی و میرحسین موسوی، نامزدهای ریاست جمهوری برای ایران مصداق پیدا کرد، آن هم در دوره ای که بهار عربی در حال عملی کردن وعده دموکراسی خواهی و تظاهرات در سراسر خاورمیانه بود.

با این وجود، عبادی می گوید که نا امید نشده است.

او جنبش دموکراسی خواهی را با “آتش زیر خاکستر” مقایسه می کند که می تواند در هرلحظه شعله ور شود.

منبع: واشنگتن پست- 9 مه 2011