سکینه و نبرد نمادگرایانه

نویسنده

» تحلیل ال پائیس از سنگسار

برنار هانری لوی

مقامات جمهوری اسلامی در تلاش اند تا با ارعاب سکینه آشتیانی و بی اعتبار جلوه دادن کمپین آزادی وی، غرب را به سخره بگیرند و قاطعیت افکار عمومی را در این زمینه بیازمایند.

این هفته می خواستم بنویسم که چرا افراط گرایی ژان ماری لوپن از پدرش کمتر نیست، بلکه بسیار هم خطرناک تر است. یا اینکه چرا ژان لوک ملشون بهترین برگ سارکوزی است. می خواستم به موضوع ویکی لیکس بپردازم و آن را موشکافی کنم. ولی این کار را بعداً خواهم کرد. فرصت های دیگری هست، زیرا اکنون نمی خواهم پرونده سکینه را از دست بدهم.

ابتدا خبر آزادی او را شنیدیم که ظرف چند دقیقه در تمامی رسانه های نوشتاری و تصویری جهان منتشر شد و در وبلاگ ها منعکس گردید، ولی بعد فهمیدیم که اشتباه بود. مشکل از سبعانیتی ناشی می شود که در مراحل مختلف این پرونده مشاهده می کنیم؛ یک بی رحمی و سنگدلی غیرقابل درک؛ هنر ارعاب و سپس ایجاد امید که تمامی خودکامگان، ازجمله مقامات جمهوری اسلامی، دارند در آن استاد می شوند. سران نازی ابتدا وانمود به اعدام و سپس وانمود به آزادی می کردند. ولی در نهایت از یک سیاست بهره می برند. آنها یک هدف سه جانبه دارند. ایجاد وحشت در دل قربانی، به سخره گرفتن غرب، و بیش از هر چیز به آزمایش گرفتن افکار عمومی، اینکه آیا هنوز مسأله برای ما نگران کننده است یا اینکه تلون مزاج مثال زدنی مان باعث شده تا مشتاق به موضوع دیگری شویم. و در اینجا نتیجه دربرگیرنده امید نیست، بلکه صرفاً واکنشی به خبر است؛ موج احساسی که جهان را درنوردید حداقل این ارزش را داشت که نشان دهد این جنبش ضعیف نشده است.

پس از آن، مسأله خفت آور دیگری مطرح شد: فیلم بازسازی شده از قتل شوهر و پخش آن از تلویزیون ایران برای مخاطبان خارجی، به ویژه مخاطبان انگلیسی. در این فیلم سکینه وارد صحنه می شود و موسیقی غم انگیزی را می توان شنید. او سپس از کمد آشپزخانه سرنگی را خارج و آن را با مایع نامشخصی پر می کند. در ادامه او را می بینیم که سرنگ را به بدن شخصی که روی زمین افتاده و خود را به خواب زده فرو می کند. به خوبی می توان سجاد، پسر سکینه را شناسایی کرد که روی زمین دراز کشیده. یک شرمساری دیگر که به اوج می رسد. به واقع چه مسأله ای باعث شده تا این جوان برای پیچیده تر شدن پرونده مادرش نقش پدر مرده خود را بازی کند. ولی یک بار دیگر می بینیم که نتیجه کار چندان جالب از آب درنیامده. اینها همه برای بی وجهه کردن سکینه است. می خواهند به ما بگویند: “شما فکر می کنید دارید از یک قربانی دفاع می کنید، از یک حافظ حقوق بشر، از یک الگو، درحالی که درواقعیت او یک جنایتکار است.” مگر اینکه در این داستان نیز مسؤولان ایرانی بخواهند درس هایی بگیرند. دفعه دیگر باید صحنه ها و تصاویر قانع کننده تری خلق کنند؛ بسیار متقاعدکننده تر از این مستند دراماتیک مضحک که نه می تواند جزئیات را از یاد ما ببرد و نه حدسیات “خارج از دامنه” را. نشانه های بسیار دیگری از دید سازندگان مخفی می ماند و بیننده را بیشتر در حیرت فرو می برد: صدای سکینه، ظاهر بدنی او، پیدایش یک لکه جدید روی گونه، بینی، تسلط به زبان فارسی، درحالی که سکینه “اصلی” آذری است و به زبان رسمی کشور چندان مسلط نیست؛ سکینه ای که گریم بسیار دارد: ابروهایی که با استادی خالی شده اند و لبخندی تیز در لب ها به خوبی نشان می دهد که شخصی در قالب سکینه واقعی ایفای نقش کرده است. واقعاً جای تأسف دارد. یک اقدام کثیف و شیطانی، ولی تأسف آور.

درحال حاضر، با اینکه انواع نقشه ها و استراتژی ها برای بی اعتبار کردن وجهه سکینه نتیجه مورد انتظار مسؤولان جمهوری اسلامی را درپی نداشته، ولی به خوبی مشخص است که آنها او را هدف نبردی قرار داده اند که بسیار فراتر از شخصیت فروتن اوست. به واقع چرا؟ به چه هدفی؟ این بی عدالتی های مرموز که یک انسان ساده و بی گناه را به پذیرش گناهان نوشته شده مجاب می کند چه معنایی دارد؟ زمانی که وقت آن برسد باید این سؤال ها را مطرح کنیم و پاسخی برای آنها بیابیم. فعلاً واقعیت این است. ما از او یک نماد ساخته ایم. و اکنون باید در این نبرد نمادگرا بدون هیچ تأخیری پیروز شویم. زیرا طبق عملکرد قوه قضاییه جمهوری اسلامی که چهار سال پیش او را از هر جرمی تبرئه کرد، سکینه هیچ ارتباطی با محکومیت اش ندارد، به جز اینکه امروز در تلاش اند تا با محکوم کردن او غرب را شکست دهند. زیرا پشت چهره سکینه، یعنی چهره واقعی او، نه چهره عروسک های خیمه شب بازی که به جای او به ما نشان می دهند، می توان این شب تاریک و ظلمانی را دید که در آن ده ها، بلکه صدها، زن ایرانی قربانی همین بی عدالتی شده اند؛ شب تاریکی که با افراد به مثابه اشیاء، یا حتی حیوان برخورد می کند و آنها را به اعتراض و فریاد وامی دارد. زنان ایرانی به خوبی منعکس کننده ایران تعصب گرا و ظلمانی امروزند. ولی آینده این کشور نیز در پرتو همین تصویر رقم خواهد خورد.

منبع: ال پائیس، ۱۹ دسامبر