در خبر ها خواندیم که علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جایی سخنرانی کرده و خبر داده است که ”از این پس این مجمع نظارت بیشتری را بر سیاستهای دولت اعمال خواهد کرد.“
روزنامه اقتصادی “سرمایه” روز سهشنبه به نقل از رفسنجانی نوشته بود: “در اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و سند چشمانداز بیستساله، تکیه زیادی بر منابع انسانی و داناییمحوری صورت گرفته و معنای آن این است که زمان سعی و خطا به پایان رسیده است و باید با برنامه و به صورت تخصصی حرکت کرد.“
البته به مانند همیشه مخالفان دولت محمود احمدی نژاد از جمله بسیاری از اصلاح طلبان از این خبر استقبال کردند و احتمال نزدیک به یقین در خلوت خود کلی ذوق کرده اند که” بالاخره یک نوعی باید این دولت را کنترل کرد!“
اما حرف و نکته اصلی این است که آیا اینگونه استقبال با مبنایی درست تحلیلی صورت می گیرد. یعنی حالا چون رفسنجانی مخالف دولت است پس این اقدام قابل پذیرش است یا بعکس چون مخالف احمدی نژاد هستیم هر عملی در جهت عکس را باید با آغوش باز بپذیریم و با عناوین درشت منعکس کنیم؟
اول اینکه اصلاح طلبانی که استقبال کرده اند آیا فراموش کرده اند که وقتی اقدامی مشابه در دوران دولت اصلاحات در شرف انجام بود چه فریادها سر دادیم که می خواهند دولت را محدود کنند؟ آنهم از سوی یک نهاد انتصابی؟ حالا فرقی هم نمی کند در راس این نهاد ها چه کسی یا کسانی هستند مهم این است که نباید از هیچ اقدامی که از قدرت نهادهای “شبه مردمی” هم می کاهد استقبال کرد بلکه باید این “قدرت” را در مقابل نهادهای ”غیر مردمی” فربه تر کرد.
با تمام اشکالاتی که در حوزه حقوقی و حقیقی می توان بر نهادهایی چون دولت و مجلس در سیستم جمهوری اسلامی گرفت و عیار مردمی بودنشان را به چالش کشید اما مطمئنا در مقابل نهادهای کاملا انتصابی چون مجمع تشخیص ارجح ترند.
جای تعجب است از اصلاح طلبانی که برای یک صندلی بیشتر در مجلسی کم اختیار یا بی اختیار سر و دست شکستند و یا از هم اکنون دعوای کرسی ریاست جمهوری براه انداخته اند که این نکته ریز اما روشن را نبینند و با سکوت و همراهی خود در تحدید نهادهای نسبتا انتخابی از سوی نهادهای کاملا انتصابی عملا زیر پای آینده “کم سوی” خود در چنین جایگاه هایی را خالی کنند. حالا می خواهد در راس، احمدی نژاد باشد یا هر کس دیگری….