خاورمیانه، پاییز امسال توفانی می شود

نویسنده
سها سیفی

آشنایی با مدیر تحلیل ریسک

حاجی کنزیگتون در وب سایت اش می گوید که می خواهد خواننده هایش را با خانم جیمی میسک آشنا کند که یک تحلیلگر با نفوذ و برجسته سیا بوده و اینک مشاور یک بانک حصوصی امریکایی ست:

شما رو با خانوم جیمی میسیک آشنا می کنم که تا دو سال پیش، «مرد شماره دو سیا» بود، و حالا در بانک برادران لمان مدیر تحلیل ریسکه.

هیچ زنی در تاریخ سیا پله های ترقی رو به سرعت میسیک طی نکرده، و با اینکه واحدش مسئول دو سوتی بزرگه (خنثی نکردن یازده سپتامبر و ادعای تسلیحات کشتار جمعی عراق) ولی در وال استریت همه به تحلیل های این اطلاعاتی سابق احترام می ذارن. میسیک بخاطر باج ندادن به دار و دسته دیک چنی کله پا شد. و الان وظیفه اش اینه که تشخیص بده قراره کجا بهم بریزه یا کجا با وجود ریسک بالای سیاسی برای سرمایه گذاری مناسبه. (البته طبق قانون نمی تونه از کانتکت هاش توی سیا استفاده کنه)

پیش بینی خانوم میسیک اینه که خاورمیانه پاییز امسال توفانی می شه. در مورد ایران هم می گه: شخصیت های داخلی مهمی از احمدی نژاد علنا انتقاد کردند و این نکته مهمیه!

عکس فرزندان نمایندگان مجلس روی تمبرهای رسمی و قانونی

در حالی که به پیش بینی جیمی میسک، پاییز امسال خاورمیانه شاهد تحولاتی شدید خواهد بود، نمایندگان مجلس ایران از فرصتی که وزارت پست برای شان فراهم کرده تا عکس فرزندان شان را روی تمبرهای رسمی چاپ و منتشر کنند، در حال استفاده بردن هستند. ایسنا اینطور خبر داد:

امروز در راهروهای مجلس شورای اسلامی اعلامیه‌ای نصب شده بود که در آن به نمایندگان مجلس اطلاع داده بود که می‌توانند با ارائه یک قطعه عکس به همراه کپی شناسنامه و پرداخت 3000 تومان پول، از عکس فرزندان خود تمبر تهیه کنند. این تمبرها اعتبار قانونی داشته و قابل استفاده است.

با هدف لاپوشانی

همایون خیری در وبلاگ آزادنویس، یک بخش ثابت هفتگی تحت عنوان هفت روز هفته دارد که خواندنی ست. برای روز نخست، همایون خیری چنین نوشته است:

خوب این هم مذاکره‌ی دوم بین ایران و امریکا!

از اول انقلاب تا به حال هر بار که جمهوری اسلامی یک جایی بند سیاست را به آب داده لاپوشانی‌اش را در خیابان‌ها انجام داده، یعنی یک باره یک طرح برخورد خیابانی با بدحجاب‌ها یا تظاهرات خودجوش به یک مناسبت بی‌خودی راه انداخته. اگر یک روزی یک آدم محققی بنشیند و همزمانی این اتفاقات را نشان بدهد آنوقت می‌شود فهمید که چقدر هر بار جامعه‌ از رهگذر این خط عوض کردن‌های سیاسی ملتهب شده. ولی یک نکته‌ی جالب‌تری هم وجود دارد و آن هم این است که از فرط اینکه بهانه برای لاپوشانی دم خروس سیاسی یکنواخت شده؛ بنابراین برای ایجاد تنوع در همین شلوغ بازی‌ها، محدوده‌ی آن‌ها را گسترش می‌دهند.

منظورم این است که تا به حال اگر بدحجابی خانم‌ها را بهانه می‌کردند، حالا سر و لباس پسرها را هم اضافه کرده‌اند تا میزان التهاب اجتماعی به همان حدی برسد که لازم است. این هم که جواب ندهد برنامه‌ی مقابله با اراذل و اوباش را اجرا می‌کنند. اما اینکه چرا حکومت چنین برنامه‌هایی را که باید خیلی با آرامی در جامعه منتشر بشوند تا مردم راهی برای هماهنگ کردن خودشان با مثلأ قانون پیدا کنند با سر و صدا و بگیر و ببند انجامش می‌دهد؛ دلیلی غیر از لاپوشانی یک موضوع دیگر نمی تواند داشته باشد. فی‌الواقع جمهوری اسلامی به قیمت نابودی زیرساخت‌های اعتقادی مردم، که یکی‌ از آن‌ها بی‌اعتمادی به پلیس است، دارد چرخ سیاستش را می‌چرخاند. هر آدم عادی این را متوجه می‌شود که فروپاشی یک جامعه از بی‌اعتمادی به نهادهای حفظ امنیت آن جامعه شروع می‌شود. خیلی مایه‌ی تعجب است که تشکیلات پلیس در ایران هیچوقت به خوشنام بودن خودش اهمیت نداده و همیشه مجری امور سیاسی در جامعه بوده تا مجری حفظ امنیت.

دوست دارم کسی سراغی ازم نگیرد

پرستو دوکوهکی حالش خوش نیست و می نویسد که دیگران برایش بی اهمیت شده اند. آخرین پست زن نوشت این بود:

حالم خوش نیست. چندین شب و روز است، بیش از 20 شب، که خوب و عمیق نمی‌خوابم. و هی سعی کرده‌ام چیزی نگویم و فکر کنم که: هی دختر، بی‌خیال؛ چرا دیگران را ناراحت کنی؟ اما امروز بی‌صبر و بی‌حوصله‌ام. و برایم هیچ مهم نیستند دیگران.

یکی از گلدان‌های مامان خشک شده است و می‌دانم که چقدر روی گل‌ها و گیاه‌هاش حساس است. حوصله ندارم دیگر دخترِ خوب مامان باشم و در نبودش همه‌چیز را مدیریت کنم مثلِ او. نتیجه‌ی خوب و عمیق نخوابیدن از جمله این است که دیگر از تنهایی‌ام لذت نمی‌برم. حوصله‌ی معاشرت را هم ندارم. دوست هم دارم کسی سراغی از من نگیرد. کاش من جای مامان و بابا رفته بودم سفر. خسته‌ام.

هاشمی تمایلی به ریاست خبرگان ندارد

اکبر هاشمی رفسنجانی هم مایل به ریاست مجلس خبرگان نیست. آفتاب چنین خبر داد:

تمام تخریب‌ها علیه هاشمی رفسنجانی در سایت‌ها و وبلاگ‌های طیف حامیان دولت در حالی صورت می‌گیرد که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در محافل خصوصی اعلام کرده که به هیچ وجه قصد برعهده گرفتن سمت ریاست مجلس خبرگان رهبری را ندارد. با این حال ترس و هراس حامیان دولت از وقوع این اتفاق باعث شده تا آن‌ها پیشاپیش تخریب علیه هاشمی را در رسانه‌های خود آغاز کنند.

این حملات علیه هاشمی رفسنجانی از سوی حامیان دولت تا حدی است که یکی از چهره‌های شاخص این جریان خواستار آن شده تا نمایندگان این مجلس با انتخاب شخص دیگری به جز هاشمی، دشمنان ایران و بیگانگان را ناامید کنند!

باید کاری کرد

مجید ادیبی در وبلاگ اش اتاق روشن، تصمصم گرفته است یادداشت هایی در باره فاشیسم بنویسد که می گوید هیچوقت نخواستیم آن را جدی بگیریم:

از امروز سعی دارم تا با استفاده از منابع مختلف و همچنین دست نوشته های شبیه به خط خطی ام! در باره فاشیسم بنویسم. درباره ی ظهور نوع جدیدی از فاشیسم که سال هاست در باره ی آن هشدار می شنویم اما هیچ وقت نخواستیم وجود آن را جدی بگیریم.

روزگاری با خوش خیالی محض خودمان، در این فکر بودیم که به نهایت آسمان رسیده ایم و امروز اما کار به جایی رسیده است که حتا برای در قبر خوابیدن هم باید متحمل مشقات بسیار شویم.

امروز، نوع جدیدی ازفاشیسم در حال رشد و نفوذ به زندگی تک تک ما ایرانیان است. امری که البته تخم آن به دست خودمان ریخته شد ـ به خیال آنکه آسمان را و زمین را از آن خود خواهیم کرد- و امروز همان تخم ها از خاک بیرون زده اند. امروز، روز دروی محصولات خودمان است!

محصولی که جز نفرت، ‌کینه و از همه مهم تر استبداد فردی ( که اولین نشانه ی زوال و انحطاط یک جامعه است) هیچ چیز دیگری برای ما به ارمغان نیاورد!

اختراع دوباره چرخ!

یادداشت های یک عدد کاوه، عنوان وبلاگی ست که نویسنده در آخرین پست آن به مقایسه نتایج انتخابات آزاد ترکیه و انتخابات غیررقابتی در ایران پرداخته است:

وقتی در ایران که به ادعای بعضی از آقایان ام‌القرای اسلام است یک فرد اصول گرا - احمدی نژاد- با شعارهای تند و آتشین می‌شود رئیس جمهور؛ یک باره شاخص بورس کشور که یکی از پارامترهای تعیین وضعیت اقتصادی یک کشور است به پائین‌ترین وضع خود در طی چند سال عمر خود می‌رسد و از حدود 13 هزار به زیر 10 هزار تنزل می‌کند. و وقتی در ترکیه لائیک، یک حزب اسلامی و به نوعی بنیاد‌گرا برنده انتخابات می‌شود؛ به یکباره شاخص‌های بورس آن کشور به بالاترین سقف خود می‌رسد.

شاید دلایلش این‌ها باشد که:

ـ در ترکیه یک حزب پشت سر افراد است و عقل و خرد جمعی و برنامه و طرح مشخص و منسجم و الگو و مدل خاصی برای رشد اقتصادی و همه چیزها ی دیگر وجود دارد و در ایران نه تنها حزب را لعن و نفرین می‌کنند که دولت جدید از مشاوره گرفتن و استفاده از نخبگان هم کوته نظر بوده و اصولا نظری را قبول ندارد که بخواهد به کار بگیرد آن را.

ـ دولت ترکیه در عمل به فکر معیشت و اقتصاد و رفاه مردم است و دولت ما فقط لاف آن را می‌‌زند و با طرح‌‌های خلق‌الساعه مانند وام‌های زودبازده و سهام عدالت و این چیزها بیشتر در فکر خودنمایی‌هایی کوتاه مدت و شوهای تبلیغاتی است.

ـ دولت ترکیه دراستفاده از تجارب بین‌المللی و آن‌‌چه دیگران قبل‌ترها آزموده‌اندش بسیار باز و گشاده رو است و با حفظ استقلال خود، با کشورهای اروپایی و حتی آمریکا تبادل و تعامل دارد و دولت نهم ما به ریاست احمدی‌نِژاد ضمن اینکه می‌خواهد چرخ را دوباره اختراع نماید. سر جنگ و فحش کشی با اروپا و دیگران را آغاز کرده است و ترجیح می‌دهد با کشورهای نه چندان خوش‌نام و ناپایداری مانند نیکاراگوئه‌ ی مقروض به ایران و ونزوئلا و کوبا و این کشورهای آفریقایی بی‌پول لاس بزند و سرمایه‌های کشور را صرف آنان کند.

ـ دولت ترکیه تلاش می‌کند از نخبگانش و مدیران قوی خود در صنعت استفاده کند و این جا در ایران نخبه‌کشی و به کارگیری جوانک‌هایی بی‌تجربه در مصادر بالای اقتصادی و صنعتی رایج شده است و قبح اش از میان رفته.

قطعا در انتصایات شرکت نمی کنیم

گویا این بار دوم خردادی ها نسبت به گذشته جدی تر شده اند. دبیر کل پیشین مشارکت می گوید که اگر اسفند آینده آنتخابات آزادی برگزار نشود، قطعا در آن شرکت نخواهد کرد. امروز به نقل از او چنین نوشت:

جبهه مشارکت بارها اعلام کرده است که در انتخاباتی شرکت می کند که مردم امکان گزینش از بین سلیقه های مختلف را داشته باشند اگر انتخابات به گونه ای پیش برود که نتیجه آن قبل از معلوم باشد مثل انتخابات مجلس هفتم، قطعا ما در انتخاباتی که اسم آن انتخابات باشد ولی در واقع انتصابات باشد شرکت نخواهیم کرد.

صفدر همه را اکلیلی کرد

محمدعلی ابطحی هم در سایت شخصی اش وب نوشته ها که در آن اطلاعات خوبی از محافل و جلسات درونی دوم خردادی ها درز می دهد، این بار هم خبرهای تازه ای داشت:

دیروز رفته بودیم جلسه ای با حضور آقای خاتمی و کلی آدم دیگه. آقای صفدر حسینی وزیر سابق اقتصاد، کارت عروسی دخترش را آورده بود و از میان این جمعیت تک و توک انتخاب می کرد و کارت به آن ها می داد. همه را که نمی خواست دعوت کند. روی پاکت کارت ها آن قدر اکلیل زده بودند که مثلاً کارت قشنگ شود. طوری که هر یک از دوستانی که دعوت شده بودند و کارت را گرفته بودند؛ دست و کت و یا قبا و پیشانی و صورتشان برق می زد. حسابی معلوم شد که صفدر حسینی کدام یک را دعوت کرده، کدام یک را دعوت نکرده است. کلی مایه دلخوری و در عین حال خنده شد. همین شوخی ها باعث شد که صفدر بقیه را هم مجبور شود اکلیلی کند. در همان جلسه با موسوی لاری و صفدر حسینی در مورد انتخابات هم صحبت کردیم. وضع اصلاح طلبان در هماهنگی بسیار خوب است اما متأسفانه تبلیغات نمی کنند، توضیح نمی دهند.