افروز مهدوی
جدال خشن بین رهبر ایران، علی خامنه ای و یکی از وفاداران سابق اش، محمود احمدی نژاد، که ماه هاست آغاز شده است، دارد به اوج خود می رسد.
این جدال در 19 ژوئن سال 2009، آغاز شد. زمانی که خامنه ای در مراسم تحلیف محمود احمدی نژاد که با وجود اتهام تقلب وسیع بار دیگر انتخاب شده بود، سخنرانی کرد و باعث خشم رئیس جمهور مورد حمایت اش شد. در این سخنرانی خامنه ای از دشمن دیرین احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی، تمجید کرد و انتقاد نرمی هم از موسوی، رهبر اصلاح طلبان کرد که در آن زمان به شدت مشروعیت انتخاباتی که منجر به پیروزی احمدی نژاد شده بود را به چالش گرفته بود.
جالب است که پیروزی احمدی نژاد از سر ناچاری ائتلافی را بوجود آورده بود که در آن خود خامنه ای، تعدادی از روحانیون محافظه کار و اعضا و فرماندهان ارشد سپاه، در متحد شده بودند. در مواجهه با اعتراض تماشایی جنبش سبز در اعتراض به نتیجه انتخابات، خامنه ای به تدریج به این نتیجه رسید که ائتلافی که بوجود آورده است باید چشم به روز بسیاری از اهدافش ببندد و این شامل حذف دائمی یکی از قدیمی ترین حامیان انقلاب، هاشمی رفسنجانی، از همه سطوح قدرت بود.
برای احمدی نژاد، آن سخنرانی خامنه ای یک خیانت محسوب می شد، ترک کردن ماموریت مشترکشان برای تشکیل یک حکومت نظامی راستگرای افراطی. بنا به اخباری که از درز کرده و در سایت الف منتشر شد، احمدی نژاد برای اولین بار در ماه اوت سال 2009، در جریان یک دیدار خصوصی، مبارزه اش را با خامنه ای شروع کرد. وی در آن دیدار به رهبر گفته بود که مردم رئیس جمهور را دوست دارند و نه رهبر را، و اینکه او به دلیل حمایت از رهبر، شش میلیون از رای هایش را از دست داد.از آن زمان به بعد احمدی نژاد تصمیم گرفت راهش را به تنهایی ادامه بدهد که اوج آن در ماه آوریل و ژوئن سال جاری بود.
روز 7 آوریل، احمدی نژاد، وزیر اطلاعات، حیدر مصلحی را که یکی از قدرتمند ترین متحدان خامنه ای در دولت بود برکنار کرد.این اولین بار نبود که احمدی نژاد دست به چنین کاری می زد. پیش از آن نیز او وزیر کشور، وزیر فرهنگ و وزیر خارجه را بدون اجازه خامنه ای برکنار کرده بود. در هر مورد، خامنه ای خود را محدود به اعتراض کلامی کرده بود.
اما این بار رهبر تصمیم گرفت برای مردانش ایستادگی کند. وی در نامه ای خصوصی به رئیس جمهوری اصرار کرد که وزیر برکنار شده برسر کارش برگردد. اما احمدی نژاد اجازه نمی داد مصلحی در جلسات هیئت دولت شرکت کند. در نهایت، خامنه ای در نامه ای به وزیر اطلاعات که همه جا منتشر شد، از او خواست که علی رغم فشار های احمدی نژاد، بر سر کارش باقی بماند.
احمدی نژاد که بشدت عصبانی شده بود، یازده روز قهر کرد و در هیچ یک از جلسات هیئت دولت حاضر نشد و دولت نمی توانست به کارش ادامه بدهد و همچنین دستورات خامنه ای را در ملاعام به چالش می گرفت. برای پی بردن به اهمیت این کار اقدام احمدی نژاد باید بدانیم که خامنه ای برای میلیون ها نقر از پیروانش در داخل و خارج از ایران، یک انسان معمولی یا یک سیاستمدار معمولی نیست: او مردی است که قدرت مافوق زمینی دارد. دست کم این تصویری است که طرفداران، خامنه ای را با آن به جهان معرفی می کنند. به همین دلیل برای شیعیان تندرو این غیر قابل تصور است که کسی با این روش تهاجمی، به رهبر بی احترامی کند.
در اوج این رویارویی، بیست و شش نفر از مشاوران احمدی نژاد، دستگیر شدند. این دستگیری ها تنها زمانی پایان یافت که روز 29 ژوئن احمدی نژاد، گفت: “خط قرمز من، کابینه است، اگر آنها با دستگیری ها ادامه بدهند، وظیفه دارم با مردم سخن بگویم.” این اظهارات برای رای دهندگان معمولی چنین تفسیر شد که او خود را فردی ضد- روحانی معرفی کرده است و اگر بلایی سرش آمد باید از چشم خامنه ای بدانند.
فعلا، بعید به نظر می رسد که خامنه ای به چندین دلیل بخواهد احمدی نژاد را برکنار کند. اول، چنین اقدامی قضاوت خودش را که انقدر به رئیس جمهور اعتماد کرده بود، زیر سووال می برد. دوم، نشانه هایی وجود دارد مبینی بر اینکه بحران اقتصادی در این شش ساله دارد خودش را نشان می دهد. اوضاع انقدر بد است که دولت دیگر آمار و ارقام رشد اقتصادی را منتشر نمی کند. از یک سو درآمد سرانه در سال گذشته هیچ رشدی نداشته است و از سوی دیگر رکود اقتصادی به 22.5 درصد رسیده است. خلاصه، اگر احمدی نژاد برکنار شود، خامنه ای براحتی مسئول سوء مدیریت اقتصادی قلمداد می شود.
به غیر از احمدی نژاد و خامنه ای، چهار جنبه دیگر را نیز باید در نظر گرفت. این چهار جنبه شامل، جنبش سبز، نیروهایی که متعلق به حامیان قدیمی انقلاب بودند، متحدان سابق احمدی نژاد که در داخل و خارج از دولت، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
برخلاف گمانه زنی های خارج از ایران، جنبش سبز ایران، زنده و سالم و پرطرفدارتر از همیشه است. حتی با وجود فشار های شدید که منجر به فعالیت زیرزمینی جنبش شده است. از زمستان 2010 که طرفدارانش به شکلی خطرناک در خیابان ها حضور چشمگیر پیدا کردند، نیروی این جنبش در فضای اینترنتی دوبرابر شد و طرفداران اکثرا وارد بحث های استراتژیک و تاکتیکی، کارهای انفرادی مثل شعار نویسی و فعالیت های دانشجویی شدند.
روش های سرکوب عجیب و غریبی که ایران بکار می رود، با سایر کشور های خاومیامه متفاوت است. برخلاف همتایانشان در یمن و سوریه، که نیروهای مسلح دولتی از جان و مال رهبران این کشور ها دفاع می کنند، در ایران نیروهای نظامی گمان می کنند دارند از خدا دفاع می کنند. به همین دلیل انقلاب نرم در ایران، از سرکوب و قتلی که بشار اسد در پیش گرفته است، موثر تر است. روش های شکنجه سخت، زندان انفرادی و تجاوز به فعالان سیاسی، چه زن، چه مرد، تاثیر وحشتناکی در روحیه ها دارد. به گفته آماری که زندانیانی که از ایران خارج شده اند و در سایت های مخالف حکومت منتشر شده است، بین پانزده تا هیجده هزار نفر دستگیر شده اند که مدت دستگیری آنها بین چند ساعت و تا دوسال متغیر است و درصد بیشماری از این افراد در زندان تحت شکنجه قرار گرفته اند.
تا اینکه ماه فوریه، زمانی که حکومت ایران دائما تکرار می کرد، جنبش سبز مرده است، فرارسید.خامنه ای خودش در روز 11 اکتبر سال 2010 گفته بود که جنبش سبز مرده است. او با بکار بردن کلمه قرآنی “فتنه” در میان هزاران نفر از طرفدارانش گفت که جنبش اعتراضی در ایران، به پایان رسیده است.او گفت: “بعد از انتخابات، مردم در برابر میکروب های سیاسی و اجتماعی، مصونیت پیدا کرده اند. فتنه بصیرت مردم را بالا برده است.”
روز 14 فوریه، رهبران جنبش سبز، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، خواستار تجمع در دفاع از اعتراض اعراب شدند. برخلاف انتظار همه، در حدود 150 تا 300 هزار نفر به خیابان ها آمدند و دست به اعتراض آرام زندند و خواستار حقوق دموکراتیک خود شدند. دعوت به اعتراض خیابانی تصمیمی بود که خطرات زیادی را برای موسوی و کروبی به دنبال داشت. دولت که قصد داشت دست به سرکوب خونین بزند، دست کمک اش را باید به سمت گروه های مخالف تندرو دراز می کرد که طرفدار مبارزه مسلحانه و خشونت آمیز هستند، اما جنبش سبز تا اینجا با هر گونه اعتراض غیر صلح آمیزی مخالفت کرده است. در عین حال حضور کم تعداد معترضان در آن روز ممکن بود منجر به ناامیدی طرفداران جنبش بشود.
در نتیجه، دولت از ترس اینکه به سرنوشت دولت مبارک یا صالح دچار نشود، دست به مقاومت زد. این اقدام منجر به حصر خانگی رهبران جنبش سبز شد. آنها همچنین تحت تهدید دائمی اعدام یا قتل هستند. هفته های متوالی بعد از دستگیری آنان، امامان جمعه و نمایندگان مجلس خواستار اعدام رهبران جنبش سبز شدند. همین باعث شده است که جبهه تندرو تر جنبش، احترام بیشتری برایشان قائل شوند.
یکی دیگر از بازیکنان عرصه سیاست ایران از طرفداران قدیمی انقلاب بودند که از یک عملگرای محافظه کار، بدل به یک محافظه کار سنتی شد و بعد به سمت گروه روحانیون- نظامیان تندرویی پیوست که پشت پرده کودتای انتخاباتی بودند. آنها طبیعتا از نقشه خامنه ای که منجر به حذفشان از عرصه سیاست شده بود، خشنود نبودند. در یک طرف انقلابیون قدیمی مثل رفسنجانی و خانواده آیت الله خمینی قرار داشتند و در سوی دیگر تکنوکرات هایی مثل لاریجانی، رئیس مجلس.
چهارمین عامل مهم متشکل است از تندورها، از گروه های راست گرفته تا بسیاری از کسانی که درجنگ شرکت کرده اند یا عضو خانواده نظامی امنیتی کشور هستند که در دوماه اخیر از احمدی نژاد بسیار فاصله گرفته اند. آنها به دنبال احمدی نژادیسم بدون وجود احمدی نژاد هستند.
در نهایت، سپاه پاسداران. سپاه پاسداران از اختلاف بین احمدی نژاد و خامنه ای استفاده می کند تا قدرتش را بیشتر کند و مراکز دیگر قدرت دست پیدا کند و مستقل از خامنه ای رشد کند. اگرچه سپاه خود را در انظار حامی رهبر نشان می دهد، اما عده ای معتقدند که آنها از خامنه ای فاصله گرفته اند. کمرنگ شدند قدرت خامنه ای را می توان در این دید که فرماندهان سپاه بجای اینکه توسط خامنه ای انتخاب شوند، توسط خود سپاه منصوب می شوند.
همه این جنبه ها و گروه بندی ها یک روش جدا کننده برای انتخابات پیش روی مجلس است که در دوم مارس سال آینده برگزار می شود.
در این مرحله یک سکوت ممتد فضای سیاسی ایران را گرفته است. اما در لایه های زیرین این آرامش، در همه جا جنگی برپاست. به گفته مطبوعات ایران، بیش از پنجاه نفر از مقامات دولت احمدی نژاد برای آماده شدن در انتخابات از سمت های خود کناره گیری کرده اند؛ تعداد زیادی از مساجد در دفاع از احمدی نژاد، توسط طرفداران وی اشغال شده است؛ در داخل وزارت کشور هم متحدان رئیس جمهور در حال مهندسی نتایج انتخابات هستند.
در سال گذشته، میلیارد ها دلار پول نقد بعنوان یارانه نقدی توسط دولت احمدی نژاد به خانواده های کم درآمد در روستا ها و شهرستان ها داده شده است. این توزیع سوبسید می تواند رای مردم را به نفع کسانی که طرفدار احمدی نژاد در انتخابات هستند، تغییر بدهد. احمدی نژاد دست از اظهارات تحریک آمیزسیاسی برداشته است و بر روی مسائل اجتماعی داغ مثل جداسازی در دانشگاه ها و پلیس امینت اخلاقی که در حال حاضر می گوید با آن مخالف است، متمرکز شده است. پشت این اقدامات اخیر، تلاش او برای بدست آوردن رای طبقه متوسط و معرفی کردن خامنه ای بعنوان یک مستبد،نهفته است.
خطری که برای احمدی نژاد وجود دارد این است که ادامه جدال با خامنه ای ممکن است آنقدر برای نظام گران بیاید که او را قبل از پایان دوره چهارساله اش در تابستان سال 2013 کنار بگذارند. همین حالا هم دو قوه دیگر قضائیه و مجلس، درحال بررسی قانون شکنی هایش هستند. این روند ممکن است منجر به دستگیری رئیس جمهور شود.
به گفته یک فعال اصلاح طلب که با نیشن گفتگو کرد، اما نخواست که نامش فاش شود، اطرافیان خامنه ای، رفسنجانی را تحت فشار گذاشته اند که تیمش در انتخابات شرکت کنند. این منبع گفت: “در حدود یک ماه و نیم پیش ما خائن و عامل فتنه بودیم. حالا به ما گفته می شود که در انتخابات شرکت کنیم و وعده داده اند که بسیاری از کاندیداهای ما رد صلاحیت نمی شوند. شنیده ام که درصورت حضور در انتخابات، تعدادی از کرسی های مجلس را برای ما در نظر گرفته اند.”
زمانی که رئیس جمهور سابق، سید محمد خاتمی، برای اولین بار شرایطش را برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات اعلام کرد، مورد حمله محافظه کاران قرار گرفت. خامنه ای، شخصا به خاتمی حمله کرد. او در جریان دیدار از نمایندگان مجلس گفت که اطلاح طلبان بدل به فتنه گرانی شده اند که پایه هایی برای اعمال ضد اسلام، ضد امام و ضد امام حسین هستند. احمد جنتی، رئیس تندرو شورای نگهبان که مامور بررسی صلاحیت کاندیداهاست، در مورد شرایط خاتمی گفت: “اینها در رویای محقق نشدنی فرو رفته اند. هیچ کس به این افراد برای انتخابات نیاز ندارد.”
اما این قبل از برخورد ماه آوریل بین خامنه ای و احمدی نژاد بود. حالا به نظر می رسد که تندرو ها که نسبت به حضور اصلاح طلبان بی تفاوت بودند، در تلاش هستند که بازگشت آنان را خوش آمد بگویند. در 26 ژوئیه، جنتی گفت: “رد صلاحیت مردم بدون داشتن دلیل، گناه است.” عباس علی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان نیز تا آنجا پیش رفت که اصلاح طلبان را به حضور در انتخابات، تشویق کرد. برای فرد اصلاح طلبی که با ما مصاحبه کرده بود و بارها در دو سال گذشته زندانی شده بود، این یک وضعیت دشوار است. انتخابات حتی اگر نیمه آزاد هم باشد می تواند باعث شود که سازمان ها و افراد مورد نظر مردم وارد مجلس شوند و قانون اساسی جدیدی را تدوین کنند. یک اقلیت سازمان یافته در مجلس می تواند بعنوان یک ابزار موثر سیاسی عمل کند.
او می گوید: “اگر ما در انتخابات شرکت نکنیم، چه احمدی نژاد رئیس جمهور باشد، چه نباشد، این یک انتخابات کم رمق خواهد بود. دوم اینکه از زمانی که تندرو ها اختلافاتشان بروز کرده است، غیبت ما این اختلافات را به سطح می کشاند. در عین حال حضورگسترده می تواند چهره حکومت را بدل به حکومتی با ثبات در منطقه ای بحران زده بکند. بعبارت دیگر، اصلاح طلبان برگ های برنده ای در دستشان دارند.”
روز دهم ژوئیه، سایت اصلاح طلب میهن گزارشی منتشر کرد از خاتمی که گفته بود حضور در انتخابات ساختگی، بی فایده است. ما در این انتخابات شرکت نمی کنیم. تا زمانی که این افراد انتخابات را نظارت و برگزار می کنند، ما در انتخابات شرکت نمی کنیم.چطور می توانیم حقوق مردم را نادیده بگیریم؟ حتی اگر افراد خانواده کشته شدگان خون عزیزانشان را ببخشند، ما نمی توانیم.
اصلاح طلبان همچنین یک شرط دیگر به شرایطشان افزوده اند و آن کناره گیری سپاه از دخالت در امور سیاسی است. امروز، سپاه در تعداد زیادی از امور دولت دخالت دارد و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس از سپاه هستند و وزارت اطلاعات هم به دست آنان افتاده است. از طریق بسیج، یکی از ارگان های سپاه، بود که سرکوب های معترضین به نتایج انتخابات صورت گرفت. این آخرین شرط چه در میان مردم و چه در میان روحانیون، اثر عمیقی داشته است.
مسلما، دلیلی برای نگرانی حکومت در مورد برگزاری پر تعداد انتخابات وجود دارد، زیرا از این طریق است که می تواند مشروعیت از دست رفته اش را دوباره بدست بیاورد. فعال اصلاح طلب می گوید: “این کار ترسناکی است اما دلیل نمی شود که آن را امتحان نکنیم.”
بسیاری از مسائل بستگی به نتیجه جدال احمدی نژاد و خامنه ای دارد. اگر احمدی نژاد دستگیر شود، تعداد زیادی از رای دهندگان انتخابات را تحریم می کنند. اگر دستگیر نشود و به گروهش اجازه تبلیغات گسترده داده شود، رای های واقعی شکسته می شود و این امکان برای اصلاح طلبان بوجود می آید که تعداد زیادی از کرسی ها را در اختیار بگیرند. در هر دو صورت، این اولین بار است که حکومت از موضع ضعف وارد گفتگو شده است.
فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید: “بهترین مورد برای خامنه ای این است که از حضور اصلاح طلبان برای گرفتن رای طرفدارانشان استفاده کند و اقلیت مجلس را به دست آنان بسپارد. در حال حاضر اصلاح طلبان برگ های برنده را به سینه هایشان چسبانده اند و از آن مراقبت می کنند و به یاد دارند که در انتخابات گذشته آنها تا آخرین روز کاندیدای خود را معرفی نکردند و از این اقدام سود زیادی بردند.”
اما اگر احمدی نژاد از قدرت برکنار شود، همه چیز تغییر می کند و همه شرایط عوض می شود.
نیشن، 19 اوت