زنان در اوهام احمد جنتی

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

احمد جنتی سخنگوی شورای نگهبان برای نخستین بار خطبه ای واقع گرایانه خوانده، اما از آن جا که به واقع گرائی عادت ندارد و قدرت را در شعارپراکنی کسب کرده است، در نیمه راه خطبه حواس اش پرت شده و دوباره افتاده است توی گودال توهم پراکنی. خطبه را با هم بخوانیم:

“برجام” یا توافق اتمی ایران با قدرت های جهانی به ویژه با امریکا را باید تمام شده تلقی کنیم و صرف نظر از خیر و شر، خوب و بد و یا کم و زیاد بودن آن باید از این پس در پی تحقق حقوق مان در چارچوب این توافق بوده و از طرح مسئله توافق اتمی در مجامع و جلسات عمومی خودداری ورزیم.

خطیب نماز جمعه تهران، طرح توافق اتمی را پیروزی ای برای امریکا و دیگر قدرت های غربی علیه جمهوری اسلامی دانسته و افزوده: اگر مقاومت نکنیم سراغ موضوعات دیگر می روند و خواهند گفت که اسرائیل را به رسمیت بشناسید. حقوق زن و مرد را مساوی کنید، حکم قصاص را بردارید، ازدواج هم جنسان را تایید کنید و ارتباط خود را با حزب الله لبنان و سوریه و عراق قطع کنید.”

واقع گرائی جنتی

جائی که می گوید “توافق اتمی پیروزی برای امریکا و…، است”، همچنین جائی که می گوید “باید از این پس در پی تحقق حقوق مان در چارچوب این توافق بوده و…،”، از زندگی شعاری دور می شود. پیداست فهمیده باید واقعیت های تلخ را بپذیرد. زیر بار برود. اندرز بدهد به دیگران تا از این  شکست فاحش سیاست های خیابانی و شعاری ، در محافل عمومی حرفی نزنند. فقیه شورای نگهبان پس از نزدیک به یک قرن زندگی، سرانجام درک کرده که خارج از چارچوب توافق نمی شود مقاومت کرد. این ها علامت صحت مزاج سیاسی جنتی است، هر چند در سنین بالا.

توهم گرائی جنتی

اما این پیر حکومت فقیه، همچنان در مقوله برابری حقوقی زن و مرد، متوهم باقی مانده و به این بحث که می رسد، احساس قدرت می کند. هنوز با وجود زیستن در کشوری که زنانش، تبدیل به یک ظرفیت انسانی و سرمایه اجتماعی غیرقابل انکار شده اند، در زمان های ماضیه زندگی می کند و با این رویا سرخوش است که زنان ایرانی بدون پشتیبانی امریکا نمی توانند به مقصود برسند و حقوق برابر را کسب کنند. این درجه از بزرگ بینی قدرت امریکا نشانه ضعف فقیه در شناخت محیط زیست خویش است. تصور می کند تا امریکا نخواهد، سنگ روی سنگ بند نمی شود. اگر امریکا بخواهد، دو دو تا می شود 1000 تا و حتا جمهوری اسلامی، برابری حقوق زن و مرد را می پذیرد و جیک نمی زند. این بخش از تخیلات فقیه شباهت دارد به فیلم های “اکشن” غربی که یک نیروی مافوق همواره نظم را در هم می ریزد و هرآن چه را نمی پسندد، ویران می کند. با این درجه از توهم قدرت امریکا، معلوم نیست چرا فقیه برای حفظ شعار مرگ بر امریکا 37 سالی است توی سر و کله خودش زده است.

موقعیت زنان در برابر این رهبران

صورت ظاهر جامعه چنان است که گویا زنان به همین قوانین عصر حجر رضایت داده اند. این صورت ظاهر، زوایای آشکار و نهان فراوان دارد. واکنش های منفی زنان نسبت به ساختار قانونی که نیازهای آنها را تامین نمی کند، در سبک زندگی انتخابی آنها تجلی پیدا کرده و جلو چشم احمد جنتی و فرزند برومندش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جوری جلوه گری می کند که با ساختار قوانین تبعیض آمیز کشور از زمین تا آسمان تفاوت دارد. فرزندی که مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به صورت یک رانت از پدر به ارث برده و از دهها قول و قراری که برای توسعه فرهنگی کشور به مردم داده، حتا یکی را به اجرا نگذاشته است، خود داند در آن جامعه مدعی حفظ کرامات زن و خانواده چه خبر است.

 نیروی انتظامی چپ و راست کنسرت هائی را که با مجوز قانونی این وزارت باید اجرائی بشود، تعطیل می کند. پیاپی پیام می دهد که تشخیص این که کنسرت می تواند اجرا بشود یا نه فقط با نیروی انتظامی است. دریغ از این که وزیر، از گل نازک تری به نیروی انتظامی بگوید و از هنرمندان گرفتار در آن سرزمین حمایت کند.

دردهای زنان در حوزه انتشارات و مطبوعات با مدیریت جنتی پسر، فرصت ندارد تا بازگو بشود. مجلس شورای اسلامی نهادی است با هدف سرکوب زنان و قانونگذاری برای تحقق این هدف صورت می گیرد. نهاد شورای نگهبان، نهادی است با غلظت فقهی تا اگر مجلس در جهت بهبود وضعیت زنان و گشایش فرهنگی برای آنان، مصوبه ای از تصویب بگذراند، آن را وتو کند. همواره تعدادی نماینده که برخی زنان نماینده هم در گروه آنها هستند، تخصص دارند در ارائه طرح های قانونی با درونمایه تضعیف حقوق زنان. دو سال اخیر از این طرح ها کم نداشته ایم.

چهره زنانه جامعه ایران از زاویه ای پر از طراوت و شکوفائی است، از زاویه دیگر پژمرده از فقر و آسیب پذیری است. با این وصف مدیران کشور همچنان بر توهم خود اصرار می ورزند که شوهر مکلف به تامین نفقه خانواده است و زن مکلف به تمکین. لذا برابری حقوقی بین دو جنس عادلانه نیست.

اما تابلوئی که نهادهای حکومتی پیاپی انتشار می دهند، حرف دیگری می زند. در مجلس شورای اسلامی و در شورای نگهبان که احمد جنتی نماد عتیقه شده آن است، گزارش های تحقیقاتی نهادهای حکومتی اساسا در قانونگذاری ملاحظه نمی شود.

آخرین گزارش را مدیر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، منتشر کرده است. به موجب آن خانواده های تک والد، تک نفره، و زن سرپرست افزایش یافته است. در حال حاضر حدود 12 در صد خانواده ها زن سرپرست هستند. نرخ بالائی است. به این معنا که 2 میلیون و پانصد هزار خانواده را زن سرپرست ها تشکیل می دهند. از آن بیش، سن 31 در صد زنان سرپرست خانواده زیر 50 سال و حدود 70 در صد بالای 50 سال است.

محزون، مدیر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال در پایان گزارش تاکید دارد بر این که:

بررسی ابعاد و زوایای مختلف ازدواج و تغییر و تحولات خانواده ها باعث می شود تا بهتر بتوانیم تصمیم گیری کرده و راهکارهای موثری برای حمایت و رفع مشکلات انواع جدید خانواده ها و همچنین خانواده های معاصر در حال تحول پیدا کنیم.

هشدار به جنتی پدر و پسر

این آمارها را سازمان های جاسوسی امریکا منتشر نکرده اند. آقای محزون یک مدیر مسئول در جمهوری اسلامی است که لابد از صد تا فیلتر گزینشی گذشته است.

اصطلاح گویا و رسای “خانواده های معاصر در حال تحول” از تفنگ کاوبوی های امریکائی شلیک نشده. این گزارش ها از ظرفیت “تغییر” و “تحول” در ساختار قانونی کشور خبر می دهد. زنان ایرانی قربانی نظام لجبازی شده اند که از همه دردها خبر دارد، ولی برای درمان احساس مستولیت نمی کند. خوب می داند تحولات اجتماعی به خصوص در ساختار خانواده های معاصر، با وجود نظام قانونگذاری کنونی، به تعادل نمی رسد.

احمد جنتی و همفکرانش، به زنان حق طلب کشور همواره همچون سربازان امریکا نگریسته اند. حال که یقین دارند، زنان کشور از پیله سکوت بیرون می زنند و به جان شان می افتند، آن را نیز به قدرت و شوکت امریکا  نسبت می دهند.