سلمان رشدی و فتوای بیست ساله

نویسنده

» گزارشی از آسوشیتد پرس

salmanroshdi.jpg

هلال ایتالی

نزدیک به بیست سال از زمانی که سلمان رشدی، از سوی یک مرجع دینی محکوم به زندگی مخفیانه شد، می گذرد؛ او حالا لقب “سر” گرفته است و مشهور و آزاد است اما هنوز بار سنگین مظهر شکنجه شدن را به دوش می کشد.

سلمان رشدی که روز یکشنبه در جلسه گفتگو با ارشاد منجی، نویسنده، شرکت کرده بود، گفت: “این موضوع مثل طوق، بر گردنم افتاده است”.

سلمان رشدی 61 ساله گفت که ترجیح می دهد یک هنرمندد باشد تا یک منتقد اجتماعی و گفت که نگران این مسئله است حملاتی که به کتاب “آیات شیطانی” که یک طنز مذهبی بود، شد باعث شود تا شخصیت واقعی او و ارزش حقیقی کتاب، زیر تحت الشعاع آن قرار گرفته باشد.

اما به نظر می رسد که این نویسنده از اینکه با بنیادگرایان اسلامی، جورج بوش و بقیه موضوعاتی که آزادانه به سخره گرفته است، لذت می برد. با وجود فتوای قتلش که آیت الله روح الله خمینی صادر کرده بود، او زندگی آرام و خوشی را می گذراند.

کتاب “آیات شیطانی” در اواخر سال 1988 منتشر شد و موجی از اعتراضات و خشم بر پا کرد، مسلمانان نسخه های کتاب را در خیابان ها آتش زدند و در سرتاسر جهان تظاهرات کردند. در 14 فوریه سال 1989 آیت الله خمینی فتوایی صادر کرد و خواستار قتل نویسنده شد.

رشدی، که اصلیتش هندی است و به انگلستان مهاجرت کرده است، مجبور شد مخفی بشود و سال ها تحت مراقبت پلیس انگلستان زندگی کند. کتاب 500 صفحه ای آیات شیطانی در سطح جهان پرفروش شد و شاید تعداد کسانی که کتاب را خریده اند از آنهایی که آن را خوانده اند، بیشتر باشد.

آیت الله، سال هاست که مرده است و رشدی دیگر نگران امنیت جانی اش نیست، اگرچه فتوا هرگز پس گرفته نشد. یکشنبه شب، او صحت قرآن را زیر سووال برد و کلمات رکیک به رهبران اسلامی اتلاق کرد و از اینکه تی شرتی پوشیده بود که روی ان نوشته شده بود “ کفر گویی جنایتی است که قربانی ندارد”، به خود می بالید.

او معتقد است که فرهنگ توهین کردن که همه مذاهب آن را به عنوان موضوع حساس و کفر گویی نقد می کنند، دیگران را مرعوب می کند. سال گذشته سلمان رشدی ناشر خودش، رندم هاوس، را به دلیل توقف انتشار کتاب “ جواهر مدینه” به دلیل ترس از برانگیختن خشم مسلمان، به باد انتقاد گرفت. کتاب “جواهر مدینه” درباره یکی از همسران حضرت محمد است.

رشدی که خودش را یکی از اولین قربانیان سانسور می داند، جایگاه خود در تاریخ را به فیلم “پرندگان” آلفرد هیچکاک، تشبیه می کند. او به صحنه ای اشاره می کند که تیپی هدرن، از پنجره خانه کلاغی را می بیند. هدرن توجهی به این موضوع نمی کند تا اینکه متوجه رسیدن صدها کلاغ می شود. رشدی می گوید: “فکر می کنم من همان اولین کلاغ بودم.”

نویسنده که به دلیل نوشتن کتاب “ بچه های نیمه شب” مشهور شده است، می گوید که او همواره واکنش به “آیات شیطانی” را سیاسی می داند تا مشکل مذهبی. او اشاره کرد که دولت ایران تازه به جنگ هشت ساله اش با عراق پایان داده بود و به شدت محبوبیت خود را از دست داده بود و برای دوباره بدست آوردن تایید دیگران، از رشدی استفاده کرد.

رشدی می گوید که تعداد کمی از دشمنانش درباره “آیات شیطانی” چیزی می دانند. سال ها بعد از اینکه او از مخفیگاه بیرون آمده بود، با جوان “آسیایی- انگلیسی” ملاقات می کند که او اعتراف می کند که یک بار علیه نویسنده در تظاهرات شرکت کرده است. او به رشدی می گوید: “بعد از آن کتاب را خواندم و نتوانستم بفهمم دلیل آنهمه هیاهو درباره کتاب چیست”.

منبع: اسوشیتد پرس 19 ژانویه