بلافاصله پس از سفر اخیر سولانا به تهران این نگرانی پیش آمد که باز هم چون گذشته، پاسخ به بسته پیشنهادی اروپا منفی باشد و راه برای گشودن تحریمهای جدید بازتر شود. به ویژه آنکه برخی جناحها اعلام کردند که تفاوتی میان بسته موجود با پیشین دیده نمیشود، گرچه این استدلال چندان بیراه نبود، و حتی مقامات وزارت خارجه انگلیس هم آن را تأیید کردند، اما شرایط امروز با سال گذشته تفاوت زیادی کرده است. به ویژه آنکه اثرات منفی تحریمها نیز برخلاف ادعاهای اولیه مقامات مسئول، بیش از آن است که آنها تصور میکردند.
پس از گذشت یک هفته از سفر سولانا، کمکم صداهای خوش هم شنیده شد. از یک سو برخی از دستاندرکاران که همیشه از موضع خاصی کلیه برنامهها را بر هم میزدند، مجبور به سکوت شدند، و از سوی دیگر اظهارات مقامات رسمی و غیر رسمی نزدیک به مراجع تصمیمگیری، در خصوص نگاه مثبت به بسته پیشنهادی اخیر غرب، این امید را ایجاد کرد که در حال دور شدن از سیاستهای تقابلی گذشته هستیم.گرچه این اظهارات موجب روشن شدن کورسوی امید در اتخاذ سیاستهای عاقلانهتر هستهای شدهاست اما در عین حال انتظار میرود که این سیاستها، اولاً؛ موضع و دیدگاههای شخصی این افراد نباشد و از حمایت و دستور مطمئنی برخوردار باشد. ثانیاً؛ موضعی تاکتیکی و برای خریدن زمان نیز نباشد، زیرا اگر چنین هدفی را در سر داشته باشند، ممکن است بروز برخی مشکلات را به تأخیر بیاندازند، اما در نهایت آن مشکلات با شدت بیشتری خود را به کشور تحمیل خواهد نمود. و ثالثاً؛ به نتایج و تبعات سیاست اخیر نیز واقف باشند. سیاست پذیرش بسته پیشنهادی، برتردید منافع زیادی دارد، اما آن طور نیست که همهاش منفعت باشد، اروپا و غرب فروشندگانی نیستند که کالای خود را بدون قیمت بپردازند، آن هم به حکومتی چون ایران. بنابراین باید تصور روشنی از مابهازای طرح را هم برای خودشان داشته باشند و هم برای جامعه ارائه کنند.
گرچه در بسته پیشنهادی، توقف غنیسازی اورانیوم به صورت کوتاهمدت مطرح شده است، اما کیست که نداند، این پیشنهاد صرفاً برای خارج کردن ایران از زیر بار فشار روانی موافقت با آن است. زیرا توقف چند ماهه برای اروپا و غرب واجد هیچ ارزشی نیست که بخواهد در ازای آن امتیازات مهمی بدهد، و اصولاً اگر ایران از طریق نظارت آژانس اتمی کاملاً در اختیار و کنترل آنها بود، دلیلی برای دادن امتیاز جهت اعتمادسازی نداشتند، چون با نظارت آژانس اعتماد و اطمینان لازم از عدم انحراف ایران حاصل میشد، بنابراین اگر غرب از رفتار اتمی ایران در آینده حتی با وجود نظارت آژانس اعتمادی به دست نمیآورد، طبیعی است که به کمتر از توقف کامل غنیسازی و پروژه آب سنگین قانع نشود. و این همان مابهازایی است که مسئولین ایرانی باید نسبت به پرداخت آن واقف باشند. و اگر تا همین مرحله موجود هم بتوانند بهازای تأمین چنین خواستهای بسته پیشنهادی را با تضمینات کافی به دست آورند و تحریمها را قطع کنند، بدون شک برنده این بازی بودهاند، اما اگر اتفاق پیشبینی نشدهای رخ دهد، آن وقت باید ارزیابی دیگری داشت. آیا امیدی هست که هر سه شرط فوق در ارزیابی از اظهارات جدید آقایان متکی و ولایتی و… محقق شود؟ آینده در این زمینه قضاوت میکند، گرچه من شخصاً امید چندانی ندارم.