از هر دری

نویسنده
میترا سلطانی

گزارش نمایشگاه عکس مینا خسروی  درگالری کمال الدین بهزاد تهران

بسیار سفر باید…

مینا خسروی از جمله عکاسانی است که در سال های اخیر با روی آوردن به سوژه های محیطی دست به تجربه های خلاقی در زمینه عکاسی و ثبت لحظات روان و گذرای زندگی زده است. خسروی آخرین نمایشگاه عکس های خود را  درقالب 45 فریم وبا عنوان “نوای طبیعت”  درگالری کمال الدین بهزاد برپا کرده است.  او خود این هنر را بهترین راه برای توضیح داستان‌ها، احساس‌ها، دیده‌ها و لذت‌هایی می‌داند که در برخورد با آدم‌های مختلف با فرهنگ‌های متفاوت تجربه کرده است. خسروی یک عکاس خود آموخته است که به دسته‌ بندی‌های مختلفی از عکاسی علاقه مند است اما برآیند کارهای او در این سال‌ها بیشتر متمرکز بر عکاسی مناظر، و مردم نگاری بوده است. او چهار نمایشگاه انفرادی  در فاصله سال‌های 2005 تا 2010 برگزار کرده است.



هنرمند این نمایشگاه اساسا یک عکاس مسافرتی است که بیشتر وقتش را صرف سفر به نقاط دور و نزدیک می‌کند و همواره یکی از لذت‌هایش آشنایی با آدم‌های مختلف از فرهنگ‌های گونه گون است.

عکس‌های او نیز اکثرا حاصل سفر‌هایش هستند. فرهنگ عامه و جلوه‌های روزمره زندگی مردمان از موضوعات مشترک آثار اوست.
مینا خسروی عکاسی است که جلوه‌های بصری هنرش را بر غنای مفهومی آن ترجیح داده است، اگرچه نمی‌توان به طور کلی عکس‌های او را فاقد مفاهیم خاص و پیام عکاسانه دانست، اما آن‌چه در مرور عکس‌های متفاوت او در این سال ها به راحتی سراغ می شود، این نکته است که تاکید و توجه خسروی بیش از هر چیز بر رعایت تکنیک است و او را می توان از آن دسته عکاسانی دانست که معتقدند با تکنیک مناسب، هر موضوعی، جذاب و معنا دار به نظر خواهد آمد.
هر چند، عکس‌های هنرمند این نمایشگاه چندان خالی از فلسفه هم نیستند، نگاه ساده و بی پیرایه‌ی او به پیش پا افتاده ترین اتفاقات اطراف، خود باعث نوعی کاوش در ساده ترین لایه زندگی می‌شود.
انتخاب دسته بندی و نوع بیان مجموعه عکس، پیاپی و غیر پیاپی، برای انتقال صحیح ایده‌ی عکاس می‌تواند به عنوان نخستین گام در دستیابی به یک مجموعه عکس صحیح و موفق قرار گیرد.

انتخاب تکنیک مناسب، قابلیت بسط موضوع، تقطیع‌ عکس‌ها به یکدیگر، و بیرون کشیدن ایجاز همیشه نهان در عکس از جمله‌ عواملی است که در مرحله خلق وبرپایی این نمایشگاه مورد توجه قرار گرفته است. ساده نگاه کردن، تخیل ورزی، و زبان بصری متناسب با مضمون از نکاتی است که در این آثار دنبال شده است.



 به نظر می‌رسد این عکاس در همه‌ کارهایش نیم نگاهی به تنهایی انسان معاصر دارد و در پی بازنمایی آن به ساده‌ترین شکل ممکن است. چیزی که در عکس او از پیرزن در حال عبور از جاده نیز به خوبی قابل لمس است؛ جاده‌ای بی انتها و ابرهایی که بر هراس این راه می‌افزایند. تابلوهای نشان در دو طرف جاده که گویی به هیچ کاری نمی‌آیند و قهرمان عکس، بی توجه به همه‌ی این‌ها راه خود را می‌رود. تصویر خسروی از انسان، تصویری بی بدیل و بهانه و در عین حال استوار و تند و تیز است. قهرمان سال‌مند او با گام‌هایی مطمئن در عکس حاضر می‌شود، گویی به میهمانی‌ای خوانده شده که برای رسیدن به آن باید از راه‌های بسیاری گذر کند.
این عکس و دیگر عکس‌های  خسروی متاثر از فضاها و نشانه‌های مشترک تصویری عکاسان معاصری است که امروزه درایران ازسوژهای طبیعی محیط خود قاب های متنوعی را ثبت می کنند وپرسپکتیوهای بی انتها، تاکید بر خطوط، و سازمان دهی‌های بسیار آراسته‌ی تصویری از جمله‌ی این خصوصیت‌ها است. از دیگر ویژگی‌های آثار او بازنمایی صحیح و جذاب “زمان” است. عکس‌های او دارای خصیصه زمان‌اند.

استفاده مناسب او از سایه، نور محیطی، و تنالیته‌ای که به واسطه نور در موقعیتی خاص تولید می‌شود نیز از جمله ی دیگر نکات قابل توجه است. در دیگر سو، تسلط او بر تکنیک عکاسی و بهره گیری مناسب از فیلتر‌ها موجب ایجاد فضاسازی خوبی در عکس ها شده است. استفاده از فیلتر قرمز برای افزایش کنتراست در عکس‌های سیاه و سفید و بهره گیری از فیلترهای اصلاح کلوین در عکس‌های رنگی او برای افزایش دمای رنگ محیط و دستیابی به تنالیته‌های گرم‌تر، از نکاتی است که در آثار خسروی دیده می‌شود.
عکس‌هایی اینچنین که متکی بر حضور بلامنازع نور و کنتراست‌های بالا و خیره کننده هستند، به نظر می‌رسد با این هدف روانه دنیای ما می‌شوند که چشم‌ها را تسخیر کنند و توانایی‌های تکنیکی عکاسی را به رخ کشند.
“جذابیت” عامل اصلی و منحصر به فرد این عکس‌ها است، در این عکس‌ها نیازی نیست حتما سررشته معنا را پیدا کنیم و به دنبال تاویل آن باشیم، گاهی عکس‌ها ثبت می‌شوند تا چیزی به نام “لذت بصری” در عکاسی معنا پیدا کند.