تماشا

لیلا سامانی
لیلا سامانی

به تماشای دنیای فرهنگ و هنر

اتاقی از آن خود

تجسم هنر و زندگی در زن

بیست و پنجم فوریه مصادف است با زادروز “پیر آگوست رنوار” نقاش و مجسمه ساز برجسته ی فرانسوی و یکی از بنیان گذاران جنبش امپرسیونیسم در قرن نوزدهم. رنوار از همان کودکی با نسخه برداری تصویرهای برهنه ی کتاب خدایان المپ، روح خود را با هنر و عشق آمیخت و در تمام طول فعالیت حرفه ایش به تصویر طبیعت در قالب انسان و به ویژه “زن” پرداخت، تا جایی که خود او زن را تجسم مادی هنرش می نامید.

رنوار پس از آشنایی با “کلود مونه” دیگر نقاش فرانسوی نخستین منظره های امپرسیونیستی اش را خلق کرد. مناظری که با سبک ضربه های شکسته و کوتاه قلم موی آغشته به رنگهای خالص بر بوم ترسیم می شدند و نور در آنها ماهیتی اساسی یافته بود. رنوار با کاوش در جزیی ترین خاطره های آدمی، به تفسیر زیبا و دلنشینی از زندگی دست زده است، نمایشی فارغ از تعابیر فلسفی و اخلاقی که نمودش را در تجسم گل ها و زنان درتابلوی “ دو خواهر روی تراس” می توان مشاهده کرد. تابلویی غنوده در فضایی شاداب و آمیخته با رنگهایی متاثر از سایه ها و بازتاب آنها.

 

تاریخ نگاری داستانی

بهمن ماه مصادف است با زادروز تولد “غزاله علی زاده” نویسنده ای که با داشتن ویژگیهایی چون تمول در عین بی اعتنایی به ثروت، افسردگی و انزوا در مقابل بازیگوشی و جسارت، نوشتن از زنان و پرداخت ویژه و عمیق به وضعیت اجتماعی و فردی آنان و در نهایت انتحار بهاری، نامش با لقب “ویرجینیا وولف” ایرانی همسنگ شده است.

برجسته ترین اثر علی زاده، رمان دو جلدی “ خانه ی ادریسی ها” ست. این کتاب که در سال ۱۳۷۰ منتشر شد، روایتی رئالیست از داستانی جذاب و دلنشین ارائه می دهد. علی زاده در خانه ی ادریسی ها، به کند و کاو در عواطف، رویاهای و خیالات قهرمانان داستانش می پردازد و از نقش نامرئی زوایای مستتر شخصیتی انسانها در زندگی اجتماعی و سیاسی شان سخن می گوید. داستان با آن که با سیاست و وقایع سیاسی گره خورده، اما پخته و متعادل است. در حقیقت غزاله در کسوت یک نویسنده ی حرفه ای، در عین نگارش وقایع سیاسی به تاریخ نگاری نیز می پردازد اشارات ظریف او به اسامی سیاستمداران، مجلات، اشعار و هنرمندان مربوط به هر دوره از جمله ی این اشارات تاریخی ست، با این وجود آنچه علیزاده را از سایر نویسنده های اینچنینی منفک می کند، تعهد همیشگی او به ادبیات است.

علی زاده در خانه ی ادریسی ها همچنین نگاهی ویژه به زنان دارد. او در حالی که هم از زنان قربانی مرد سالاری و هم از زنان مقتدر و جسور سخن می گوید، نوید ظهور نسلی را می دهد که در برابر تحکم تعصبات مرد سالارانه و زن ستیز قد علم می کند و از پس پرده ی انفعال و سکون بیرون می آید.

 

فصل دیگری از دگردیسی

“بهمن قبادی” در آخرین فیلمش “فصل کرگدن” بازهم به سراغ نمادهای حیوانی رفته است، حیواناتی که همواره او را در نمایش استعاره های شاعرانه و تصویر استحاله های انسانی یاری رسانده اند، از “اسب” مستی که در شخصیت “ایوب” نجیب و بیقرار تبلور می یابد و “لاک پشت” پرنده ای که “آگرین” زخم خورده نماینده ی آن است، گرفته تا “گربه” های آوازه خوانی چون “نگار” و “اشکان” و شاعری “کرگدن” شده با نام “ساحل فرزان”.

اما، قبادی این بار تصویر این استحاله ها را در هم می تند، استحاله هایی که گاه در تقابل با یکدیگر برمی خیزند و نبرد درونی شاعر را به تصویر می کشند؛ تصاویری چون نمود چشمان نجیب اسب پس از ناله های شهوانی گربه ها زمانی که ساحل از اندیشه ی همآغوشی با دخترش به حیرانی افتاده است، یا بقا با نفسی محبوس چون لاک پشت در قعر دریا و یا زیستن با پوستی “چغر” شده چون کرگدن.

 

اتاقی از آن خود

یکی از مشهورترین آثار “ویرجینیا وولف”، کتابی ست مشتمل بر سخنرانی های ویرجینیا در کالج “نیوهام” و”گرتن”. این سخنرانی ها که در سال ۱۹۲۸ تحت عنوان “ زن و ادبیات” ایراد شده بودند، در سال ۱۹۲۹ در کتابی تحت عنوان “ اتاقی از آن خود” چاپ و منتشر شدند. در این کتاب است که وولف آن جمله ی معروفش را بر زبان می آورد:

“زنی که می خواهد داستان بنویسد، باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد و این کار همان طور که خواهید دید، معضل بزرگ ماهیت واقعی زن و ماهیت واقعی داستان را حل نشده باقی خواهد گذاشت”

نویسنده در این کتاب، با بررسی تاریخ ادبیات زنان، تاثیر سبک و ارزشهای مردسالارانه در آثار زنان، در حقیقت دست به نوعی “ نقد فمینیستی” می زند. او در صدد است با کند و کاو در لایه های شخصیتی زن و عیان نمودن تبعیض های جنسیتی روا شده به او، به انزوا رفتن زن را در دانش بشری - و به طور خاص، در ادبیات -هویدا کند و پس از آن آینده ی زن را در حیطه ی داستان نویسی و ادبیات پیش بینی کند.

کتاب با آن که اثری غیر داستانی محسوب می شود و در دسته ی آثار ژورنالیستی وولف به شمار می رود، ولی در حقیقت تلفیقی ست از داستان و مقاله. چرا که کتاب مشحون است از داستان، ویرجینیا کتاب را با نحوه ی آماده شدنش برای سخنرانی در دانشگاه آغاز می کند و با شرح وقایع پیش رو، سیستم آکادمیک و نگارش انگلستان، که زن ستیز و زن گریز است را به نقد می کشد. او داستان “ جین وبستر”را روایت می کند که “ اتاقی از آن خود” ندارد، و در اتاق پذیرایی مشغول نوشتن “غرور و تعصب” است اما همواره در این تشویش به سر می برد که همسر یا خدمتکارهایش سر رسند و از رمان نوشتن او آگاه شوند.

 

یازده سپتامبر از دریچه ای تازه

“شدیدا پر سر و صدا و عمیقا نزدیک” با نگاه ویژه و بدیعش به یازده سپتامبر، بهره گیری از فن داستان در داستان، شیوه ی روایی غیر خطی واستفاده از فلاش بکهای مکرر، روایت مونولوگ های ذهنی اسکار، تلفیق شخصیتها با یکدیگر و هم چنین تنیدن طنزی خفیف در بستر روایت خود به اثری باور پذیر و اثر گذار بدل شده است، فیلمی که در لحظاتی تکان دهنده و تالم برانگیزمی نماید، اما در نهایت تماشاگر را با شعفی عمیق مواجه می سازد.

این فیلم برخلاف نمونه های مشابه خود، از حادثه ی یازده سپتامبر استفاده ی ابزاری نمی کند بلکه ضمن ادای احترام به قربانیان و بازماندگان آن به شیوه ای هنرمندانه و غیر مستقیم اذهان عمومی را به نگاه تیزبینانه و هوشمند به سوی پدیده ها و وقایع سیاسی و اجتماعی روزگار دعوت می کند. درست مشابه آنچه “”توماس شل” ( تام هنکس) به فرزند خود اسکار وصیت کرده است.

فیلم هم چنین پرتره ای از دنیای بیرحم و مدهش امروز را ازدریچه ی نگاه یک پسربچه ی باهوش طراحی می کند. دنیایی که اسکار آن را در دفترچه ی خاطرات سحرآمیزش با نام “ شدیدا پر سر و صدا و عمیقا نزدیک” به تصویر کشیده است. این دفترچه که بیشتر به یک سفرنامه شبیه است، آلبومی ست از افرادی که او در راه مکاشفه اش شناخته است. آلبومی که وقتی “لیندا” ( ساندار بولداک) – مادر اسکار، آن را ورق می زند به آرزوی دست نیافتنی فرزندش پی می برد. اسکار در صفحه ی آخر این کتابچه ماکتی از برج های دو قلو درست کرده است و وقتی مادرش نخ آویزان به این صفحه را می کشد، آدمکی را می بینیم که به جای پرت شدن از پنجره ی برج از پایین به سمت بالای برج پرواز می کند.