دورنمای جنبش اصلاح‌طلبی

نویسنده

» گزارش سانفرانسیسکو کرونیکل از بحران ایران

جوئل برینکلی

بگذاریدصادقانه بگوییم؛ ایران کشوری است که آمریکایی‌ها دوست دارند کوچکش بشمارند؛ اما این روزها روحانیون این کار را آسان‌تر انجام می دهند، حتی فداکاری کرده اند وراه اغراق هم پیموده اند.

اکنون محمود احمدی‌نژاد و شریک او، رهبر ایران آیت‌الله علی خامنه‌ای در حال برگزاری دادگاه‌های نمایشی برای محاکمه افرادی هستند که متهم به حمایت، ترویج و استقامت برای مخالفت سیاسی پس از انتخابات به اصطلاح دموکراتیک ریاست جمهوری در ماه ژوئن هستند.

رژیم ادعاهای مبنی بر شکنجه و تجاوز زندانیان در بند را رد می‌کند (با این وجود اوائل این هفته تایید کردند که یک نفر را در زندان کشته‌اند). احمدی‌نژاد یک متهم بین‌المللی به ترور را به عنوان وزیر دفاع انتخاب کرده است. اینترپل [پلیس بین المللی] حکم بازداشت احمد وحیدی را به اتهام دست داشتن در حمله پانزده سال پیش به یک مرکز یهودی در بوئنوس آیرس که منجر به کشته شدن 85 نفر شد صادر کرده است.

وقتی آرژانتین خشم خود را از این انتخاب ابراز کرد، وزارت خارجه ایران به سفیر آرژانتین گفت در امور داخلی ایران دخالت نکنند. روز سه‌شنبه مجلس ایران حمایت خود از وحیدی را ابراز کرد. آیا این بدان معنی نیست که تهران صرفا در فکرتحقیر مطلق جهان غرب است؟

کره شمالی، برمه، سوریه – این‌ها کشورهایی دیکتاتوری هستند که دشمن آمریکا هستند و با شهروندان خود بدرفتاری می‌کنند. اما هیچکدام از آنها انزجاری را که بیشتر آمریکایی‌ها از ایران دارند ایجاد نکرده‌اند. شاید این نتیجه بحران گروگان‌گیری 30 سال پیش باشد. اما بیشتر از یک سوم آمریکایی‌های امروز در سال 1979 به دنیا نیامده بودند.

طی 30 سال گذشته، ضدآمریکا گرایی مهمترین اصل سیاست خارجی ایران بوده است و رهبران آن کشور از نشر و تاکید بر آن ابایی ندارند. آیا هیچ کشور دیگری در این مدت این کار را کرده است؟

حال ایران آشفته شده است. تقریبا به صورت روزانه سیاستمداران و روحانیون  بیانیه‌های مهمی را در دفاع و یا رد دموکراسی منتشر می کنند؛ امری که در ایران کاملا تازگی دارد. به نظر نمی‌رسد خامنه‌ای بداند که باید چه کند. هفته گذشته او گفت: «من رهبران جریانات اخیر را متهم نمی‌کنم که از کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس دستور می‌گرفته‌اند؛ این موضوع هنوز برای من ثابت نشده است.» این گفته اتهام اصلی دادستان را رد می‌کند. اما در همان سخنرانی اعتقاد کامل خود را به انتخابات جعلی ماه ژوئن ابراز کرد.

عباس میلانی مدیر مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد گفت: «یک قدم به جلو، به سمت اصلاح‌طلبان؛ دو قدم به عقب، به سمت استبدادیون. خامنه‌ای به طور غیرقابل بازگشتی جهت خود را گم کرده است.»

روز بعد احمدی‌نژاد از قوه قضائیه خواست تا رقیبان وی را «بیرحمانه» و «قاطعانه» مورد پیگرد قرار دهد و آشکارا درخواست خامنه‌ای مبنی بر لزوم خویشتنداری را به استهزا گرفت. حالا حتی دولت تندرو نیز شکاف برداشته است.

با این وجود قانونگذاران ایرانی که متقاعد شده‌اند که شیطان بزرگ، آمریکا، عروسک‌گردان  تخریب رژیم خامنه‌ای است، اواخر ماه اوت لایحه‌ای را به تصویب رساند که طی آن 20 میلیون دلار برای بررسی موارد نقض حقوق بشر در آمریکا اختصاص داد.

پرزیدنت اوباما ماه آینده را به عنوان مهلت ایران برای «باز کردن مشت خود» و «دراز کردن دست» برای بهبود روابط قرار داده است. در حال حاضراین امر غیرممکن به نظر می رسد. سئوال این است که آیا اعتراضات تابستان آغاز جنبش اصلاحاتی است که هنوزهم ادامه دارد؟ یا اینکه آیا اعتراضات خیابانی تنها نسخه دیگری از شورش میدان تیانانمن چین در سال 1989 یا قیام راهبان برمه در سال 2007 بوده است؟ جنبش‌های اعتراضی که فرونشانده شدند و قرار نیست دوباره جان بگیرد.

طبق گفته نسل‌های متمادی از خبرنگاران و روزامه نگاران باید ای جمله را  که برای بستن گزارش خود بکار می‌برند تکرار کرد: «فقط زمان می‌تواند همه چیز را مشخص کند.» اما حتی در حالی که دادگاه‌های نمایشی برگزار می‌شود، منتقدان اصلی دولت کنار رفتن را نپذیرفته‌اند. جامعه آکادمیک ایران در آمریکا امیدوار و معتقد هستند که دورنما برای همیشه تغییر کرده است. یک دلیل آن ها این است که رهبران ارشد اصلاحات نظیر رئیس‌جمهور پیشین محمد خاتمی، تنها چند سال پیش خود تندرو محسوب می‌شدند، اما کشور به گونه‌ای حرکت کرده است که حالا آنها میانه‌رو به نظر می‌رسند.

این نکته ای است که کریم سجادپور، یک کارشناس ایران در بنیاد صلح بین‌المللی کارنگی، در هفته‌های اخیر به آن اشاره کرده است. به همین دلیل است که این مردان اکنون چنین محبوبیتی دارند.

عباس میلانی اشاره می کند که برخلاف میدان تیانانمن و برمه اعتراضات ایران «گروه های اجتماعی مختلفی را در مناطق مختلف در بر می گرفت و به همین دلیل ابعادی متفاوتی دارد. حالا رژیم بسیار ناشی شده است. من نمی‌دانم رویدادها چگونه تحول خواهند یافت اما حس می‌کنم که وضعیت کنونی بازگشت ناپذیر است.»

 

منبع: سانفرانسیسکو کرونیکل، 6 سپتامبر