غرش شیر، استبداد عمامه

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

ستم بر ایران بدینجامی رسد: “کبیر” را چاکرآستانی تملق گو از کوروش می رباید و به تملق، نثار عامی مردی مردم فریب می کند. ونمایندگانی که حتی حق” دودو” هم دیگر ندارند، کسی را که اسمرستم ـ-اسطوره همه فصولـ-را دارد و رسم تروریستی در مقیاس جهانی؛ کلید گنج گران کشور می دهند.

محمود احمدی نژاد این “معجزه هزاره سوم” لقب “محمود کبیر” می گیرد و رستم قاسمی نفت وگاز را هم به قباله سپاه سنجاق می زند. مقر فرماندهی بزرگترین غارتگران تاریخ ایران – قرار گاه خاتم الانبیاء تاکنون 25 میلیارد دلار از “دولت مهروزری” پروژه گرفته است. وحالاکه “سرداررستم” آن رابجای شرکتهای نفتی شل و توتال می نشاند، باید دید بقیه پول نفت به جای سفره مردم به کجا می رود.

 از گفته داریوش قنبری نماینده مجلس می توان فهمید “به جای سرازیر پول نفت بر سر سفره‌ها، احکام جلب به در خانه‌های مردم” خواهدرفت. گزارشهای واشنگتن پست وگاردین درباره ژنرال بدون سایه خامنه ای – قاسم سلیمانی-ـ هم روشن می کند سهم “عراق، لبنان، غزه و افغانستان” باز هم بیشتر می شود.

و همه این حوادث بی اهمیت در نیمه نخست مردادماه روی می دهد؛ماهی که هم پیروزی مشروطیت زیر آفتاب داغ آن رقم خورده است و هم کودتا علیه آن.

۹مرداد یکصد و اندی سال پیش شیخ فضل الله نوری مجتهد ضد انقلاب مشروطه در میدان توپخانه تهران بر دارشد. اوانقلاب مشروطیت را “فتنه” نامیده بود.

چهاردهم مرداد ماهی دیگر انقلاب مشروطیت به پیروزی رسید، هرچند پیروان شیخ هزار وصله ناجور بر تنش زده بودند.

تا بیست وهشتم مرداد رسید و “کودتای ننگین” پیکر نیمه جان مشروطیت رابه خاک بسپرد و استبداد تاج سر بر کشد.

و اکنون درآستانه چهاردهم مرداد سال 1390 ایران زیر سایه عمامه که تاج را بر انداخت، بهشت برین است و “انقلاب شکوهمند اسلامی” در درون و بیرون شهره به آزادی وبرابری.

“ماه رمضان با طعم هدفمندی یارانه ها” می رسد و سفره ها از هرسال گرانتر پهن می شود. روزه خواران را در چهار گوشه شهر و در ملاء عام شلاق می زنند. شنا در دریا وآب بازی در شهر ممنوع است. فرمان “حجاب” به مهد کودک می رسد و بچه های زیر هفت ساله رابه زیر مقنعه می خوانند.

 

به گزارش خبرگزاری مهر، آمار زندانیان ایران نسبت به دهه‌های گذشته ۱۷ برابر می شود.کارشناسان علت افزایش زندانیان را مواد مخدر، فقر و چالشهای قانونی جرمهای کوچک می دانند.براساس جدیدترین آمار دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد، ایران دومین مقام رادر شیوع مصرف مواد مخدر(226 ) داراست. افغانستان در مقام نخست و پاکستان نیز در مقام سوم قرار دارد.

هاشمی رفسنجانی با اشاره به آمارهای مطرح شده درباره واردات مواد غذایی و کاهش تولیدات کشاورزی در ایران، این وضعیت را “دلهره‌آور” توصیف می کند و تعطیلی صنایع غذایی را “مصیبت‌” ‌بار می خواند.

هفت میلیون و ۵۰۰هزار کارگر ایرانی، نگرانند که قانون جدید کارآنها را به اعماق دره فقر پرت نکند.

و درست همین روزها- دهم مرداد- ماموریت احمد شهید، گزارشگر ویژه‌ حقوق بشر سازمان ملل آغاز شده است. او تقاضای آمدن به ایران را دارد.تازه ترین سندی که بدستش رسیده بیانیه سازمان عفو بین‌الملل برای آزادی ۹ زندانی سیاسی بیمار است. دکتر شهید که مسلمان هم هست لابد سخن آیت الله یوسف صانعی را شنیده است. این مرجع تقلید باز برمبارزه با “کسانی که به مردم ظلم می کنند و استبداد می ورزند” تاکید دارد.

دکتر مهدی خزعلی یکی ازاین ظلم دیدگان است. پدرش از پایه گذاران جمهوری اسلامی بود و خودش تنها به جرم انتقاد به سلول انفرادی افتاد و دست به اعتصاب غذا زد. حالا می گوید: “یا از دست همسرم غذا میخورم یا از دست ساقی کوثر.”

در مردادی دیگر ایران به تمامی زیر یوغ استبداد عمامه است. شاگردان شیخ نگاه استبدادی او را با اندیشه های “سید قطب” آمیخته اند و ایران را به راه ویرانی تمام می برند.

وبام رسوائی “نظام مقدس” چنان از سقف جهان فروافتاده که دروغ نشان دادن تبدیل “استبداد تاج به استبداد عمامه” در دستور کار” علما” قرار گرفته است. یکیشاناحمدخاتمی، نامی بغایت شهره به عنوان عضو موثر کودتای انتخاباتی 88 والبته از اعضای مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران. ودیگری محمدعلی موحدی کرمانی، نماینده سابق رهبری در سپاه پاسداران و از اعضای کنونی مجلس خبرگان رهبری. او تکذیب می کند که “رهبری در رأس کشور است و هر اراده‌ای بکند می‌تواند تصمیم بگیرد و کسی نمی‌تواند به او اعتراضی کند و بگوید که بالای چشمت ابرو است و…”

ومرغان پخته جهان به خنده می افتندو برای گریز از بوی گنداین دستمال که نوکران با آن پیشانی ارباب را تمیز می کنند، به پرواز در می آیند.

به نوشته هفته نامه آلمانی اشپیگل، اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، روز اول هفته در پاسخ به این پرسش که آیا اسرائیل در کشتن دانشمندان هسته ای ایران دست داشته است، لبخندی می زند و می گوید: “اسرائیل دراین باره پاسخی ندارد”.

 در دنیای تیره و تار سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی، شک چندانی وجود ندارد که اسرائیل پشت پرده ترور داریوش رضایی ایستاده است. یک منبع آگاه اطلاعاتی اسرائیلی، به اشپیگل می گوید: “این نخستین اقدام جدی است که با مدیریت تامیر پاردو، رئیس جدید موساد، صورت پذیرفته است.”

چرا اسرائیل داریوش رضائی را ترور کرده است؟ پاسخ را آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) در وین، می دهد. عینا همان چیزی است که پیشتر رسانه های اسرائیل گزارش داده بودند: “داریوش رضایی، دانشجوی مقتول فیزیک، برروی «سیستمهای سویچینگ ولتاژ قوی» کار می کرده است، جزئی کلیدی و حیاتی برای احتراق مواد منفجره– که در شلیک کلاهکهای هسته ای مورد نیاز است. بر اساس شواهد، این فیزیکدان هر روزه در یک مرکز پژوهشهای هسته ای در شمال تهران مشاهده می شده است.”

حیدر مصلحی حتما منتظر است نفوذی هایش درموساد خبر بدهند که این اطلاعات ازکجا درز کرده و به اسرائیلی ها رسیده وبقیه حضرات هم سخت سرگرم نبرد بی امان برای فتح مجلس آینده هستند.

یک سایت ایرانی تحت عنوان “عصا به دستهایی دررویای فتح مجلس نهم” فضا را چنین ترسیم می کند: “کنگره حزب جدیدی که مصباح یزدی با نام «جبهه پایداری» بنیانگذاری کرده و در آن امثال روح الله حسینیان، شیخ جعفر شجونی و جمعی از بازجوها، شکنجه گران، قاتلین چهره های سیاسی و سر دسته های گروه های اوباش و لباس شخصی از رهبران آن شده اند، فعلا، بیش از همه موتلفه اسلامی را ترسانده است. رهبران موتلفه اسلامی که تاکنون پشت روحانیون و به ویژه روحانیت مبارز و در راس آن آیت الله مهدوی کنی جمع شده و گروه 15 نفره مرجع برای اعلام لیست انتخابات جناح راست (اصولگرا) مجلس را تشکیل داده بودند، اکنون با دسته بندی تازه ای روبرو شده اند به نام «جبهه پایداری» که دم خودشان را از طریق مصباح یزدی به دم مجتبی خامنه ای در بیت رهبری گره زده اند. آیت الله مهدوی کنی در راس مجلس خبرگان قرار گرفته و پسرش که آقازاده ایست با اشتهای سیری ناپذیر قدرت، با عمامه سفید و سابقه دوستی و همکلاسی با مجتبی خامنه ای، حالا مصباح یزدی و دار و دسته اش را در برابر خود دارد.”

آرایش قوای سیاسی پیرامون مجلس نهم به سرعت شکل می گیرد. احمدی نژاد با دادن وزارت نفت به سپاه برگ جدیدی را رو می کند. تاکتیک واستراتژی جنبش آزادیخواهی ایران هنوز همان است که محمد رضا خاتمی تکرارش می کند: “انتخابات آزاد.”

درمنطقه همچنان توفان می وزد. پادشاه مراکش خواهان تسریع انتخابات پارلمانی برای اجرای اصلاحات می شود. سلطان محمدششم لابد نمی خواهد مانند حسنی مبارک در هشتاد و سه سالگی دراز کشیده روی تختی در قفسش بگذارند و به دادگاه بیاورند.

در سوریه، بشاراسد که به گفته بان گی‌مون “ذره ای انسانیت” در اونمانده، حمام خون به راه می اندازد. جهان دستان خونی او را در دستهای جمهوری اسلامی می بیند. جفری فلتمن، معاون وزیر امورخارجه آمریکا در امور خاورنزدیک، می گوید: “به غیر از حکومت ایران، گروه حزب الله لبنان و میشل عون، سیاستمدار لبنانی مسیحی، دوست دیگری برای رئیس جمهوری سوریه باقی نمانده است.”

 همزمان خبر دیدار هیلاری کلینتون با مخالفان بشار اسد در واشینگتن منتشر می شود.

کیست نداند که راه تهران از دمشق شروع می شود و از بیروت می گذرد. دادگاه بین‌المللی برای اولین بار، تصاویر متهمان به ترور رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان را منتشر می کند. هرچهارنفر عضو حزب الله – زاده سپاه قدس- هستند.

ژنرال های ارتش اسرائیل به صراحت خواستار حمله هوایی بر ضد اهدافی در ایران می شوند. مانع آنها تنها سازمان موساد است.

میتری راگوزین، نماینده دائم روسیه در پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، نمایی عمومی از صحنه جنگ احتمالی را به جهان نشان می دهد: “احتمال دارد طرح سپر ضد موشکی اروپا توسط آمریکا برای تدارک حمله به ایران مورد استفاده قرار گیرد. من این را پنهان نمی‌کنم که چنین جنبه‌ای از این مساله توسط ناتو مورد بحث قرار گرفته است. کسی نمی‌‌تواند با مفهوم «دفاع موشکی» خود را فریب دهد. این یک سیستم صرفا دفاعی نیست. سپر همیشه شمشیر را پوشش می‌دهد. دفاع و حمله به طور طبیعی با یکدیگر مرتبطند.”

دولت آمریکا روز آخر هفته از”توافق سری»” جمهوری اسلامی با شاخه‌ای از القاعده، برای عضوگیری و جمع‌آوری پول، تسهیلات برای حمله در افغانستان و پاکستان پرده بر می دارد.

مرداد به نیمه می رسد و درست در سالگرد انقلاب مشروطیت ایران که گفتمان انقلاب به مسلخگاهش برد و انقلاب اسلامی سر بریدش.

 کورش کبیر دعا کرده بود خداوند کشورش را از دروغ و خشکسالی مصون دارد. انقلاب اسلامی، دروغ را سکه رایج روز کرد و خشکسالی هم تابستان امسال رکوردشکست.

رئیس مرکز ملی خشکسالی ایران هفته را بااین خبر تلخ تمام می کند: “در طول ۴۳ سال گذشته شش سال خیلی خشک و هفت سال خشک در ایران داشته‌ایم. دو سال اخیر جزو خشک‌ترین سال‌های این چهار دهه بوده است.”

و در این خشکسال، بخشش آمنه بهرامی بیشه ای کوچک است که هنوز شیر ایران در آن می غرد. آل پائیس می نویسد: “اگر انقلاب اسلامی منجر به ظهور یک دموکراسی شده بود، اکنون ایران ۵ سال جلوتر از زمان حاضر بود. ایران یک قدرت بزرگ است: سطح تحصیل بسیار بالاست؛ ۶۵درصد از دانشجویان دانشگاه ها را زنان تشکیل می دهند و انگیزه برای دستیابی به فن آوری های جدید به خوبی دیده می شود. واقعاً حیف: ایران به مانند شیری است که در قفس گرفتار شده است.”